PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شاید این جمعه بیایدشاید



shirin71
01-13-2012, 10:22 PM
داده‌ام‌ از كفِ خود، طاقت‌ و تاب‌ زِ فِراقِ گلِ فرزندِ تُراب‌

زندگي‌ نيست‌، مرا زندان‌ است‌ اين‌ جهان‌، چون‌ به‌ عذابم‌، به‌ عذاب‌

shirin71
01-13-2012, 10:22 PM
اي‌ آنكه‌ شده‌ روزِ تو از هجر، سياه‌ وِ اي‌ آنكه‌ كِشي‌ آه‌، به‌ هر شام‌ و پگاه‌

مهدي‌ پسر فاطمه‌، از راه‌ رسد لاحول‌ ولا قوة‌ اِّلا بالله

shirin71
01-13-2012, 10:23 PM
فانوس بیابان زدگان


آه ای چشم تو فانوس بيابان زدگان
ساحل امن تو آرامش طوفان زدگان

کيستی آينه گم شده در وهم غبار ؟‌
کيستی ای شبه شبرو مهتاب سوار ؟‌

ای که بر هر گذری عشق به دريوزه توست
لب ما تشنه آبی است که در کوزه توست

ما جگر سوخته آتش آهيم ٬ بيا
ديرگاهی است تو را چشم به راهيم ٬ بيا

هر شب از کوچه صدای قدمت می آيد
اشکم از ديده به پابوس غمت می آيد

صبح در آينه اما خبری نست که نيست
از تو بر گونه خشکم اثری نيست که نيست

جام عشق از می چشمان تو پر خواهد شد
تو گلو تازه کنی حرمله حر خواهد شد

گل نشکفته ام ای دور تر از دسترسم
تو زمن دوری و من با تو نفس در نفسم

بی تو منصور دلم را به چه داری بکشم
پای در دامن سبز چه بهاری بکشم

بگذار آينه ام غرق نگاهت باشد
نقطه عطف دلم ٬ خال سياهت باشد

لا اقل وعده بده بلکه دلم شاد شود
من خراب تو ام ای خانه ات آباد شود

shirin71
01-13-2012, 10:23 PM
یار سفر کرده


به من ز يار سفر كرده ام خبر نرسيد
شب فراق دراز آمد و سحر نرسيد

زهجر يار دلم خون و سينه ام سوزان
چه شد كه اين شب هجران دل به سر نرسيد

سرشك ديده من صبح و شام مي بارد
هنوز لحظه لحظه ديدار چشم تر نرسيده

ندايي از لب يعقوب روزگار رسيد
كه كور گشتم و از يوسفم خبر نرسيد

به كودكان يتيم و به مادران غمين
نه از پدر خبري ، نامه از پدر نرسيد

به تلخي غم هجر تو خو گرفتم و حيف
نويد وصل تو شيرين تر از شكر نرسيد

shirin71
01-13-2012, 10:23 PM
تمنای طلوع


به تمناى طلوع تو جهان، چشم به راه
به اميد قدمت،كان و مكان، چشم به راه

به تماشاى تو، اى نوردل هستى، هست
آسمان كاهكشان كاهكشان چشم به راه!

رُخ زيباى تو را ياسمن آيينه بدست
قد رعناى تو را سرو جوان چشم به راه

درشبستان شهود،اشك فشان دوخته اند
همه شب تا به سحر،خلوتيان چشم به راه

ديدمش فرشى ازابريشم خون مىگسترد
درسراپرده ى چشمان خودآن چشم به راه

نازنينا! نفسى اسب تجلّى زين كن!
كه زمين گوش به زنگ است وزمان چشم به راه!

آفتابا! دمى از ابر برون آ، كه بود
بى تو منظومه ى امكان، نگران; چشم به راه

shirin71
01-13-2012, 10:23 PM
شرح مشتاقى


غايب آشكار، يعنى تو
رحمت كردگار، يعنى تو

قرنها بی قرار، يعنى ما
در دل ما قرار، يعنى تو

منتظر مانده هر ديار ـ ترا
رونق هر ديار، يعنى تو

خير دنيا و آخرت، از توست
نعمت بى شمار، يعنى تو

فخر ما اينكه دوستدار توئيم
مايه ى افتخار يعنى تو

حدّ دين را ـ حريم قرآن را
درجهان،پاسدار ـ يعنى تو

دادگستر به مركب و شمشير
آن سوار، آن سوار يعنى تو

در ظهورت تجسمى زعلى ست
صاحب ذوالفقار ، يعنى تو

shirin71
01-13-2012, 10:24 PM
گفتم كه خدا مرا مرادی بفرست
توفان زده ام راه نجاتی بفرست
فرمود كه با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس صلواتی بفرست

اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم

shirin71
01-13-2012, 10:24 PM
عمريست كه از حضور او جا مانديم
در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظر ماست كه ما برگرديم
ماييم كه در غيبت كبري مانديم

shirin71
01-13-2012, 10:24 PM
یا ضامن آهو

به اميدي به سوي خانه لطف تو رو كردم

حريمت را به شوق وصل مهدي جست و جو كردم


به فرزند عزيزت از زبان من بگو مهدي

به هر جا و به هر محفل به يادت گفتگو كردم


رضاي مهديت باشد رضاي تو رضا جانم

پدر را با پسر بهر وصالش رو به رو كردم


اگر چه گل ندارد در كنار مهديت بويي

به ياد او كنار مرقدت صد غنچه بو كردم


اگر چه گل ندارد پيش رنگ روي او رنگي

ولي هر گل كه ديدم ياد رنگ روي او كردم


الا يا ضامن آهو به مهدي عزيزت گو

من اين آلوده دامن را ز رحمت شستشو كردم

shirin71
01-13-2012, 10:26 PM
یا هو مددی سرور من حضرت مولا
با عرض قبولی طاعات وعبادات بزرگوارن
اینهم تقدیم به حضرت دوست:
صحبتي شد كه خدا باب نجاتي بفرست
تلخي ذائقه را شاخه نباتي بفرست
مي رسد با علم سبز امامت بر دوش
از چه خاموش نشستي صلواتي بفرست

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

shirin71
01-13-2012, 10:26 PM
پادشه خوبان

اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي
دل بي تو به جان آمد وقت است كه باز آيي

در آرزوي رويت ,بنشسته به هر راهي
صد زاهد و صد عابد ,سر گشته سودايي

مشتاقي و مهجوري ,دور از تو چنانم كرد
كز دست نخواهد شد پايان شكيبايي

اي درد توام درمان در بستر ناكامي
وي ياد تو ام مونس در گوشه تنهايي

فكر خود راي خود در امر تو كي گنجد
كفر است در اين وادي خود بيني و خود رايي

در دايره فرمان ما نقطه تسليميم
لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي

گستاخي و پر گويي تا چند كني اي فيض
بگذر تو از اين وادي تن ده به شكيبايي

shirin71
01-13-2012, 10:26 PM
یارب نظر تو برنگردد

تقدیم به گل پاك نرگس

ما پيروان مصحف ودر دين احمديم
برجمله خلايق عالم سرامديم
زير لواي آل علي صف كشيده ايم
چشم انتظار مهدي آل محمديم


اللهم صل علی محمد وآل محمد

shirin71
01-13-2012, 10:27 PM
به یاد مرحوم آقاسی شاعر اهل بیت


خبرآمد خبري در راه است
سرخوش آن دل كه ازآن آگاه است
شايد اين جمعه بيايد شايد
پرده از چهره گشايد شايد



اللهم صل علی محمد وآل محمد

shirin71
01-13-2012, 10:27 PM
چه جمعه ها كه يك به يك غروب شد نيامدي
چه بغض ها كه در گلو رسوب شد نيامدي
خليل آتشين سخن تبر به دوش بت شكن
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي
براي ما كه خسته ايم ودل شكسته ايم نه!
براي عدهاي چه خوب شد نيامدي
تمام طول هفته رابه انتظار جمعه ام
دوباره صبح وظهرونه!غروب شد نيامدي



