R A H A
01-21-2012, 12:07 AM
بخش اول: دلایل صلح
الف: از منظر جبهه معاویه:
هدف اصلی معاویه «وصول كم هزینه به هدف» (یعنی همان حكومت) بود؛ زیرا میدانست صاحب اصلی حكومت امام حسن(علیه السلام) است و برای به دست آوردن حكومت باید ـ هر چند در ظاهر ـ صاحب اصلی آن را قانع و متعهد بسازد و بهترین راه آن صلح بود.
به این ترتیب معاویه از نتایج نگران كننده جنگ كه بارها به آن تاكید داشت و عواقب درگیری با فرزند رسول الله كه جایگاه معنوی و اعتقادی مهمی میان مردم داشت، در امان میماند.
تاریخ هم نشان میدهد هدف معاویه «سلطه» بود كه با صلح بهتر تأمین شد. وی در خطبهاش در نخیله گفت: «من با شما جنگیدم كه سلطه خود را بر شما ثابت كنم و این را خدا (با صلح) به من داد و شما ناراضی بودید.» (شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 4، ص 16.)
در كنار هدف اصلی، وی پنداشته بود كنارهگیری امام حسن از حكومت به نفع او، در افكار عمومی به معنای كنارهگیری از خلافت تلقی خواهد شد و او به عنوان خلیفه قانونی معرفی خواهد شد. مؤید این نظر بیعتی است كه معاویه از مردم به عنوان خلافت خود میگرفت.
دستاورد دیگر این بود كه در صورت رد صلح از سوی امام و ادامه جنگ و شهادت امام، هیچ دستاویزی برای قیامهای مخالفان و... نمیماند.
روشن است كه با پذیرش مصلحتی صلح از سوی امام حسن (علیه السلام) و به بیان دیگر پذیرش «ترك مخاصمه» دستاورد رفع مسئولیت در صورت قتل امام، از بین میرفت. درباره حس سود جویانه و رسیدن به خلافت هم كه امام حسن بارها حتی نزد خود معاویه موضوع واگذاری موقت حكومت و تفكیك حكومت و خلافت را مطرح میكرد. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ص 44، ج 10، ص 138و امالی، شیخ طوسی، دارالثقافة، قم، 1413 ق، ص 561.) در مورد هدف اصلی «وصول كم هزینه معاویه به حكومت» سخن خواهیم گفت.
الف: از منظر جبهه معاویه:
هدف اصلی معاویه «وصول كم هزینه به هدف» (یعنی همان حكومت) بود؛ زیرا میدانست صاحب اصلی حكومت امام حسن(علیه السلام) است و برای به دست آوردن حكومت باید ـ هر چند در ظاهر ـ صاحب اصلی آن را قانع و متعهد بسازد و بهترین راه آن صلح بود.
به این ترتیب معاویه از نتایج نگران كننده جنگ كه بارها به آن تاكید داشت و عواقب درگیری با فرزند رسول الله كه جایگاه معنوی و اعتقادی مهمی میان مردم داشت، در امان میماند.
تاریخ هم نشان میدهد هدف معاویه «سلطه» بود كه با صلح بهتر تأمین شد. وی در خطبهاش در نخیله گفت: «من با شما جنگیدم كه سلطه خود را بر شما ثابت كنم و این را خدا (با صلح) به من داد و شما ناراضی بودید.» (شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 4، ص 16.)
در كنار هدف اصلی، وی پنداشته بود كنارهگیری امام حسن از حكومت به نفع او، در افكار عمومی به معنای كنارهگیری از خلافت تلقی خواهد شد و او به عنوان خلیفه قانونی معرفی خواهد شد. مؤید این نظر بیعتی است كه معاویه از مردم به عنوان خلافت خود میگرفت.
دستاورد دیگر این بود كه در صورت رد صلح از سوی امام و ادامه جنگ و شهادت امام، هیچ دستاویزی برای قیامهای مخالفان و... نمیماند.
روشن است كه با پذیرش مصلحتی صلح از سوی امام حسن (علیه السلام) و به بیان دیگر پذیرش «ترك مخاصمه» دستاورد رفع مسئولیت در صورت قتل امام، از بین میرفت. درباره حس سود جویانه و رسیدن به خلافت هم كه امام حسن بارها حتی نزد خود معاویه موضوع واگذاری موقت حكومت و تفكیك حكومت و خلافت را مطرح میكرد. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ص 44، ج 10، ص 138و امالی، شیخ طوسی، دارالثقافة، قم، 1413 ق، ص 561.) در مورد هدف اصلی «وصول كم هزینه معاویه به حكومت» سخن خواهیم گفت.