PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : llı.✿. llı.✿.ıll پژوهشی در اربعین حسینی llı.✿. llı.✿.ıll



R A H A
01-13-2012, 07:19 PM
http://www.pic.p30ask.com/images/94568867135667263147.gif





پزوهشی در اربعین حسنی

چکیده
حضور اهل بیت(علیهم السلام) در اولین اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام) بر سر مزار آن حضرت در کربلا از مسائلی است که در قرون اخیر برخی محققان شیعه درباره آن تشکیک کرده اند. در مقابل، برخی دیگر از اندیشمندان، درصدد رد این تشکیک و اثبات اربعین اول شده اند. این نوشتار ابتدا به دلایل منکران اربعین اول پرداخته و در ادامه به پاسخ گویی آن ها می پردازد، سپس با استفاده از قراین و شواهد دیگر، دیدگاه موافقان اربعین اول را تأیید می کند.

مقدمه
یکی از مباحث مهم تاریخ عاشورا که در این فصل درباره آن بحث و بررسی صورت گرفته، حضور اهل بیت(علیهم السلام)در کربلا در اولین اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام) بر سر مزار آن حضرت و دیگر شهدای کربلاست. در میان شیعه، مشهور است که اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) نائل شد و در همان جا بود که اهل بیت(علیهم السلام) هنگام بازگشت از شام نیز به زیارت مزار امام(علیه السلام) آمده و جابر را ملاقات کردند.

هم چنین در این روز سر امام حسین(علیه السلام) به بدن ملحق شده و دفن شد. اما در مقابل این شهرت، برخی اندیشمندان متقدم و معاصر شیعه، ورود اهل بیت (علیهم السلام) را در روز اربعین سال 61 ق انکار کرده اند که دیدگاه ها و دلایل انکار آنان و نیز ادله و قراینی که برخی محققان معاصر برای رد دلایل منکران اقامه کرده اند، بررسی و مطالعه خواهد شد. سپس در ادامه، قراین و شواهد تاریخی و روایی این موضوع را به منظور اثبات چنین شهرتی بیان خواهیم کرد.

R A H A
01-13-2012, 07:20 PM
http://www.pic.p30ask.com/images/02971293469538418596.gif



«اربعین» در متون و نصوص دینی

واژه اربعین از اصطلاحاتی است که در متون دینی، حدیثی و تاریخی کاربرد زیادی دارد و بسیاری از امور، با این عدد و واژه، تعریف و تحدید شده اند. مثلاً کمال عقل در چهل سالگی، آثار چهل روز اخلاص، آثار حفظ چهل حدیث، دعای چهل نفر، دعای برای چهل مؤمن، قرائت دعا عهد در چهل صبح، عدم پذیرش نماز شراب خوار تا چهل روز، گریه چهل روز زمین، آسمان و فرشتگان بر امام حسین(علیه السلام)، استحباب زیارت اربعین و ... از جمله مواردی است که جایگاه و ارزش والای این واژه و عدد را در معارف اسلامی بیان می دارد.2

با این همه، در احادیث، تنها استحباب زیارت اربعین درباره امام حسین(علیه السلام) وارد شده است و چنین سفارشی درباره هیچ یک از معصومان(علیهم السلام) پیش و پس از سیدالشهدا(علیه السلام)وجود ندارد. بنابراین از نظر تاریخی و حدیثی، هیچ پیشینه ای را نمی توان برای اربعین و اعمال مربوط به این روز تا پیش از حادثه عاشورا تصور کرد و این ویژگی و امتیاز، تنها از آنِ امام حسین(علیه السلام)است.

R A H A
01-13-2012, 07:23 PM
http://www.pic.p30ask.com/images/95189359763067857155.gif




جابر بن عبدالله انصاری; نخستین زائر قبر امام حسین(علیه السلام)

منابع تاریخی زیارت قبر امام حسین (علیه السلام)6 را توسط جابر دو گونه، گزارش کرده اند. گزارش نخست از طبری شیعی است که زیارت جابر را همراه با عطیه عوفی، به طور مسند و با تفصیل گزارش کرده ، اما در آن، سخنی از ملاقات وی با اهل بیت امام حسین(علیه السلام)به میان نیاورده است. گزارش دوم از سید ابن طاووس است که زیارت جابر را بدون همراهی عطیه و به اختصار ، بیان کرده و به دنبال آن ، ملاقات جابر را با اسرای اهل بیت(علیهم السلام) که از شام بازگشته اند، آورده است. ابتدا گزارش طبری و سپس گزارش ابن طاووس را بررسی می کنیم.

عماد الدین طبری (متوفای 525 ق) در بشارة المصطفی به سندش از عطیة بن سعد بن جناده کوفی جدلی7 نقل کرده که گفت: با جابر بن عبدالله به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام)حرکت کردیم ، چون به کربلا رسیدیم جابر به سوی فرات رفت و غسل کرد، سپس پارچه ای به کمر بست و پارچه ای به دوش انداخت و عطر زد ، سپس ذکرگویان به سوی قبر امام(علیه السلام) رفت.

وقتی نزدیک قبر شد ، گفت: دستم را بگیر و روی قبر بگذار. من دستش را روی قبر گذاشتم. جابر خود را به روی قبر انداخت و آن قدر گریه کرد که بی هوش شد. بر او آب پاشیدم تا به هوش آمد.

آن گاه سه بار گفت: ای حسین!

سپس گفت: دوست پاسخ دوستش را نمی دهد. بعد ادامه داد: تو چگونه جواب دهی در حالی که رگ های گردنت را بریدند و بین سر و بدنت جدایی انداختند. گواهی می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و پسر سرور مؤمنان و هم پیمان تقوا و از نسل هدایت و پنجمین نفر از اصحاب کسایی ; فرزند سرور نقیبان و پسر فاطمه (علیها السلام) سرور زنانی و چرا چنین نباشی که سالار پیامبران با دست خویش غذایت داده و در دامان متقین تربیت شده ای و از سینه ایمان ، شیر خورده ای و از دامان اسلام برآمده ای. خوشا به حالت در حیات و ممات. اما دل مؤمنان در فراق تو ناخرسند است و شک ندارد که آن چه بر تو گذشت، خیر بوده است. سلام و خشنودی خدا بر تو باد. شهادت می دهم که تو همان راهی را رفتی که برادرت یحیی بن زکریا پیمود.

آن گاه نگاهی به اطراف قبر افکند و گفت: سلام بر شما ای جان های پاک که در آستان حسین(علیه السلام) فرود آمدید. گواهی می دهم که شما نماز را بر پا داشته و زکات پرداختید ، امر به معروف و نهی از منکر کردید و با ملحدان جهاد نمودید و خدا را پرستیدید تا آن که مرگ شما را فرا رسید. سوگند به خدایی که محمد(صلی الله علیه وآله) را به حق فرستاد ، ما در راهی که رفتید ، شریک شماییم.

عطیه گفت: به جابر گفتم: چگونه با آنان شریکیم در حالی که نه [با آنان] دشتی پیمودیم و نه از بلندی و کوه بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، اما اینان سر از پیکرهای شان جدا شد، فرزندان شان یتیم گشتند و همسران شان بیوه شدند؟

جابر گفت: ای عطیه! از حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود: هر کس گروهی را دوست دارد در عمل آنان شریک است. سوگند به آن که محمد(صلی الله علیه وآله) را به حق به پیامبری فرستاد نیت من و نیت یارانم همان است که حسین(علیه السلام) و اصحابش داشتند.

مرا به سوی خانه های کوفیان ببر. چون مقداری راه رفتیم، به من گفت: ای عطیه! به تو وصیتی بکنم؟

گمان نکنم پس از این سفر ، دیگر تو را ببینم. دوست دار خاندان محمد (صلی الله علیه وآله) را دوست بدار تا وقتی در دوستی باقی است ، دشمن خاندان محمد(صلی الله علیه وآله) را تا زمانی که دشمن است، دشمن بدار، هر چند اهل نماز و روزه بسیار باشد.

با دوست دار آل محمد(علیهم السلام) مدارا کن; او هر چند به سبب گناهانش بلغزد، اما گام دیگرش با محبت این خاندان ثابت می ماند. دوست دار آل محمد(علیهم السلام)به بهشت می رود و دشمنان شان به دوزخ.8

اما سید ابن طاووس جریان زیارت جابر را این گونه، گزارش کرده است:
چون اهل بیت حسین(علیهم السلام) از شام به عراق آمدند، به راهنمای کاروان گفتند که ما را از کربلا عبور بده. آنان چون به قتل گاه رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و جمعی از بنی هاشم و مردان خاندان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کردند که برای زیارت قبر حسین(علیه السلام)آمده بودند. همه شروع به گریه و ناله نمودند و بر صورت های شان سیلی می زدند و به گونه ای عزاداری و نوحه سرایی می کردند که جگرها را آتش می زد. زنان منطقه عراق نیز نزد اهل بیت(علیهم السلام) آمده و آنان نیز چند روزی عزاداری کردند.9

R A H A
01-13-2012, 07:23 PM
http://www.pic.p30ask.com/images/24796573570743364855.gif




آیا اهل بیت(علیهم السلام) روز اربعین در کربلا حضور داشته اند؟

یکی از مسائل مبهم و پیچیده در تاریخ عاشورا تعیین زمان حضور اهل بیت امام حسین(علیه السلام) در کربلا بعد از شهادت ایشان است، زیرا اغلب منابع حدیثی و تاریخی در این باره به صراحت گزارش نکرده اند که آیا این حادثه، روز بیستم صفر سال 61 اتفاق افتاده است یا پس از آن؟

آن چه بسیاری از منابع کهن از آن سخن گفته اند، این است که در این روز، سرِ امام حسین(علیه السلام) به بدنش ملحق شده است که در ادامه نوشتار به این گزارش ها خواهیم پرداخت. هم چنین گزارش شده است که بیستم صفر روزی است که خاندان امام حسین(علیه السلام) از شام به مدینه بازگشتند.