اللهم صل علی محمد وآل محمد

shirin71
01-13-2012, 10:27 PM
دلبر شیرین


در سحر پيك‌ وفادار به‌ بالين‌ آمد
داد اين‌ مژده‌ كه‌ آن‌ دلبر شيرين‌ آمد

خيز و از جا بنگر پرتو آن‌ ذات‌ احد
مرهمي‌ را كه‌ براي‌ دل‌ غمگين‌ آمد

شده‌ از بهر وجودش‌ همه‌ عالم‌ خرسند
دل‌ ما مست‌ گل‌ و بوي‌ رياحين‌ آمد

مهدي‌ آن‌ مظهر پاكي‌ و صفا گشت‌ پديد
تا كه‌ فريادرس‌ عاشق‌ مسكين‌ آمد

شادي‌ و خرمي‌ اهل‌ جهان‌ پيدا شد
نور او رشك‌ رخ‌ زهره‌ و پروين‌ آمد

مهديا بر دل‌ بيچاره‌ ما رحمي‌ كن‌
در شب‌ ظلمت‌ ما ديده‌ خدا بين‌ آمد

شده‌ام‌ محو رخ‌ حضرت‌ مهدي‌ امروز
تا كه‌ الهامي‌ از آن‌ بر دل‌ خونين‌ آمد


منبع (http://dezfoul.net/%7Eblossom/emam/sher/fehrest/12.htm)

shirin71
01-13-2012, 10:28 PM
حضور پنهانی

مي رسد شبي مردي از وراي حيراني
كوچه مي شود سمت هاله هاي نوراني

آيه آيه چشمانش از تلاوت شبنم
غرق بوسه هاي گل در طلوع روحاني

از شلال چشمانش قطره قطره مي خوانم
لاله غيرت عشق است در شب غزلخواني

شرح شط گيسويش در غزل نمي گنجد
در قصيده زلفش انتظار طولاني

نذر مقدم سبزش چلچراغ و آيينه
در ضيافت چشمش آيه هاي قرآني

با تو مي شود كوچيد تا ديار آيينه
در طراوت سبز صبح روز باراني

در فراق لبهايت قطره قطره مي كاهم
مي شود تو را بوسيد اي حضور پنهاني؟

shirin71
01-13-2012, 10:29 PM
http://shiaupload.ir/images/3670r6au9lvruhy22u.gifبنام تو اي آرام جان http://shiaupload.ir/images/yw47dc1l8ubbgmlnagb.gif






شود آیا که شبی بر دل من یار شوی؟
یار این خسته ی غمدیده ی بیمار شوی؟


سینه ی غم زده ام بهر تو سوزد همه شب
دل من آب شده کی تو پدیدار شوی؟


با کلافی بنشستم سر بازار رخت
کی تو ای یوسف من بر سر بازار شوی؟


همچو یعقوب شده دیده ام از درد فراق
کی به پیراهن خود نور شب تار شوی؟


هر که مشتاق تو شد گوشه ی چشم تو خرید
شود آیا که مرا هم تو خریدار شوی؟


ز غم غربت تو شام غریبان شده دل
چه شود گر تو مددکار دل زار شوی؟!


شعله ی خیمه ی آتش زده گوید که بیا
زائر بی کفنی بی سر و خونبار شوی؟!

shirin71
01-13-2012, 10:30 PM
نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو

چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو

پر بغض جمعه های ناگزیر و بی صدام

خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام

توی کور راه چشمام عطر بارون بوی سیبی

واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

تو بهونه هر عاشق برای زنده موندنی

میدونم هنوز اسیرم تو حصار لحظه ها

کاش میشد با یه اشاره ي تو ازاد میشدم

با توام که گفته بودی غصه هام تموم میشن

پس کجایی که بیایی منو بگیری از خودم

ناجی ترانه ها منو به واژه ها ببر

این حقیرو به سخاوت شب و دعا ببخش

نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو

چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو

پر بغض جمعه های ناگزیر و بی صدام

خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام

توی کور راه چشمام عطر بارون بوی سیبی

واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

تو بهونه هر عاشق برای زنده موندنی

shirin71
01-13-2012, 10:30 PM
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام

ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر

کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی

هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است

ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما,,,

shirin71
01-13-2012, 10:31 PM
سالهای پیش بال آسمانی داشتیم

بال کبوتر کران تا بی کرانی داشتیم

میوه بودیم و سر سال استفاده می شدیم

چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم

چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت

پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم

روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست

شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم

مثل شیر مادران ما حلال و پاک بود

در میان سفره ها گر لقمه نانی داشتیم

نذری روز ظهور مهدی موعودمان

صبحها چله به چله عهد خوانی داشتیم

صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه

زوی پشت بامها صوت اذانی داشتیم

گاه پاهی جمعه ها اهل زیارت می شدیم

گاه گاهی میل سجده جمکرانی داشتیم

ثانیه ثانیه‌هامان گای آقا می گذشت

آی مردم!یک زمان صاحب زمانی داشتیم

پر نداریم و دل بپُر نداریم و...فقط

یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم