PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۞~ ۩~۞ دانستنی هایی درباره نبی رحمت (ص) و رحلت جانگدازش ۞~ ۩~۞



R A H A
01-20-2012, 11:41 PM
دانستنی هایی درباره نبی رحمت صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم و رحلت جانگدازش
نگاهی گذرا بر زندگی خاتم الانبیاء (ص)

خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله در سال 571 م که مصادف با روز جمعه هفده ربیع ‏الاول بود، در مکه چشم به جهان گشودند و در چهل‏ سالگی از طرف خداوند متعال به پیامبری برگزیده شدند. حدود سیزده سال در مکه به صورت پنهان و نیمه ‏پنهان به تبلیغ دین اسلام پرداختند.

سپس در نتیجه فشارهای روزافزون کفار و مشرکان به مدینه هجرت کردند. پس از ده سال تبلیغ و تبیین احکام نورانی اسلام و تشکیل نخستین حکومت اسلامی در سن 63 سالگی در روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجری به ندای حق لبیک گفتند و چشم از جهان فانی فرو بستند. مرقد مطهرشان در مدینه منوره در کنار مسجدالنبی قرار گرفته است و همه ‏ساله سیل عاشقان نبوت، به‏ ویژه در ایام پیش و پس از مراسم حج، از سراسر عالم به زیارتشان می‏شتابند.

آخرین هشدار پیامبر صلی الله علیه و آله


در آخرین ساعت‏های زندگی پیامبراکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله‏ وسلم ، وقتی غم و اضطراب و دلهره سراسر مدینه را فرا گرفته بود و یاران باوفای آن‏حضرت با دیدگانی اشک‏بار و دل‏های آکنده از اندوه در کنار خانه رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله ‏وسلم جمع شده بودند تا از سرانجام کسالت آن‏ حضرت آگاه شوند، دختر گرامی رسول‏ خدا، حضرت فاطمه علیهاالسلام ، در کنار بستر پدر با قلبی سوزان و دیده گریان به زمزمه کردن اشعاری که حضرت ابوطالب علیه‏ السلام در وصف آن‏ حضرت سروده بودند مشغول شد.

چون به این بیت رسید که می‏گوید: «[ای صاحب] آن چهره نورانی که به احترام آن مردم از ابرها باران درخواست می‏کنند و شخصیتی که پناهگاه یتیمان و بیوه‏زنان و درماندگان است»، ناگهان رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏و سلم چشم خود را باز کردند و با صدای آهسته به دختر بزرگوارشان فرمودند:

دخترم به جای این اشعار آن آیه را تلاوت کن که می‏گوید:
«محمد پیامبر خداست و پیش از او نیز پیامبرانی آمدند و رفتند. آیا اگر او رحلت کند یا کشته شود به آیین و اعتقادات قبلی خود باز می‏گردید؟ [بدانید] هرکس دست به چنین کاری بزند به خدا زیان نمی‏ رساند».

R A H A
01-20-2012, 11:41 PM
سخنان امام علی علیه‏ السلام در سوگ پیامبر صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم

نقل کرده‏ اند وقتی حضرت علی علیه‏ السلام بر طبق وصیت پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم پس از رحلت آن‏حضرت مشغول غسل و کفن رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم شدند، در حالی که اشک از دیدگانشان جاری بود با این جمله ‏ها درد فراق پیامبر را تسکین می‏بخشید:

«پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا! با مرگ تو رشته‏ ای بریده شد که جز در مرگ تو چنان گسستنی دیده نشده است. با مرگ تو رشته پیامبری و فرود آمدن پیام ‏های آسمانی از هم گسست. مصیبت رحلت تو دیگر مصیبت‏ دیدگان را به شکیبایی وا داشت و همگان را در مصیبت تو یکسان عزادار کرد.

اگر تو خود ما را به شکیبایی امر نمی‏ کردی، آن‏قدر اشک می‏ریختیم که اشک دیدگان با گریستن بر تو پایان پذیرد، با این همه، دردِ جان‏کاهِ فراق تو همیشه با ما خواهد بود و این اندوه هرگز از ما جدا نخواهد شد و صدالبته که این در مقابل عظمت مصیبت فقدان تو امر ناچیزی است. اما چه می‏شود کرد؟ نه امکان بازگرداندن دوباره زندگی میسر است و نه می‏توان مانع وقوع مرگ شد.

R A H A
01-20-2012, 11:42 PM
(http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89949654963938228068.gif)
سفارش به عترت و کتاب خدا

پس از برگشتن از «حجة‏الوداع» پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم به مناسبت‏های مختلف از رحلت خود سخن به میان می‏آوردند و یاران و پیروانشان را آماده می‏کردند که اوضاع پس از رحلت پیامبر را بتوانند تحمل کنند.
نقل می‏کنند در این ایام فراوان خطبه می‏خواندند و مردم را نصیحت می‏کردند و از فتنه ‏های پس از خود باخبر می‏ساختند.
از جمله به آنها توصیه می‏کردند: «مبادا پس از من از سنت من دست بردارید و به بدعت‏گذاری در دین بپردازید.
بدانید که بعد از من با فتنه‏ها و آزمایش‏های زیادی مواجه خواهید شد.
اگر می‏خواهید در همه این پیشامدها از خطر در امان باشید، از کتاب خدا و عترت من دست برندارید.
ای مردم، من در بین شما این دو چیز را به یادگار می‏گذارم و در روز قیامت از آنها سؤال خواهم کرد».

R A H A
01-20-2012, 11:43 PM
وداع با مردم

پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله‏وسلم در یکی از آخرین روزهای حیات مبارکشان، در حالی‏که علی علیه‏السلام دست راست و فضل بن عباس دست چپ او را گرفته بودند به مسجد آمدند و برای مردم خطابه‏ای را با این عبارت خواندند:
«ای مردم طولی نخواهد کشید که من از میان شما به عالم بقا منتقل شوم.
بنابراین به هرکس وعده‏ای دادم یا به هرکس مدیونم، آن را از من طلب کند تا به جای آورم. ای بندگان خدا، جز از طریق اطاعت خدا کسی به خیری دست نیافته، از شرّ و بدی‏ها دور نمی‏شود.
کسی ادعا نکند که بدون عمل رستگار شده است.
هیچ آرزومندی بدون تبعیت از احکام الهی رضای خدا را به‏دست نمی‏آورد.
سوگند به خدایی که مرا به پیامبری مبعوث کرد، انسان از عذاب الهی جز از طریق رحمت خدا و عمل صالح نجات پیدا نخواهد کرد.
منِ پیامبر هم اگر به گناه و معصیت آلوده شوم هلاک خواهم شد».

R A H A
01-20-2012, 11:44 PM
خصائص خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله

در ميان مقامات اجتماعى، هيچ مقامى ارزشمندتر و در عين حال پيچيده ‏تر از منصب رهبرى نيست و تا فردى داراى مجموعه‏ اى از كمالات و سجاياى انسانى و محاسن اخلاقى نباشد، نمى ‏تواند شايسته اين مقام گردد، و به ديگر سخن: رهبر بايد داراى توده‏ اى از خوبيهاى متضاد باشد كه در هر مناسبتى از آنها بهره بگيرد مثلاً قاطعيت را با دور انديشى، درستى را با نرمى، شكوه را با درويشى، خوش بينى را با احتياط لازم، به هم آميزد، و با روانشناسى و موقع ‏شناسى كامل در هر فرصتى ابزار مناسب آن را به كار گيرد.

اگر در رهبر يك سلسله صفات مثبت لازم است پيراستگى از يك رشته اوصاف منفى نيز دست كمى از لزوم صفات مثبت ندارد، مثلا آدمى كه تحمل انتقاد، و شنيدن عقيده مخالف را ندارد و در مشكلات فاقد شكيبايى لازم است و بر او روح «قبضه كردن مناصب و توقع اطاعت كور كورانه ديگران» حكم فرما است، رهبرى او زيانبار و فاجعه‏انگيز است چه بهتر به اصلاح خويش بپردازد، آنگاه درباره «قيادت» بينديشد.

نايابى اجتماع يك چنين اوصاف مثبت و منفى، سرانجام مسأله رهبرى را به صورت «كبريت احمر» درآورده و با مشكلاتى فراوان روبرو ساخته است و به خاطر همين پيچيدگى است كه بشر امروز در حل امور مربوط به رهبرى به تشكيل كنگره‏ها، سمينارها و شوراها و كنفرانسهاى ميهنى و بين‏المللى دست زده و خواسته است از اين طريق گره رهبرى را بگشايد.

اگر مسأله رهبرى، امروز مورد توجه جهان غرب گرديده، از دير باز پيشوايان بزرگ اسلام، بحثهاى تكان دهنده‏ اى پيرامون آن انجام داده ‏اند كه نمونه‏ هاى آن را در فرمان امام على (ع) به مالك و وصيت او به فرزندش امام حسن (ع)، و پيام فشرده‏اش به محمد بن ابى بكر مشاهده مى ‏كنيم.

اگر در رهبرى اجتماعى با كلاف سر درگمى روبرو هستيم، و هر چه بيشتر سعى مى‏كنيم، شايستگان آن مقام را كمتر مى ‏يابيم، در مسأله «قيادت الهى» كه در انسانهائى به نام پيامبر و رسول تجلى مى‏ كند و مهندسى انسانها را در تمام شؤون زندگى اعم از مادى و معنوى بر عهده مى ‏گيرند، با مشكل دو چندان يا ده و صد چندانى روبرو مى ‏باشيم، زيرا تحمل مسؤوليت عظيم الهى آنچنان امتيازات بزرگ و برجستگي هاى فزون از حد لازم دارد كه دارندگان آنها را از نظر قدرت به صورت عنقاى مغربى درآورده كه گاهى در ميان امت بزرگ فقط يك نفر شايسته آن مقام مى‏ گردد و اگر تاريخ نبوت، پيامبران فزونى را معرفى مى ‏كند، ولى پيامبران صاحب كتاب و بالاتر از آن صاحب شريعت بسيار كم بوده و خاتم آنان به يك فرد منحصر مى‏ باشد.

R A H A
01-20-2012, 11:44 PM
صفات پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن کریم

دشوارى رهبرى پيامبر خاتم: رهبرى پيامبر گرامى به خاطر جهانى بودن آن از يك طرف، و خاتم و آخرين سفير بودن او از طرف ديگر، با دشواريهاى فراوانى همراه بود.

اقوامى كه هدايت آنها را بر عهده گرفته بود، از نظر فرهنگ و تمدن آگاهى و بينش ، اخلاق و انضباط، در يك سطح نبودند، خود اين اختلاف، امواجى از مشكلات را در طريق رهبرى او پديد آورده بود خداوند به خاطر پيروزى بر اين سختيها او را با استعدادى بس فراوان كه مظهر مجموعه ‏اى از كمالات انسانى بود،آفريد و پس از چهل سال تربيت زير نظر بزرگ‏ترين فرشته از فرشتگان جهان‏1، او را براى رهبرى برگزيد.

در پرتو انديشه ‏هاى حكيمانه، و علاقه به هدف و دلسوزى بر امت، مشكلات را حل كرده و تمدنى را پى‏ريزى كند كه براى آن تاكنون نظيرى ديده نشده است.
خدا در قرآن با بيانى زيبا به كمالات روحى و علل پيروزى او در معركه رهبرى اشاره مى ‏نمايد چه بهتر در اين بحث با صفات برجسته اين شخصيت الهى آشنا شويم:

R A H A
01-20-2012, 11:44 PM
(http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73004605134863445215.gif)


1- علاقه و دلسوزى به هدف‏


علاقه به هدف، عامل خودكارى است كه مدير يك مجتمع بزرگ و يا كوچك را بر سعى و تلاش، و تفوق بر مشكلات وادار مى‏سازد، و غبار خستگى را از چهره جان او پاك مى‏كند و اگر مدير از درون، به كارى كه براى آن گمارده شده است، احساس علاقه نكند، چنين مديريتى فاجعه‏انگيز است .

قرآن به علاقه قابل تحسين پيامبر بر هدايت مردم تصريح مى‏نمايد:
«فلعلك باخع نفسك على آثار هم ان لم يومنوا بهذا الحديث اسفا» (كهف /6)
«شايد جان خود را به دنبال آنان آنگاه كه به رسالت تو ايمان نياورند از دست بدهى!»
اين جمله حاكى از نهايت علاقه يك طبيب اجتماعى است كه در راه مداواى بيمار خود تا آن حد مى‏كوشد كه در پرتگاه هلاك و نابودى قرار مى‏گيرد و در آيه ديگر مى‏فرمايد:
«ولا تحزن عليهم ولا تكن فى ضيق مما يمكرون» (نمل /70)
«برگستاخى كافران غم مخور، از مكرو حيله آنان بر خود فشار مده»
باز مى‏فرمايد: «فلا تذهب نفسك عليهم حسرات ان الله عليم بما يصنعون» (فاطر /80)
«جان خود را بر اثر شدت تأسف بر آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام مى‏دهند آگاه است».
«فلا يحزنك قولهم انا نعلم ما يسرون و ما يعلنون» (يس /76)
«سخنان آنان تو را غمگين مسازد، ما از كارهاى پنهانى و آشكار آنان آگاهيم».
آيات در اين مورد كه حاكى از علاقه عميق و فزون از حد اين رهبرى آسمانى به هدايت امت خود است بيش از اينها است و ما براى فشرده گويى به همين اندازه اكتفاء مى‏كنيم.