PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ترجمه ی دعای عرفه/ علی شریعتی



borhan_3010
01-16-2012, 12:32 AM
ترجمه ی دعای عرفه/ علی شریعتی

نوشته دکتر شریعتی:
حتی اگر به فرض كه هیچ دلیلی بر حقانیت و صلاحیت امام حسین (ع) نباشد ,حیف است یکبار دعای عرفه را نخوانیم و لذت عشق آنرا درک نکنیم. گفتگویی عاشقانه میان معبود و عابد:

حمد و سپاس خدایی را سزاست كه تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی شكند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی دارد و هیچ آفریده ای به پای شباهت مخلوقات او نمی رسد.
جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من تو را باز نداشت از اینكه راهنمایی ام كنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خوشنودی توست.
پس
هر گاه كه تو را خواندم پاسخم گفتی .
هر چه از تو خواستم عنایتم فرمودی.
هرگاه اطاعتت كردم قدردانی و تشكر كردی.
و هر زمان كه شكرت را بر جا آوردم بر نعمت هایم افزودی.
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و كمال و احسان بی پایان تو؟!
من كدام یك از نعمت های تو را می توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر سپارم؟
خدایا! الطاف خفیه ات و مهربانی های پنهانی ات بیشتر و پیشتر از نعمتها ی آشكار توست.
خدایا! من را آزرمناك خویش قرار ده آن سان كه انگار میبینمت.
من را آنگونه حیامند كن كه گویی حضور عزیزت را احساس می كنم.
خدایا!
من را با تقوای خودت سعادتمند گردان.
و با مركب نافرمانی ات به وادی شقاوت و بد بختی ام مكشان.
در قضایت خیرم را بخواه.
و قدرت بركاتت را بر من فرو ریز تا آنجا كه تاخیر را در تعجیل های تو و تعجیل را در تاخیر های تو نپسندم.
آنچه را كه پیش می اندازی دلم هوای تاخیرش را نكند.
و آنچه را كه بازپس می نهی من را به شكوه و گلایه نكشاند.
پروردگار من!
من را از هول و هراس های دنیا و غم واندوه های آخرت رهایی ببخش.
و من را از شر آنان كه در زمین ستم می كنند در امان بدار.
خدایا!
به كه واگذارم می كنی؟
به سوی كه می فرستی ام؟
به سوی آشنایان و نزدیكان؟تا از من ببرند و روی برگردانند.
یا به سوی غریبان و غریبه گان تا گره در ابرو بیافكنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان كه ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می كنند؟
من به سوی دیگران دست دراز كنم؟در حالی كه خدای من تویی و تویی كارساز و زمامدار من.
ای توشه و توان سختی هایم!
ای همدم تنهایی هایم!
ای فریاد رس غم وغصه هایم!
ای ولی نعمت هایم!
ای پشت و پناهم در هجوم بی رحم مشكلات!
ای مونس و مامن و یاورم در كنج عزلت و تنهایی و بی كسی!
ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره ی اندوه و غربت و خستگی!
ای كسی كه هر چه دارم از توست و از كرامت بی انتهای تو!
تو پناهگاه منی!
تو كهف منی!
تو مامن منی!
وقتی كه راه ها و مذهب ها با همه ی فراخی شان مرا به عجز می كشانند و زمین با همه ی وسعتش بر من تنگی می كند
و
اگرنبود رحمت تو بی تردید من از هلاك شدگان بودم.
و اگر نبود محبت تو بی شك سقوط و نا بودی تنها پیشروی من میشد.
ای زنده!
ای معنای حیات! زمانی كه هیچ زنده ای در وجود نبوده است.
ای آنكه :
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد.
و من با بدی ها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم.
ای آنكه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد.
در جهل خواندمش و شناختم عنایت كرد.
در تنهایی صدایش كردم و جمعیتم بخشید.
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند.
در فقر خواستمش و غنایم بخشید.
من آنم كه بدی كردم ... من آنم كه گناه كردم.
من آنم كه به بدی همت گماشتم.
من آنم كه در جهالت غوطه ور شدم.
من آنم كه غفلت كردم.
من آنم كه پیمان بستم و شكستم.
من آنم كه بد عهدی كردم
و
اكنون باز گشته ام.
باز آمده ام با كوله باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنكه گناه بندگان به او زیان نمی رساند.
ای آنكه از طاعت خلایق بی نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام كارها ی خوب توفیق می دهد.
معبود من!
اینك من پیش روی توام و در میان دست های تو.
آقای من!
بال گسترده و پر شكسته و خوار و دلتنگ و حقیر.
نه عذری دارم كه بیاورم نه توانی كه یاری بطلبم.
نه ریسمانی كه بدان بیاویزم.
و نه دلیل و برهانی كه بدان متوسل شوم.
چه می توانم بكنم؟ وقتی كه این كوله بار زشتی و گناه با من است ؟!
انكار؟!
چگونه و از كجا ممكن است و چه نفعی دارد وقتی كه همه ی اعضا و جوارحم به آنچه كرده ام گواهی می دهند؟
خدای من!
خواندمت پاسخم گفتی.
از تو خواستم عطایم كردی.
به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی.
به تو تكیه كردم نجاتم دادی.
به تو پناه آوردم كفایتم كردی.
خدایا!
از خیمه گاه رحمتت بیرونمان مكن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مكشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش.
و جسم و دینم را سلامت بدار.
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل كن.
و از آتش جهنم رهایم ساز.
خدای من!
اگر آنچه از تو خواسته ام عنایتم فرمایی , محرومیت از غیر از آن زیان ندارد.
و اگر عطا نكنی هر چه عطا جز آن منفعت ندارد.
یا رب! یا رب! یا رب!
خدای من!
این منم و پستی و فرو مایگی ام.
و این تویی با بزرگی و كرامتت.
از من این می سزد و از تو آن
" چگونه ممكن است به ورطه ی نومیدی بیافتم در حالی كه تو مهربان و صمیمی جویای حال منی."
خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی كه من بدان مبتلایم!
تو چقدر درگذرنده و بخشنده ای با این همه كار بد كه من می كنم و این همه زشتی كردار كه من دارم.
خدای من!
تو چقدر به من نزدیكی با این همه فاصله ای كه من از تو گرفته ام.
تو كه اینقدر دلسوز منی!
خدایا تو كی نبودی كه بودنت دلیل بخواهد؟
تو كی غایب بوده ای كه حضورت نشانه بخواهد؟
تو كی پنهان بوده ای كه ظهورت محتاج آیه باشد؟
كور باد چشمی كه تو را ناظر خویش نبیند.
كور باد نگاهی كه دیده بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره ای كه رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانكار باد سودای بنده ای كه از عشق تو نصیب ندارد.
خدای من!
مرا از سیطره ی ذلت بار نفس نجات ده و پیش ازآنكه خاك گور بر اندامم بنشیند از شك وشرك رهایی ام بخش.
خدای من!
چگونه نا امید باشم در حالی كه تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم ,چگونه خواری پذیرم كه تو تكیه گاه منی!
ای آنكه با كمال زیبایی و نورانیت خویش چنان تجلی كرده ای كه عظمتت بر تمامی ما سایه افكنده.