اما در این باره، قول دیگری است که اربعین را روز ورود اسرا از شام به کربلا دانسته است. سید ابن طاووس(رحمه الله) در این باره می نویسد:
در غیر کتاب مصباح آمده است که اهل بیت(علیهم السلام) روز بیستم صفر از شام به کربلا رسیدند.10

این ابهام و پیچیدگی در این حادثه، سبب شده است که در قرون متأخر، در میان اندیشمندان شیعه دو نظر عمده در این باره، بهوجود آید :

1ـ دیدگاه منکران ورود اهل بیت(علیهم السلام)به کربلا در اربعین اول،

2ـ دیدگاه موافقان این امر. پیش از پرداختن به شناسایی و معرفی طرفداران دو دیدگاه و نقد و بررسی دلایل آنان، لازم است دو موضوع، روشن شود: یکی، تاریخ ورود اسرا به شام و دیگری، مدت اقامت شان در شام.

R A H A
01-13-2012, 08:33 PM
╬♥╬*...*╬♥╬ گام به گام تا اربعین شهیدان ╬♥╬*...*╬♥╬





گام به گام تا اربعین شهیدان

چکيده
مسئله اربعين سيد الشهداء(عليه السلام) و اين که آيا خاندان آن حضرت پس از رهايى از اسارت يزيد قصد عزيمت به کربلا را داشته و نيز آيا توانسته اند در آن روز به زيارت آن مضجع شريف نايل آيند و مرقد مطهرش را زيارت کنند، از جمله مسائلى است که از ديرباز صاحب نظران در باره آن اختلاف نظر داشته و هريک با استشهاد به ادله تاريخى براى اثبات يا نفى آن تلاش کرده اند.

در اين مقاله با توجه به متون تاريخى معتبر احتمالات ممکن را تبيين کرده و ضمن بيان نظر مدافعان اين واقعه، ديدگاه خود را مبنى بر نبود دليل کافى و قابل اعتماد بر مسئله اربعين سيد الشهداء(عليه السلام)تبيين خواهيم نمود. هم چنين امکان رسيدن کاروان اسرا را نيز به کربلا در اربعين اول تقريبا ناممکن دانسته و در پايان، دليل الحاق سر مطهر امام حسين(عليه السلام) را به جسم شريفش مورد خدشه قرار داده و وجود حديث شريفى که زيارت اربعين را از علائم مؤمنان مى شمارد براى استحباب و فضيلت آن زيارت کافى دانسته ايم.

مقدمه
ورود خاندان مکرّم سيدالشهداء به کربلا در راه بازگشت از شام به مدينه در روز اربعين و الحاق سر مقدس اباعبدالله الحسين(عليه السلام) به پيکر مطهّرش در آن روز، يکى ديگر از وقايع مبهم واقعه عاشورا و حوادث پس از آن است.

به راستى اگرچه حادثه عاشورا دل خراش ترين و غمبارترين حادثه اى است که در طول تاريخ، قلب شيعيان و دوست داران خاندان عصمت و طهارت را جريحه دار ساخته و جا داشت تمامى وقايع آن بدون هيچ کم و کاستى در کتاب هاى تاريخ نقل شود، امّا مع الاسف از آن جا که هم در زمان وقوع حادثه عاشورا و هم پس از آن شيعيان على بن ابى طالب و فرزندان معصومش تحت بيشترين فشارها و آزارها بوده، سخت ترين شکنجه ها و تحريم ها را متحمّل شده و عملا در حاشيه قرار گرفته بودند ، هيچ گاه امکان ضبط و نقل وقايع غم بار عاشورا و آن چه بر خاندان مکرم سيد الشهداء گذشت پديد نيامد.

به راستى وقتى تاکنون به طور قطع و یقین سرنوشت سر مقدس اباعبدالله الحسین(علیه السلام)که در واقع یکى مهم ترین امورى است که باید مورد توجه قرار مى گرفت روشن نشده است و اقوال در باره دفن سر مطهر آن حضرت مختلف و متشتت است چگونه مى توان انتظار داشت وقایع ریز و درشت دیگرى همچون مدّت حبس خاندان سید الشهداء در کوفه ، روز حرکت از کوفه و مسیر حرکت آنان از کوفه تا شام، میزان اقامت آنان در شام و بالأخره مسیر بازگشت آنان به درستى و روشنى ، و بدون هیچ گونه اختلافى ثبت و ضبط شده باشد؟!

مى دانیم که بخش اعظم وقایع عاشورا و حوادث پس از آن، توسط مورخان اهل سنت که بعضاً تلاش مى کردند دامن یزید و خاندان بنى امیّه را از این لکه ننگ ابدى، پاک سازند نقل شده است، پس نباید انتظار داشت تمام وقایع و حوادث بدون کمترین تحریفى نقل شده باشد. از آن گذشته اگر مورخان نیز قصد نگارش حوادث را به صورت صحیح و بدون تحریف داشتند، حکّام وقت ممانعت به عمل آورده و معلوم نبود که چه سرنوشتى در انتظار نویسنده و نوشته او بود.

تلاش نگارنده این سطور بر آن است که مسئله بازگشت کاروان اسراى بنى هاشم (علیهما السلام)را از شام بررسى کرده و نتیجه گیرى نهایى را براساس متون موجود، بازگو نماید. باشد که این تحقیق گامى مثبت در جهت هرچه روشن تر شدن حوادث پس از عاشورا باشد و مرضى پروردگار واقع گردد.

مشهور بین عرف شیعه آن است که امام سجاد(علیه السلام) به همراه اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام) در راه بازگشت از شام، به کربلا رفته و روز اربعین موفق به زیارت قبر مطهر حسین بن على(علیه السلام) و اصحاب باوفایش شدند و پس از سه روز عزادارى و اقامه ماتم به مدینه الرسول (صلى الله علیه وآله)بازگشتند. و نیز بین شیعیان مشهور است که زین العابدین(علیه السلام) سر مطهر پدر را در آن روز به بدن شریفش ملحق نمود.

اما با وجود این از دیرباز در میان محقّقان و صاحب نظران در باره رسیدن کاروان اسرا در اربعین اول به کربلا اختلاف نظر بوده است. برخى آن را تایید کرده، شواهد تاریخى بر آن اقامه مى کنند و برخى دیگر، حضور خاندان سید الشهداء(علیه السلام) را در اربعین اول انکار کرده تحقق آن را امکان پذیر ندانسته یا محقق شده نمى دانند.

نویسنده این سطور نیز بر این باور است که کاروان اسرا در روز اربعین به کربلا نرسیده و نیز معتقد است «احتمال رسیدن کاروان اسرا به کربلا در روز اربعین» با «تحقق آن» دو امر مستقلند که در این مسئله معلوم نیست که هردو با هم رخ داده باشند. بنابراین، به باور نویسنده هرگز نمى توان گفت که منکران قضیه اربعین به بى راهه رفته اند.

ما در این مقاله بر آن شدیم تا وقایعى را که پس از اسارت اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام)اتفاق افتاد و با رسیدن یا نرسیدن کاروان اسرا به کربلا در روز اربعین اوّل ارتباط مستقیم دارد مرور کرده، تحقیقى مختصر درباره آن ارائه نماییم.

R A H A
01-13-2012, 08:33 PM
بررسى وقایع مرتبط با اربعین

به طور کلّى وقایعى را که با رسیدن کاروان اسرا به کربلا رابطه مستقیم دارد مى توان در امور ذیل خلاصه نمود:

1 ـ مدت زندانى بودن اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام) در کوفه و زمان حرکت آنان به سوى شام

2 ـ مسیر کاروان اسرا از کوفه تا شام

3 ـ زمان صرف شده براى رسیدن به شام

4 ـ مدت زمان اقامت اهل بیت امام در شام

5 ـ مسیر بازگشت از شام به مدینه و بررسى احتمال عزیمت آن کاروان به کربلا و رسیدن به آن جا در اربعین اول

اکنون هریک از موارد فوق را به طور مستقل بررسى مى کنیم.

R A H A
01-13-2012, 08:33 PM
1. مدت زندانى بودن اهل بیت سیدالشهداء در کوفه و زمان حرکت آنان به سوى شام

تقریباً درباره خروج اهل بیت امام حسین(علیه السلام) از کربلا و حرکت به سوى کوفه در کسوت اسارت در روز یازدهم محرم تردیدى نیست و هم چنین بنا بر قول مشهور ، آنان در روز دوازده محرم وارد کوفه شدند، امّا در مورد حرکتشان به سوى شام تاریخ دقیق و یقین آورى در دست نیست، زیرا مدّت اقامت آنان و مدت زندانى بودنشان در کوفه چندان معلوم نیست .

البته از مسلمات تاریخ است که اسرا مدتى در کوفه زندانى شدند، چنان که برخى مقاتل معتبر به آن تصریح کرده اند. طبرى به نقل از عوانة بن حکم کلبى به این مسئله اشاره کرده و شیخ صدوق نیز در مقتل خود به زندانى شدن اسرا تصریح مى کند و مى نویسد:
ثم امر بعلى بن الحسین فغلّ وحمل مع النسوة والسبایا الى السجن...فامر ابن زیاد بردهم إلى السجن; سپس فرمان داد تا على بن الحسین به غل و زنجیر کشیده شده به همراه زنان و یتیمان به زندان برده شود... پس دستور داد که آن ها را به زندان بازگردانند.

امّا اکثر مقاتل در مورد تاریخ خروج کاروان اسرا از کوفه و حرکت به سوى شام یاد نکرده، از زمان دقیق خروج آنان از کوفه خبر دقیقى در دست نیست.یکى از نویسندگان در این باره چنین مى گوید:
با این که اسراى اهل بیت مدتى که مقدارش تحقیقاً معلوم نیست در کوفه در زندان ابن زیاد مانده اند و ابن زیاد از یزید کسب اطلاع نموده و درباره آن ها کسب تکلیف و دستور خواسته که تمامى آن ها را بکشد یا به شام ره سپار سازد.

اما آن دسته از صاحب نظرانى که اربعین اول را پذیرفته و بر این باورند که کاروان اسرا در روز اربعین اول به زیارت قبور مطهر شهداى کربلا موفق شده اند باید به گونه اى وقایع را تبیین کنند که رسیدن آنان به کربلا در اربعین قابل توجیه باشد، چنان که باید زمان محبوس بودن آنان را در کوفه بسیار کوتاه بدانند.

از این رو برخى بر این اعتقادند که اسراى آل محمد(صلى الله علیه وآله) به مدت بسیار کوتاهى در کوفه زندانى بوده و در فاصله دو روز کبوتر نامه بر نامه ابن زیاد را نزد یزید برده و پاسخ را مبنى بر فرستادن اسرا به شام باز گردانده است، در نتیجه، اسرا در روز پانزده محرم به سوى شام روانه شده و روز اول ماه صفر وارد شام شده اند. براى اثبات این ادعا شواهدى ذکر شده و از آن، چنین برداشت شده است که در آن زمان از کبوترِ نامه بر استفاده مى شده است.

شاهدى که براى این امر نقل شده، عبارت ذیل است:
مرحوم احمد بن تاج الدین حسن سیف الدین استر آبادى از محدثین امامیه در کتاب آثار احمدى مى گوید صحیح است که عبدالله انصارى مى گوید: با جمعى از مردم در خدمت امام حسین(علیه السلام) بودیم ، بادى عظیم از جانب شام برآمد ، یکى از موالیان معاویه آن جا حاضر بود گفت: یابن رسول الله جدت مردم را از وزیدن باد خبر مى داد و تو نیز اگر مى توانى خبر ده که این باد چه مى گوید؟!

آن حضرت فرمود: مى گوید که حاکم شام مرده و از جانب فوات جرعه کشیده ، آن ملعون را سخن امام(علیه السلام) بسیار گران آمد، امّا به غیر سکوت چاره اى ندید، روز دیگر خبر رسید که معاویه مرده و از خاک دان دنیا رخت فوات بدار الجزاء کشیده است. بعد محدث خیابانى(رحمهم الله) فرمود: پس معلوم شد که به جز وسیله کبوترِ نامه بر، ایصال این خبر ممکن نخواهد بود.

صاحب کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهداء(علیه السلام) با استناد به این نقل معتقد است که بنى امیه از کبوتر نامه بر براى ارسال نامه هاى خود استفاده مى کردند، پس ابن زیاد نیز براى کسب تکلیف از یزید درباره اسرا از کبوترِ نامه بر استفاده کرده و در نتیجه، اسراى آل محمد را تنها پس از سه روز توقف در کوفه به شام فرستاده است. بر این اساس، مدّت زندانى شدن اهل بیت امام در کوفه از روز 12 ـ 15 محرم بوده است و در این فاصله، نامه ابن زیاد با کبوتر نزد یزید فرستاده شد و پاسخ یزید مبنى بر ارسال سرهاى شهدا و اسرا به شام بازگشت.

ما اصرارى بر انکار رسیدن کاروان اسراى آل محمد(صلى الله علیه وآله) به کربلا در روز اربعین نداریم، امّا بر این باوریم که تحقّق آن نیز در تاریخ مسلّم نیست و شواهد و قراین معتبرى برخلاف آن وجود دارد.

براى مثال در نقد آن چه از قول یکى از طرفداران رسیدن اهل بیت امام(علیه السلام) به کربلا در روز اربعین اول نقل شد مى توان گفت که زمان وقوع دو اتفاق، در تاریخ روشن است: نخست، تاریخ مرگ معاویه که با پانزده رجب برابر بوده و دیگرى، تاریخ خروج امام حسین(علیه السلام)از مدینه که آن نیز با روز 28 رجب مصادف بوده است.

هم چنین امر دیگرى نیز در تاریخ روشن است و آن این که ولید، والى مدینه در همان شبى که نامه یزید مبنى بر مرگ معاویه و لزوم اخذ بیعت از حسین بن على(علیهما السلام) و عبدالله بن زبیر به دستش رسید، امام(علیه السلام) را احضار کرد و خبر مرگ معاویه و لزوم بیعت با یزید را با آن حضرت در میان گذاشت و امام حسین(علیه السلام) نیز دو روز پس از آن واقعه، از مدینه خارج شده و راه مکه را در پیش گرفت.

اکنون اگر این سه امر را بپذیریم، و چون در مقاتل از روز رسیدن نامه یزید به مدینه یاد نشده، نتیجه خواهیم گرفت که نامه یزید یا به عبارت دیگر خبر مرگ معاویه باید روز 26 رجب به مدینه رسیده باشد، نه روز 16 رجب.

این امر نخستین دلیلى است که ثابت مى کند نامه یزید با کبوتر نامه بر نیامده است، بلکه نامه رسانى از جنس انسان آن را به مدینه آورده است. و اما دلیل درستى خبر مرحوم استرآبادى آن است که چون در آن، از تاریخ وزش باد و پیش گویى امام یاد نشده معلوم مى شود که آن جریان به یک روز قبل از رسیدن نامه یزید به مدینه ارتباط دارد و پیش گویى امام نیز قبل از رسیدن خبر به مدینه اتفاق افتاده است، نه هم زمان با مرگ معاویه.

R A H A
01-13-2012, 08:33 PM
دلیل دوم آن که نویسنده طبقات کبرى در الطبقة الخامسة من الصحابة مى نویسد:
و قدم رسول من قِبَل یزید بن معاویه یأمر عبیدالله أن یرسل الیه بثقل الحسین ومن بقی من ولده واهل بیته ونسائه; فرستاده اى از طرف یزید پیش آمد و عبیدالله فرمان داد سر حسین ابن على و بازمانگان از فرزندان و خاندان و زنان او را به سوى یزید روانه سازد.

ظهور این عبارت حاکى از آن است که فرستاده یزید از جنس کبوتر نبوده، بلکه از آدمیان بوده است، زیرا کلمه «رسول» براى پیک و قاصدى که مأمور ارسال نامه و احتمالاً رساندن پیغام یا خبر به صورت شفاهى بوده به کار مى رفته نه براى کبوترى که حداکثر حامل یک نامه بوده است.

سومین دلیل بر استفاده نکردن یزید از کبوتر نامه بر آن که در گزارش طبرى آمده است که ضمن نامه اصلى یزید نامه اى به اندازه أُذُن الفأره( گوش موش) وجود داشت که در آن دستور دست گیرى و شدت عمل به خرج دادن در مورد امام حسین(علیه السلام) و عبدالله بن زبیر در صورت بیعت نکردن آنان صادر شده بود.

از این مطلب به دست مى آید که چنین نامه اى (یک نامه بزرگ و اصلى و یک نامه کوچک که ضمیمه آن شده بود) را قاعدتا کبوتر نمى توانسته است حمل کند، زیرا حمل چنین نامه اى به مسافتى طولانى، یعنى فاصله بین شام تا مدینه، خارج از توان و طاقت کبوتر خواهد بود و کبوتران غالبا نا مه هاى بسیار کوچک و مختصر را جابه جا مى کردند و این گونه نبوده است که نامه اى رسمى را به ضمیمه نامه کوچکى توسط کبوتر براى مکانى دور دست ارسال کنند.

واما دلیل چهارم: مرحوم محدث خیابانى که جناب قاضى به قول ایشان استناد کرده است نیز آن را به عنوان یک احتمال مطرح کرده و به صورت امرى قطعى نمى داند، علاوه بر آن که بر فرض رواج استفاده از کبوتر، حفظ امنیت شهرها، به ویژه شهر مدینه، ایجاب مى کرد نامه توسط قاصدى مطمئن و کاردان ارسال شود تا از احتمال افتادن چنین پیامى به دست نامحرمان کاسته شود، زیرا اگرچه کبوتر پیام ها را با سرعت بیشتر به مقصد مى رساند اما از اطمینان بالایى برخوردار نبود و همواره نگرانى در مورد اشتباه کبوتر و یا راه زنى رندان و فضولان وجود داشته است .

R A H A
01-13-2012, 09:26 PM
اربعين درفرهنگ اهل بيت عليهم السلام


واژه «اربعین‏» در متون دینى و مجموعه‏هاى حدیثى از ارزش والایى برخوردار است .
آثار حفظ چهل حدیث، اخلاص عمل در چهل روز و دعاى عهد در چهل صبح، كمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، شهادت چهل مؤمن براى میت، برگزارى عبادت در چهل شب چهارشنبه براى دیدار حضرت ولى عصر علیه السلام، و بعثت غالب انبیاء در چهل سالگى، از جمله مواردى است كه ارزش و جایگاه این اصطلاح اسلامى و عرفانى را مشخص مى‏سازد .

«اربعین‏» از اصطلاحات رایجى است كه در متون اسلامى كاربرد زیادى دارد، مثلا در برخى از روایات به عنوان نماد كمال، حدى براى تصفیه باطن و ... قلمداد شده است .

در این نوشتار به مناسبت روز اربعین شهادت امام حسین علیه السلام برخى از موارد كاربرد این واژه ارزشمند كه در فرهنگ اسلامى به مناسبت هاى گوناگون از آن یاد شده و گاهى پیام هاى اخلاقى و دستورهاى الهى با آن همراه شده است، با اشاره به سى نكته تقدیم مى‏شود.

1 . شهادت چهل مؤمن


امام صادق علیه السلام فرمود:

« اذا مات المؤمن فحضر جنازته اربعون رجلا من المؤمنین و قالوا: اللهم انا لانعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا، قال الله تبارك وتعالى: قد اجزت شهاداتكم وغفرت له ما علمت مما لا تعلمون (1)؛

هر گاه یكى از اهل ایمان بمیرد و بر جنازه او چهل نفر از مؤمنین حضور یابند و گواهى دهند كه پروردگارا! ما به جز خوبى و نیكى از این شخص ندیده‏ایم و تو از ما داناتر هستى.


خداوند متعال مى‏فرماید: من نیز شهادت شما را پذیرفتم و آنچه [ از بدی ها و گناهان] از او مى‏دانستم كه شما بى‏اطلاع بودید، همه را بخشیدم .»


همچنین امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

« در بنى اسرائیل عابدى بود كه پیوسته به عبادت و راز و نیاز اشتغال داشت .

خداوند متعال به حضرت داوود علیه السلام وحى فرستاد: اى داوود! این مرد عابد، فردى ریاكار و غیرمخلص است . هنگامى كه او مرد، حضرت داوود علیه السلام به تشییع جنازه‏اش حاضر نشد .

اما چهل نفر از بنى اسرائیل حضور یافتند و در درگاه الهى به نیكى و خوبی هاى ظاهرى وى شهادت دادند و از خداوند طلب عفو و آمرزش براى وى نمودند .

در هنگام غسل نیز چهل نفر دیگر چنین كردند و در هنگام دفن چهل نفر دیگر آمده، بعد از گواهى به نیك مردى عابد از خداوند متعال آمرزش او را خواستار شدند .

در آن حال، خداوند به حضرت داوود علیه السلام الهام كرد كه من او را به خاطر شهادت آن عده بخشیدم و اعمال بد و ریایى او را نادیده گرفتم . (2)

2 . دعا براى چهل مؤمن


پیشواى ششم یكى از مهم‏ ترین عوامل استجابت دعا را مقدم شمردن دیگر مؤمنین در هنگام دعا مى‏داند . آن حضرت مى‏فرماید:

«من قدم اربعین من المؤمنین ثم دعا استجیب له (3)؛

هر كس چهل نفر از مؤمنین را در دعا كردن بر خود مقدم بدارد، سپس حاجات خود را بطلبد، دعاى او به اجابت ‏خواهد رسید.»


آن حضرت تاكید مى‏فرماید كه اگر این‏ گونه دعا كردن در نماز شب و بعد از آن باشد، تاثیر بیشترى خواهد داشت . (4)


همچنین دعا كردن چهل مؤمن در قنوت نماز وتر در دل شب هاى تار اجابت دعا را نزدیك ‏تر و سریع ‏تر مى‏نماید. (5)

3 . دعاى چهل نفره

دعا كردن همیشه خوب و یكى از سلاح هاى مؤمن و وسیله ارتباط با پروردگار عالمیان است . هنگامى كه انسان خود را از هر جهت درمانده و عاجز مى‏بیند با جان و دل زمزمه مى‏كند كه:

سینه مالامال درد است اى دریغا مرهمى
دل ز تنهایى به جان آمد خدایا همدمى


در آن لحظات حساس، دعا همچون نور امیدى در دل انسان مى‏تابد و دعا كننده علاوه بر آرامش درون، اعتماد به نفس، تلطیف روح، عشق و معرفت ‏خویش را نیز به نمایش مى‏گذارد . امام صادق علیه السلام در یكى از رهنمودهاى حكیمانه خویش ما را به دعاى دسته جمعى فرا مى‏خواند و مى‏فرماید:

« اگر گروهى چهل نفره جمع شوند و خداى خویش را بخوانند، مطمئنا دعاى آنان مستجاب خواهد شد و اگر چهل نفر نبودند گروه چهار نفره، ده بار خدا را بخوانند كه همین اثر را دارد و اگر بیش از یك نفر نباشد و چهل بار خدا را صدا بزند، خداى عزیز و جبار خواسته او را برآورده خواهد كرد.» (6)

R A H A
01-13-2012, 09:27 PM
4 . آمرزش چهل گناه

حضرت باقرعلیه السلام یكى از حقوق واجب مسلمانان بر عهده همدیگر را، حضور در تشییع جنازه آنان مى‏شمارد و با توجه به اهمیت آن، تاثیر معنوى این حضور را نیز بیان مى‏كند:

« من حمل جنازة من اربع جوانبها غفرالله له اربعین كبیرة (7)؛

كسى كه جنازه‏اى را از چهار طرف حمل كند، خداوند متعال چهل گناه كبیره او را خواهد بخشید.»

5 . كمال در چهل سالگى

از مهم ‏ترین نكاتى كه در زندگى انسان وجود دارد و در مرحله تكامل معنوى و شخصیت وى مؤثر است، رسیدن به مراتبى از سن و سال است كه انسان كامل ‏تر و پخته ‏تر مى‏شود .

خداوند متعال در این زمینه چهل سالگى را اوج كمال انسانى مى‏داند و مى ‏فرماید:

«... حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة قال رب اوزعنى ان اشكر نعمتك التى انعمت على وعلى والدى و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلح لى فى ذریتى انى تبت الیك و انى من المسلمین‏» (8)؛

تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد، مى‏گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى، به جا آورم و كار شایسته‏اى انجام دهم كه از آن خشنود باشى و فرزندان مرا صالح گردان! من به سوى تو باز مى‏گردم و توبه مى‏كنم و از مسلمانان مى‏باشم .»

6 . آثار چهل روز اخلاص

امام رضا علیه السلام از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله چنین نقل فرمود:

« ما اخلص عبد الله عزوجل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحكمة من قلبه على لسانه (9)؛

هیچ بنده‏اى چهل روز اعمال خود را خالصانه به درگاه حضرت حق انجام نمى‏دهد، مگر این كه خداوند متعال چشمه سارهاى حكمت را از قلب او به زبانش جارى مى‏سازد.» حافظ با اشاره به این حدیث مى‏گوید:

سحرگه رهروى در سرزمینى
همى گفت این معما با قرینى
كه اى صوفى شراب آنگه شود صاف
كه در شیشه بماند اربعینى


7 . یاران حضرت مهدى علیه السلام

هنگامى كه حضرت مهدى علیه السلام ظهور مى‏كند هر یك از یاران و شیعیان آن حضرت معادل نیروى چهل مرد قدرت روحى و بدنى خواهد داشت . امام سجاد علیه السلام فرمود:

« اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شیعتنا العاهة و جعل قلوبهم كزبر الحدید و جعل قوة الرجل منهم قوة اربعین رجلا (10)؛

هر گاه قائم ما قیام كند، خداوند متعال از شیعیان ما آفت، بلا و سستى را دور خواهد كرد و دل هاى آنان را همانند پاره‏هاى آهن قوى و محكم مى‏نماید و نیروى هر یك از آنان را معادل نیروى چهل مرد قرار خواهد داد.»

8 . چهل روز عزاى مؤمن

رسول گرامى اسلام صلوات الله علیه در سفارش هاى خویش به جناب ابو‏ذر غفارى به اهمیت و جایگاه والاى مؤمن در جهان اشاره كرده و فرموده است:

« یا اباذر! ان الارض لتبكى على المؤمن اذا مات اربعین صباحا (11)؛

اى ابوذر! هنگامى كه مؤمنى از دنیا مى‏رود، زمین تا چهل روز براى فقدان او گریان و عزادار است.»

ممكن است منشا مجالس اربعین براى اموات مؤمنین همین روایت نبوى باشد

9 . زندگى چهل ساله

هنگامى كه فرزدق شاعر، قصیده معروف خود را در مدح حضرت امام سجاد علیه السلام در حضور خلیفه ستمگر عباسى، هشام بن عبدالملك، با رشادت تمام قرائت كرد و مطلع آن چنین بود كه:

هذا الذى تعرف البطحاء وطاته والبیت ‏یعرفه والحل والحرم

یعنى، این آقایى است كه گام هاى او را سرزمین بطحاء، بیت ‏خدا و حل و حرم مى‏شناسد.

خلیفه بر او خشم گرفت و دستور داد تا فرزدق را علاوه بر قطع حقوق، به جرم دفاع از اهل ‏بیت علیهم السلام زندانى كنند؛ اما بعد از گذشت مدتى به دعاى امام چهارم علیه السلام آزاد شد .

امام زین ‏العابدین علیه السلام براى كمك به فرزدق مبلغى را كه چهل سال مخارج زندگى‏اش را كافى بود به حضورش فرستاد و فرمود:

«لو علمت انك تحتاج الى اكثر من ذلك لاعطیتك؛ [اى فرزدق!]

اگر مى‏دانستم بیش از چهل سال زنده خواهى بود، بیشتر مى ‏فرستادم .» على بن یونس بیاضى مى‏نویسد:

دقیقا بعد از چهل سال از آن تاریخ، فرزدق به دیار باقى شتافت و صداقت و كرامت امام چهارم بر همگان روشن شد . (12)

R A H A
01-13-2012, 09:27 PM
10 . بعثت انبیاء در چهل سالگى

در روایت آمده است كه اكثر انبیاء در چهل سالگى به رسالت مبعوث شده‏اند . (13) همچنان كه رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله نیز در چهل سالگى به رسالت مبعوث گردید . (14) امام باقر علیه السلام فرمود:

« پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در 63 سالگى از دنیا رفت، كه آخر سال دهم هجرت بود. آن حضرت بعد از تولد خویش هنگامى كه چهل سالش كامل گردید، به پیامبرى رسید و 13 سال دیگر در مكه بود كه در 53 سالگى به مدینه هجرت كرد و بعد از ده سال در مدینه به سراى جاویدان منتقل شد .» (15)

11 . حفظ چهل حدیث

حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله در زمینه پاسدارى از فرهنگ و معارف اسلام مى‏فرماید:

« من حفظ من امتى اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما (16)؛

هر كس از امت من چهل حدیث از احادیث دینى مورد نیاز جامعه را حفظ كند خداوند متعال او را در روز قیامت ‏به عنوان فقیه و دانشمند محشور خواهد كرد.»

براساس همین حدیث، دانشمندان بزرگ شیعه تلاش كرده‏اند كه كتاب هایى را به نام هاى الاربعین و چهل حدیث از خود به یادگار بگذارند تا شاید مشمول این كلام نورانى رسول گرامى اسلام بشوند، نظیر: اربعین شیخ بهائى، اربعین شهید اول، اربعین مجلسى دوم، اربعین جامى و چهل حدیث امام خمینى رحمه الله .

12 . آثار گناه تا چهل روز

آثار گناهانى كه انسان مرتكب مى‏شود تا چهل روز در روح و روان او باقى است . امام صادق علیه السلام فرمود:

«لا تقبل صلاة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب(17)؛

كسى كه از شراب و مسكرات حرام استفاده كند تا چهل روز نمازش پذیرفته نمى ‏شود، مگر این كه حقیقتا توبه كند.»



13 . اصلاح تا چهل سالگى

اساسا افراد سعادتمند و كسانى كه به دنبال خوشبختى و كمال هستند تا سن چهل سالگى در اعمال و رفتارشان نشانه‏هاى اصلاح پیدا مى‏شود؛ اما اگر تا سن چهل سالگى تغییراتى در رفتارهاى زشت و ناپسند آنان ایجاد نگردد، بعد از آن اصلاح آنان مشكل خواهد بود.

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در این زمینه به مسلمانان هشدار داده و فرموده است:

« اذا بلغ الرجل اربعین سنة و لم یغلب خیره شره قبل الشیطان بین عینیه و قال: هذا وجه لایفلح (18)؛

هنگامى كه شخص به سن چهل سالگى پا مى‏گذارد و كارهاى نیك او از اعمال زشتش بیشتر نباشد، شیطان پیشانى او را بوسیده، مى‏گوید:

این چهره‏اى است كه دیگر روى سعادت و خوشبختى را نخواهد دید .» و در حدیث دیگرى آن حضرت افراد چهل ساله‏اى را كه به سوى صلاح گام برنمى‏دارند از دوزخیان به شمار مى‏آورد و مى‏فرماید:

« فرد چهل ساله‏اى كه در اندیشه كارهاى نیك نباشد، براى ورود به آتش جهنم خود را آماده كند كه نجات او مشكل است.» (19)

14 . هشدار به چهل ساله‏ ها

امام زین‏ العابدین علیه السلام فرمود:

« اذا بلغ الرجل اربعین سنة نادى مناد من السماء دنا الرحیل فاعد زادا و لقد كان فیما مضى اذا اتت على الرجل اربعون سنة حاسب نفسه (20)؛

هر گاه شخصى به سن چهل سالگى برسد فرشته‏اى از سوى خداوند در آسمان ندا مى‏دهد كه هنگام سفر نزدیك است، زاد و توشه سفر را مهیا كن و در گذشته هنگامى كه فردى به چهل سالگى مى‏رسید، با نفس خود محاسبه مى‏كرد.»

و از رسول گرامى اسلام نقل است كه

« خداوند فرشته‏اى را مامور كرده است تا در هر شب صدا بزند:

« یا ابناء الاربعین ماذا اعددتم للقاء ربكم (21)؛

اى كسانى كه چهلمین بهار عمر خود را سپرى مى‏كنید! براى ملاقات با پروردگارتان چه چیزى آماده كرده‏اید [و چه پاسخى دارید] ؟!»

15 . تغذیه و اربعین

پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: « من ترك اللحم اربعین صباحا ساء خلقه (22)؛ هر كس چهل روز از خوردن گوشت ‏خوددارى كند، اخلاقش بد خواهد شد.»

R A H A
01-13-2012, 09:27 PM
16 . چهل نفر هسته اولیه

زمانى كه برخى از یاران امام حسن مجتبى علیه السلام از وى درخواست كردند كه در مقابل ظلم و ستم زمامداران جور به ویژه معاویه قیام و مبارزه نماید، امام حسن علیه السلام فرمود:

« لى اسوة بجدى رسول الله حین عبدالله سرا و هو یومئذ فى تسعة و ثلاثین رجلا فلما اكمل الله له الاربعین صاروا فى عدة و اظهروا امر الله فلو كان معى عدتهم جاهدت فى الله حق جهاده (23)؛

الگوى من در رهبرى امت، جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله است، آن حضرت تا زمانى‏ كه تعداد یارانش به سى و نه نفر رسیده بود، مخفیانه و غیرعلنى خدا را عبادت مى‏كرد [ و به مبارزه و تبلیغ علنى روى نیاورد]؛ اما از موقعى كه خداوند متعال تعداد مسلمانان را به چهل نفر رساند، [تبلیغ] دین خدا را آشكار كردند و اگر یاران من هم به تعداد آنها باشد، در راه خدا به جهاد و مبارزه شایسته دست مى‏زنم .»

17 . دریغ از چهل یاور راستین

على علیه السلام نیز با شكایت از مظلومیت و غربت‏ خویش فرمود:« من بارها از مردم یارى خواستم اما به غیر از چهار نفر- زبیر، سلمان، ابوذر و مقداد - كسى جواب مثبت‏ به من نداد.» سپس افزود:

« لو كنت وجدت یوم بویع (اخوتیم) اربعین رجلا مطیعین لجاهدتهم (24)؛

اگر من در روز بیعت چهل یاور گوش به فرمان [و راستین] داشتم، با آنان مقابله و مجاهده مى‏كردم .»

18 . حقوق همسایه

رسول گرامى اسلام به منظور سالم سازى و ایجاد روحیه اعتماد و اطمینان به همدیگر و همچنین تقویت وحدت و انس و الفت در جامعه اسلامى درباره حدود همسایگى و رعایت ‏حقوق آنان مى ‏فرماید:

« كل اربعین دارا جیران من بین یدیه و من خلفه وعن یمینه وعن شماله (25)؛

تا چهل خانه از چهار سوى منزل یك مسلمان، از رو به ‏رو، پشت ‏سر، از سمت راست و از سمت چپ، همسایه یك مسلمان به شمار مى‏آید .»

پیامبر صلى الله علیه و آله ضمن بیان این پیام حكیمانه، به حضرت على علیه السلام و سلمان و ابوذر و مقداد دستور داد كه در میان مسلمانان ندا دهند كه اى مردم! این حدود همسایگى است و: « انه لا ایمان لمن لم یامن جاره بوائقه (26)؛ كسانى كه همسایگانشان از شر و آزار آنان در امان نیستند، ایمان ندارند.»

19 . مهلت تا چهل روز

برخى از مسلمانان كه در رعایت مسائل دینى و حفظ ناموس خود اهل تسامح و تساهل هستند، مورد خشم و غضب الهى قرار مى ‏گیرند و خداوند متعال به آنان چهل روز مهلت مى‏دهد كه خود و خانواده‏هایشان را اصلاح كنند و در صورت ادامه سهل‏انگارى و بى‏تفاوتى چشم و قلبشان وارونه شده و از دیدن حقیقت ناتوان مى‏گردند .

رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر گاه مردى در محیط خانواده خود عمل ناپسند و زشتى را مشاهده كند و در مورد آن حساسیت و غیرت دینى از خود نشان ندهد و اعضاء خانواده‏اش را از ارتكاب گناه و معصیت‏ باز ندارد و در صدد اصلاح برنیاید، خداوند متعال پرنده‏اى سفید را مامور مى‏كند كه چهل صبح بر در خانه وى پرهایش را بگسترد و هنگام ورود و خروج آن مرد مسامحه كار، بگوید:
اصلاح كن! اصلاح كن! غیرت داشته باش! غیرت داشته باش! اگر خانواده‏اش را اصلاح كرد كه چه بهتر وگرنه آن پرنده سفید بال هایش را به چشم هاى او مى‏كشد و بعد از آن بعد او وارونه مى‏بیند؛ یعنى خوبی ها را خوب نمى‏بیند و بدی ها را بد نمى‏بیند.» (27)

20 . بهداشت فرزندان

پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله با اشاره به لزوم ختنه كردن نوزادان پسر مى‏فرماید:

« اختنوا اولادكم یوم السابع فانه اطهر و اسرع لنبات اللحم فقال ان الارض تنجس ببول الاغلف اربعین یوما (28)؛

نوزادان خود را در روز هفتم ختنه كنید، این عمل براى پاكیزگى و سلامت و رشد آنان تاثیر فراوان دارد و زمین از بول فردى كه ختنه نشده تا چهل روز آلوده مى‏ماند .»

R A H A
01-13-2012, 09:27 PM
21 . تسبیح حیوانات

امام صادق علیه السلام فرمود:« حضرت داود علیه السلام در یكى از شب ها با حال خوشى زبور را تلاوت مى‏كرد و از حالات معنوى خود لذت مى‏برد. آن شب به نظرش آمد كه شب زنده دارى خوبى داشته است و از این جهت‏ شگفت زده شد . در آن حال قورباغه‏اى از زیر صخره‏اى از سوى خداوند متعال به سخن آمد و گفت:

« یا داود تعجبت من سهرك لیلة و انى لتحت هذه الصخرة منذ اربعین سنة ماجف لسانى عن ذكر الله تعالی(29)؛

اى داود! آیا از شب زنده ‏دارى‏ات به شگفت آمده‏اى؟ من چهل سال است كه در زیر این صخره زبانم به ذكر الهى مترنم است .»


22 . كرامت نام حضرت محمد صلى الله علیه و آله

حضرت على علیه السلام در ضمن روایتى طولانى در منقبت ‏حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله فرمود

:« روزى یكى از علماء یهود به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و سؤالات متعددى از آن حضرت پرسید و پاسخ هاى وافى دریافت كرد و مسلمان شد . سپس الواحى بیرون آورد و در مقابل پیامبر قرار داد و گفت: این از جمله صفحات توراتى است كه به حضرت موسى بن عمران علیه السلام نازل شده است.

من فضائل تو را در آنها مى‏خواندم و شك مى‏كردم و چهل سال تمام نام تو را پاك مى‏نمودم؛ اما قسم به آن خدایى كه تو را به حق و راستى مبعوث فرموده است، هر گاه نامت را از تورات پاك نمودم، دوباره آن را در آنجا ثبت ‏شده مى‏یافتم .» (30)

23 . اربعین در قرآن

در برخى از آیات قرآن به واژه «اربعین‏» اشاره شده است، مثل: فرازى از قصه حضرت موسى علیه السلام كه مى‏فرماید:

« و اذ واعدنا موسى اربعین لیلة‏» (31)؛

« به یاد آورید آن هنگامى را كه با موسى علیه السلام ( براى یافتن پیام هاى آسمانى) چهل شب وعده قرار گذاشتیم .»

نیز مى‏فرماید:

« و واعدنا موسى ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیلة‏»
(32)؛

« و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب دیگر تكمیل نمودیم . به این ترتیب، میعاد پروردگارش با چهل شب تمام شد.»

قرآن كریم در مورد نافرمانى بنى‏اسرائیل از حضرت موسى علیه السلام و سرپیچى آنان از دستورات الهى و مجازات آن گروه از یهودیان با چهل سال سرگردانى، مى‏فرماید:

« فانها محرمة علیهم اربعین سنة یتیهون فى الارض فلا تاس على القوم الفاسقین‏» (33) ؛

« این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع خواهد بود و آنان همواره در مدت چهل سال در این بیابان سرگردان هستند، پس تو درباره سرنوشت این جمعیت گناهكار ناراحت نباش!»



24 . مجاهد دار به دوش

دعبل بن على خزاعى، از شاعران متعهد و شجاع اهل ‏بیت علیهم السلام است كه از دست مبارك حضرت رضا علیه السلام به كسب مدال افتخار و عطایاى مادى و معنوى نائل شد . او وصیت كرد قصیده معروف خود به نام « مدارس آیات‏» را - كه مورد تایید اهل ‏بیت علیهم السلام قرار گرفت - در كفنش بنویسند . زبان گویاى وى آن چنان برنده بود كه حكمرانان ستمگر را به هراس مى‏انداخت .

ابن مدبر مى‏گوید:« روزى به دعبل گفتم: من مردى بى‏باك و با شهامت مثل تو ندیده‏ام كه این چنین بى‏پروا در اشعار خود به زمامداران ستمگرى، مثل مامون مى‏تازى و حقائق را در قالب شعرهاى گویا و بلیغ به گوش مردم مى‏رسانى .

دعبل در مقابل هشدار ابن مدبر، با صلابت‏ خاصى كه از عشق او به اهل ‏بیت علیهم السلام ریشه مى‏گرفت، چنین گفت:

« یا ابا اسحاق! انى احمل خشبتى مذ اربعین سنة ولا اجد من یصلبنى علیها (34)؛ اى ابا اسحاق!

من چوبه دار خودم را چهل سال است كه با خود حمل مى‏كنم، اما هنوز كسى را نیافته‏ام كه مرا بر آن بیاویزد.»
شیعه یعنى دعبل چشم انتظار مى‏كشد بر دوش خود چل سال دار
شیعه یعنى همچو امثال كمیل سر نهد بر خاك پاى اهل ‏بیت

25 . ارزش عدالت گسترى

امام موسى بن جعفر علیهم االسلام در تفسیر آیه

« یحیى الارض بعد موتها»

فرمود: « خداوند زمین را با قطرات باران احیاء نمى‏كند، بلكه با مردان عدالت گستر زنده مى‏گرداند ... و این عمل از منافع مادى چهل روز باران بهتر و پربارتر است.» (35)


26 . هشدار به محتكران

امام صادق علیه السلام به تاجرانى كه براى منافع مادى خود اجناس مورد نیاز مردم را انبار كرده، با قیمت هاى گزاف مى ‏فروشند، شدیدا هشدار مى‏ دهد و مى ‏فرماید:

« الحكرة فى الخصب اربعون یوما و فى الشدة و البلاء ثلاثة ایام فمازاد على الاربعین یوما فى الخصب فصاحبه ملعون و مازاد على ثلاثة ایام فى العسرة فصاحبه ملعون (36) ؛

مدت احتكار جنس هاى مورد نیاز مردم در روزگار فراوانى، چهل روز است و در روزهاى سخت فقط سه روز . اگر بازرگانى در ایام فراوانى جنس، بیش از چهل روز و در هنگام دشوارى بیش از سه روز انبار كند، لعنت ‏خدا بر او باد .»

R A H A
01-13-2012, 09:28 PM
27 . چله نشینى براى حاجت

مولاى متقیان على علیه السلام فرمود:« خداوند متعال به حضرت داود وحى كرد:

« انك نعم العبد لولا انك تاكل من بیت المال ولا تعمل بیدك شیئا»؛

«اى داود! اگر از بیت‏المال تغذیه نمى‏كردى و از دست رنج‏ خودت امرار معاش مى‏نمودى، چقدر بنده خوبى بودى!»

حضرت داوود چهل صبح با ناله و زارى به درگاه احدیت استغاثه كرد و از خداوند خواست تا مشكل او را رفع نماید. خداوند متعال نیز مقدمات آهنگرى را در اختیار او گذاشت .

به این ترتیب، حضرت داوود، به كار زره‏ سازى پرداخت. او هر روز یك زره مى‏ساخت و به هزار درهم مى‏فروخت تا این كه با ساختن سیصد و شصت زره كه به مبلغ سیصد و شصت هزار درهم فروخت، سرمایه‏اى به دست آورد و از بیت‏المال بى‏ نیاز شد .» (37)

28 . زیارت اربعین از نشانه‏هاى ایمان و تشیع

امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود:

«علامات المؤمنین خمس: صلاة الاحدى والخمسین و زیارة الاربعین والتختم فى الیمین و تعفیرالجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم (38)؛

نشانه‏هاى مؤمنان (شیعیان) پنچ چیز است: خواندن پنجاه و یك ركعت نماز در هر روز (17 ركعت واجب و 34 ركعت نافله)، زیارت اربعین امام حسین علیه السلام، داشتن انگشتر در دست راست، و ساییدن پیشانى به خاك، و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم در نمازها .»

29 . چهل روز گریه بر امام حسین علیه السلام

امام صادق علیه السلام در روایتى به بیان گریه موجودات عالم بر سالار شهیدان پرداخته، به زراره مى ‏فرماید:

« یا زرارة! ان السماء بكت على الحسین علیه السلام اربعین صباحا بالدم و ان الارض بكت اربعین صباحا بالسواد و ان الشمس بكت اربعین صباحا بالكسوف والحمرة ... و ان الملائكة بكت اربعین صباحا على الحسین علیه السلام (39)؛

اى زراره! آسمان چهل روز بر حسین علیه السلام خون گریه كرد و زمین چهل روز براى عزاى آن حضرت گریست ‏به تیره و تار شدن و خورشید با كسوف و سرخى خود چهل روز گریست ... و ملائكه الهى براى آن حضرت چهل روز گریستند .»



(http://upload.tazkereh.ir/images/90109133275522695200.jpg)


30 . فرازى از زیارت اربعین

صفوان بن مهران جمال مى‏گوید: مولایم حضرت صادق علیه السلام زیارت اربعین را به من آموخت و فرمود:

« در روز اربعین جدم حسین علیه السلام را این ‏چنین زیارت كن:

السلام على ولى الله و حبیبه ...»

در بخشى از آن زیارت كه با مضامین عالى عرفانى و معنوى بیان شده است، چنین مى‏خوانیم:

« و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهالة و حیرة الضلالة (40)

؛ [خداوندا! من شهادت مى‏دهم كه] حضرت حسین علیه السلام جان را در راه تو تقدیم كرد تا بندگان تو را از جهالت و بى‏خبرى رها سازد و از حیرت و سرگردانى و گمراهى نجات دهد .»

پى‏نوشت ها:
1- من لایحضره الفقیه، ج‏1، ص‏166، ح‏472/ مستدرك سفینة البحار، ج‏4، ص‏64 .
2- مستدرك الوسائل، ج‏2، ص‏471 .
3- الكافى، ج‏2، ص‏509، ح‏ 5 .
4- بحارالانوار، ج‏90، ص‏389 .
5- كاشف الغطاء، ج‏1، ص‏246 .
6- الكافى، ج‏2، ص‏487 .
7- همان، ج‏3، ص‏174، ح‏1 .
8- احقاف/15 .
9- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص‏74، ح‏321 .
10- الخصال، ج‏2، ص‏541، ح‏14 .
11- مكارم الاخلاق، ص‏465 .
12- الصراط المستقیم، ج‏2، ص‏181 .
13- بحارالانوار، ج‏13، ص‏50 .
14- تاریخ یعقوبى، ج‏2، ص‏22 .
15- كشف الغمه، ج‏1، ص‏14 .
16- الخصال، ج‏2، ص‏541، ح‏15 .
17- مستدرك الوسائل، ج‏17، ص‏57 .
18- مشكاة الانوار، ص‏295 .
19- همان .
20- مستدرك الوسائل، ج‏12، ص‏156/ مجموعه ورام، ج‏1، ص‏35 .
21- مستدرك الوسائل، ج‏12، ص‏157 .
22- همان، ج‏16، ص‏305 .
23- مستدرك الوسائل، ج‏11، ص‏77 .
24- همان، ص‏74 .
25- وسائل الشیعة، ج‏12، ص‏132 .
26- مستدرك الوسائل، ج ‏8، ص‏431 .
27- الجعفریات، شیخ صدوق، ص‏89 .
28- مكارم الاخلاق، ص‏230 .
29- بحارالانوار، ج‏61، ص‏50 .
30- الخصال، ج‏2، ص‏356 .
31- بقره/51 .
32- اعراف/141 .
33- مائده/26 .
34- العدد القویه، ص‏292 .
35- تهذیب الاحكام، ج‏10، ص‏146 .
36- الكافى، ج‏5، ص‏165 .
37- وسائل الشیعه، ج‏17، ص‏37 .
38- مصباح المتهجد، ص‏787 .
39- مستدرك الوسائل، ج‏10، ص‏314، با تلخیص .
40- تهذیب الاحكام، ج‏6، ص‏113 . منبع:
مجله مبلغان، شماره 52 ، عبدالكریم پاك ‏نیا.

R A H A
01-13-2012, 09:52 PM
اربعين حسيني، تكرار ياد و خاطره حماسه سازان كربلاست


سلام بر حسين و اربعينش، سلام بر اربعين و زائرانش! و سلام بر اندوه هاي دل آنان كه به سوغات بر مزار كشتگان، عشق بردند و به مويه نشستند. به شوق زيارت صحن و سراي جان فزايت، اربعين شهادتت را به سوگ مي نشينيم، يا حسين!
اربعين از رازهاي هستي است و اربعين حسين (ع) روز بسط لطف اوست بر پيروان و دوستدارانش. و در مقام حسين (ع) همين بس كه در زيارت اربعينش خطاب به جدشان محمد مصطفي (ص) و پدر بزرگوارشان حضرت علي (ع) و مادر گراميشان فاطمه (س) ميگوييم كه خداوند عزاداري شما را در رثاء حسين (ع) فبول فرمايد.

R A H A
01-13-2012, 09:52 PM
اربعين در فرهنگ عاشورا

در فرهنگ عاشورا، اربعين به چهلمين شب شهادت حسين بن علي(ع) گفته ميشود که مصادف با روز بيستم ماه صفر است. از سنتهاي مردمي گرامي داشت چهلم مردگان است، که به ياد عزيز فوت شده خويش، خيرات و صدقات ميدهند و مجلس ياد بود بر پا ميکنند، در روز بيستم صفر نيز، شيعيان، مراسم سوگواري عظيمي را در کشورها و شــــهرهاي مختلف به ياد عاشوراي حسيني بر پا ميکنند. عاشقان و پيروان آن امام، در سحال اســـــرار اربعين به ذکر پرداخته و باران اشکبار چشم خويش را با مظلوميت حسين و يارانش پيوند مي زنند. اين راه، راه تداوم عشق است و بي گمان هيچگاه بي رهرو نخواهد بود.

R A H A
01-13-2012, 09:52 PM
نخستين اربعين

در نخستين اربعين شهادت امام حسين (ع)، جابر بن عبدالله انصاري و عطيه عوفي موفق به زيارت تربت و قبر سيد الشهدا شدند. بنا به برخي نقلها، در همان اربعين، کاروان اسراي اهل بيت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدينه، از کربلا گذشتند و با جابر ديدار کردند. البته برخي از مورخان نيز آن را نفي کرده و نپذيرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمي در «منتهي الامال» دلايلي ذکر ميکند که ديدار اهل بيت از کربلا در اربعين اول نبوده است. به هر حال، تکريم اين روز و احياي خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورايي در زمانهاي بعد بوده است.

R A H A
01-13-2012, 09:53 PM
اربعين و عرفان
اربعين از رازهاي هستي، خصوصيت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشن نيست. البته چه بسا، با توجه به ويژگى ‏هاى انسان، «چهل بار» تكرار يك رفتار پسنديده موجب ملكه معنوى و تعميق آن رفتار و قابليت نزول فيض خاص خداوند مى ‏شود. در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعين) جايگاه ويژه اى دارد. چله نشينى براى رفع حاجات، حفظ كردن چهل حديث، اخلاص چهل صباح، كمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از اين نمونه هاست.
آمده است که چون حضرت موسي (ع) را قابل استماع کلام بي واسطه خداوند ميکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: «... و اذا واعدنا موسي اربعين ليله »
پيامبر حکيم (ص) فرمود:
« من اخلص لله اربعين يوماً فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»: هر كس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه هاي خداوند ورزد حكمت را از قلبش بر زبانش جارى مى‏ سازد.»
صاحب مرصاد العباد، عارف نامي نجم الدين شيرازي نيز گفته است: "و عدد اربعين را خاصيتي است در استکمال چيزها که اعداد ديگر را نيست." چنانکه در حديث صحيح آمده است:
ان خلق احدکم بجمع في بطن امه اربعين يوما ثم يکون علقه مثل ذلک.
و خواجه عليه السلام ظهور چشمه هاي حکمت از دل بر زبان را اختصاص اخلاص اربعين صباحا فرموده است، و حوالت کمال تخمير طينت آدم عليه السلام به اربعين صباحا کرد و از اين نوع بسيار است."

R A H A
01-13-2012, 09:54 PM
http://pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-24.gif

از پرهاى سوخته و خیمه هاى خاکستر، چهل روز مى گذرد؛ از شانه هاى بى تکیه گاه و چشم هاى به خون نشسته، از لحظاتى که سیلى مى وزید و صحرا در عطشى طولانى، ثانیه هایش را به مرگ مى بخشید.
http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/monasebat/e.hossin/14.jpg

حالا چهل روز است که مرثیه هامان را در کوچه هاى داغ، مکرر مى کنیم.
چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرییم. «اى چرخ! غافلى که چه بیداد کرده اى».
از شام تا کربلا
از کربلا تا شام، حکایت سرهاى جسور شماست که شمشیرها را به خاک افکند.
من از روایت خونابه و خنجر مى آیم؛ از شعله هاى به دامن نشسته و فریادهاى بى یاورى.
امروز، اربعین خورشید است. نگاه کن چگونه پرندگان، بر شاخه هاى درختان روضه مى خوانند؛ چگونه ابرها، فشرده فراقى عظیم، پهنه زمین را مى بارند!
رفته اید و پس از شما، جاده ها، اسیر زمستانى همیشگى اند. پرواز ناگهان شما آتشى است که هرگز فرو نمى نشیند.
زخم عاشورا همیشه تازه است
پاییز را دیده اى، چگونه نوباوگان تابستان را به زمین مى ریزد و سر و روى جهان را به زردى مى نشاند؟! اکنون دیرى است که پروانه هاى هاشمى مان را شعله هایى یزیدى، بر تپه هاى خاکستر فرو ریخته اند.
دیرى است که گیسوان کودکى رقیه را بادهاى یغماگر، با خویش برده اند.
زمین، پاییزش را از یاد مى برد، اما زخم عمیق عاشورا را هرگز.
سال ها مى گذرد و ما همچنان سوگ کبوترانى آزاده را بر سینه مى کوبیم.
اربعین لاله ها
نزهت بادى
بشیر!
وقتى به مدینه النبى رسیدیم، مبادا کسى جلوى قافله اسراى کربلا، گوسفندى را سر ببرد! این کاروان، از سفر چهل روزه با سرهاى بریده بر بالاى نى مى آید.
نگذار هیچ لاله اى را در رثاى شهدایمان پرپر کنند! سراسر خاک کربلا، پر بود از گلبرگ هاى خونین و پاره اى که از هر سو مرا صدا مى زدند: «أخَىَّ اخَّى».
اجازه نده کسى بر سر و رویش خاک بریزد؛ هنوز باد، گرد و خاک کوچه هاى کوفه و شام را از سر و روى زنان و کودکان عزادار نربوده است.
این صورت هاى کبود و دست هاى سوخته، نیازى به گلاب افشانى ندارند؛ هنوز اربعین گل هایى که با تشنه کامى بر خاک و خون افتادند، نگذشته است.
بگو پاى برهنه به استقبالمان نیایند؛ این کاروان پر است از کودکانى که پاى پرآبله دارند.
سفارش کن شهر را شلوغ نکنند و دور و برمان را نگیرند، ما از ازدحام نگاه هاى نامحرم و بیگانه بازگشته ایم.
بگذار آسوده ات کنم بشیر!
دل زینب علیهاالسلام براى خلوت مزار جدش پر مى کشد تا به دور از چشم خونبار رباب و سکینه و سجاد علیه السلام و این کاروان داغدار، پیراهن کهنه و خونین حسین علیه السلام را بر سر و روى خویش بنهد و گریه هاى فرو خورده چهل روزه اش را یک سره رها سازد.

http://pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-24.gif

R A H A
01-13-2012, 09:54 PM
با کاروان بی‏ رقیه

http://img.tebyan.net/big/1387/11/1732491854935140557410411970131102061209.jpg
باور کن گُلم! من همان زینبم؛ همان زینبی که هر روز، زیر آفتاب نگاه تو گرم می‏شد، همان زینبی که از طنین صدای تو جان می‏گرفت، همان زینبی که روزش را با زیارت تو آغاز می‏کرد و شبش را با چراغ یاد تو به پایان می‏برد.
باور کن همان زینب، همان خواهر، چهل روز است تو را ندیده است. بلند شو برادر گلم! چرا جوابم را نمی‏دهی؟ تو که همیشه به احترام حضورم می‏ایستادی؛ حالا چه شده که حتی جوابم را نمی‏ دهی؟
آه، چه توقعی دارد زینب از تو! آخر تو که... .
باشد! حالا که تو نمی‏توانی، من برایت همه چیز را می‏گویم، آن روزِ غمگین کودکی‏مان که یادت هست؟! همان روزِ آتش و در و... آری! می‏دانم؛ حتی حالا هم طاقت شنیدنش را نداری. برایت بگویم؛ کودکان تو آواره بیابان‏های بی‏چراغ شدند؛ یکی دو ستاره، خاموش شد تا صبح.
چه کشیدیم برادر! فقط یاد و ذکر خدا و تو و پدر و مادر و جدمان، قوت دلمان شده بود؛ وگرنه قصه به اینجا نمی‏رسید.
در راه، هر جا که شد، چراغ یاد تو را روشن کردیم.
چه که بر سر آل امیه نیاوردیم؛ کوفه می‏لرزید از طنین صدایمان.
هر اشکمان را بر چله کمان نشانده بودیم و قلب خواب‏آلودگان را نشانه رفته بودیم؛ اما امان از شام! تاریکی شام، بر روشنایی کلام ما پیشی می‏گرفت؛ اما ستاره سه ساله تو، آنجا را هم روشن کرد.
چه بگویم برای تو که از همه چیز باخبری؟! در این چهل روز، یک لحظه نوازش صدای تو، گوشم را تنها نگذاشت.
هر چه را باید می‏گفتم، به زبانم جاری می‏شد. همیشه گرمای دستان حمایتت را روی شانه‏هایم حس می‏کردم. یک آن، خودم را بی‏تو ندیدم؛ اما چه کنم که تو خواسته بودی هر لحظه نبودنت را به یاد دیگران بیندازم و بیدارشان کنم.
هر چه بود این چهل روز گذشت و من دوباره به دیدار تو آمدم.
حالا نمی‏خواهی برای دیدن خواهرت، از جای برخیزی؟
سید حسین ذاکرزاده

R A H A
01-13-2012, 09:54 PM
اربعین عطش‏های پرپر


http://img.tebyan.net/big/1387/11/169100218255180174218353207252176253849222.jpg


کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته است از ماتم‏های سرخ، از عطش‏های پرپر شده.

این آتشیادها، چهل روز چون اسبان تاخته‏اند بر پیکر صبر آنان.

بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیده‏اند به نقطه‏ای از آغاز؛ به نگاه‏های در خون شناور، به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت.

کاروانِ اربعین، با خطبه‏های گریه، از شام رسوا برگشته است و تصاویر جراحت، در سوزنده‏ترین بیان قاب می‏شود و در سوزنده‏ترین بیابان.

بغل بغل شعله ریخته می‏شود در صحرا.

دوبیتی‏های پرلهیب، سطح مصیبت‏زده دشت را گلگون‏تر می‏کند. اکنون چهل روز از آن سیل عطش، سپری شده است. قافله‏ای زخم خورده، وارد سرزمین چهلمین روز می‏شود.

اینان اربعین را با خود آورده‏اند؛ با نقل خاطرات قطعه قطعه شده. دنیای ادب نیز گل و ستاره آورده است که به پای سربلندی‏شان بریزد.

سلام بر استواری غیرقابل ترسیم شما! سلام بر آن گام‏های شکیباتان که جاده‏های دراز شام را خسته کرد!

هر سال، چشمان غمبار اربعین که می‏آید، اطراف ما پر می‏شود از هیئت‏های مذهبی التماس و دسته دسته گل‏های اشک.

هر سال اربعین، از لابه‏لای واژه‏های مذاب مداحان، دل‏های آسمانی شما دیده می‏شود و علم‏های ما از هوش می‏روند.

لباس‏های مشکی تقویم، بوی قتلگاه می‏گیرند.

اربعین! به یاد روشنیِ شما شمع‏گونه می‏سوزیم و گریه سر می‏دهیم برای فاصله‏های خود و زجرهای شما.

خوشا زندگی در این گریستن و مردن‏های پیاپی!

خوشا گریستن برای داغ ‏های زینب علیهاالسلام ، برای مصیبت‏های سجاد علیه‏السلام ، برای بی‏تابی بچه‏ های آسمان!

سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه می‏اندازد!

من برای گریستن، به آغوشت محتاجم
محمد کاظم بدرالدین

R A H A
01-13-2012, 09:55 PM
اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیكر آلاله‌ها، اربعینی می‌گذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.

از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم كه حیات اسلام مدیون رگ‌های پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لب‌های خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون كودک غمگین و تمام حقیقت هایی كه هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم.

اربعینی با دختر كوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دل‌ها گفتیم و شكوه‌ها روانه كردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین كشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام كردیم.

کربلا؛ این خارستان خشک و بی‌آب، دریای انسانیت و کمال است، اقیانوس بی کرانه‌ای است که در آن گوهر همه عظمت‌ها و خوبی‌ها به رنگ مظلومیت، یافتنی است؛ اما غواص قهار می‌طلبد. و هر کدام به فراخور حالمان از کربلا، محرم، عاشورا و اربعین، برداشتی داریم و بر اساس آن قضاوتی ....

در زیارت اربعین پیرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیره‌الظلاله: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.

و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداء علیه ‌السلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در زیارت و اقامه ماتم و عزادارى كوتاهى نكرده و از اینجاست كه امام حسن عسكرى ‏علیه‏‌السلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده است.

آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه‏ السلام است كه مؤمن خالص را از دیگران تمیز مى‏دهد، و دوستان اهل بیت‏ علیهم‏ السلام را از غیر آنان جدا مى ‌كند. و مؤمن واقعى كسى است كه نگذارد آثار نهضت‏ حسین ‏علیه‏ السلام فراموش شود و در قدردانى و شركت در هدف آن حضرت كوتاهى نورزد.

پیروان و دوستان امام حسین ‏علیه‏ السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند كه جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت ابا‏‌عبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء روایت كرده است: «كسى كه قومى را دوست دارد با آنها محشور مى ‌شود و كسى كه عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مى‌‏باشد».

دل‌هایمان بی‌تاب سالار شهیدان، و چشمانمان بر مظلومانه ترین شهادت تاریخ همواره درخشان و بارانی باد.


http://saeid-12.persiangig.com/zibasazi/jodasazi/seri3/684900e22c429em2.gif

R A H A
01-13-2012, 09:55 PM
اربعین، چرا فقط امام حسین(ع)؟



اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه ‏السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اكرم صلی ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟



برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه كنید:



1) فداكاری‏های امام حسین علیه‏السلام، دین را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداكاری‏ها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامی‏داشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.



2) مصیبت حضرت امام حسین علیه‏السلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیه‏السلام، از همه مصیبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل دیگری هم در كار نبود، همین عامل كافی است كه نشان بدهد چرا برای امام حسین علیه‏السلام بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلام‏صلی‏اللَّه‏علیه‏و آله عزاداری می‏كنیم و مراسم متعددی برپا می‏كنیم.



3)در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسین علیه‏السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را كشتند و اسیران كربلا را به كوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش، به كربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.



4)دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیه‏السلام، قصد نابود كردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیه‏السلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلی فراموش شود و حتی كسانی را كه برای زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏آمدند، شكنجه می‏كردند و می‏كشتند. در زمان متوكل عباسی، همه قبرهای كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام، منع كردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده می‏كردند كه یكی از این مناسبت‏ها، حادثه روز اربعین است.



5)یكی از نشانه‏های مؤمن، زیارت امام حسین علیه‏ السلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسكری علیه‏السلام روایت شده است كه علامت‏های مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یك ركعت نماز فریضه و نافله در شبانه‏روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست كردن، پیشانی بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن‏۱و یكی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده‏اند.



۱. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ۵۴۵.

R A H A
01-13-2012, 09:56 PM
جابر، كنار قبر حسين عليه السلام
علامه مجلسى با سند خويش از عطيه عوفى نقل مى كند:
همراه جابر بن عبدالله انصارى به قصد زيارت قبر حسين بن على عليه السلام بيرون شديم . چون به كربلا وارد شديم جابر نزديك فرات رفت و غسل كرد و دو جامه به بركرد. كيسه اى را گشود كه در آن سعد (عطرى معروف ) بود. آن را به خود پاشيد. با هر گام ياد خدا مى كرد. نزديك قبر كه رسيد گفت : دست مرا بر قبر بگذار. دستش را بر قبر گذاشتم . روى قبر افتاد و از هوش رفت . بر او آب پاشيدم تا به هوش آمد.
آنگاه سه بار گفت : يا حسين ! سپس گفت : دوست ، پاسخ دوستش را نمى دهد؟! بعد گفت : چگونه جواب دهى كه رگهايت بريده و ميان سر و پيكرت جدايى افتاده است . شهادت مى دهم كه تو زاده پيامبران و پسر سرور مومنان و همپيمان تقوا و از نسل هدايت و پنجمين نفر از اصحاب كسايى ؛ فرزند سرور نقيبان و پسر فاطمه ، سرور زنانى و چرا چنين نباشى كه سالار پيامبر با دست خود غذايت داده و در دامان اسلام بر آمده اى . خوشا به حالت در حيات و ممات ! اما دل مومنان در فراق تو ناخرسند است و شك ندارد كه آنچه بر تو گذشت خير بوده است . سلام و رضوان خدا بر تو باد! گواهى مى دهم تو همان راه را رفتى كه برادرت يحيى بن زكريا پيمود.
آنگاه نگاهى به اطراف فرمود قبر افكند و گفت : سلام بر شما اى جانهاى پاك در آستان حسين عليه السلام فرود آمديد! گواهى مى دهم كه شما نماز را بر پا داشته ، زكات پرداختند، امر به معروف و نهى از منكر كرديد و با ملحدان جهاد نموديد و خدا را پرستيديد تا آنكه يقين شما را فرا رسيد.
سوگند به خدايى كه محمد را به حق فرستاد، ما در راهى كه شما رفتيد شريك شماييم .
عطيه گويد: به جابر گفتم : چگونه با آنان شريكيم كه نه دشتى پيموديم و نه از بلندى و كوه فرا رفتيم و نه شمشير زديم ، در حالى كه اينان سر از پيكرهايشان جدا شد، فرزندانشان يتيم گشتند و همسراناشان بيوه شدند؟
گفت : اى عطيه ! از حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: هر كس گروهى را دوست بدارد با آنان محشور مى شود و هر كس ‍ كار عده اى را دوست بدارد در عمل آنان شريك است .
سوگند به آنكه محمد را به حق به پيامبرى فرستاد، نيت به و نيت يارانم همان است كه حسين عليه السلام و اصحابش داشتند. مرا به طرف خانه هاى كوفيان ببريد. چون مقدارى راه رفتيم ، به من گفت : عطيه ! آيا به تو وصيتى بكنم ؟ فكر نمى كنم پس از اين سفر تو ديگر تو را ببينم . دوستدار آل محمد را دوست بدار تا وقتى در دوستى باقى اند. دشمن آل محمد را نيز تا وقتى دشمن اند، دشمن بدار، هر چند اهل نماز و روزه بسيار باشند. با دوستدار آل محمد مدارا پيشه كن ؛ آنان هر چند به خاطر گناهان بسيار بلغزند، گام ديگرشان با محبت اين خاندان ثابت مى ماند. دوستدار آل محمد به بهشت بر مى گردند و دشمنانشان به دوزخ .


منبع:مقتل امام حسين عليه السلام

R A H A
01-13-2012, 09:57 PM
گويد:
امام سجاد عليه السلام با خانواده و اهل بيت به سوى مدينه كوچ كردند. حضرت به خانه هاى خويشان و مردان خوكرد؛ خانه هايى كه با زبان حال ، نوحه گر بود و باديه نشينان از حال آنان مى پرسيدند و اندوه خانه ها به شهادتگاه شهيدانش برانگيخته مى شد و به خاطر آنان ناله سر مى داد و مى گفت : يارى ام كنيد تا گريه و زارى كنم و بر اين داغ بزرگ ، يارى ام كنيد. آنان كه به فراقشان دچار شده ام و شيفته بزرگوارى شان هستم ، همنشين شب و روزم بودند و فروغ تاريكى و سپيده مانم و رشته هاى شرافت و افتخارم و مايه نيرومندى و پيروزى ام و جانشين خورشيدها و ماههايم . چه شبها كه با كرم خود تنهايى ام را راندند و با احسان خود حرمتم را پاس ‍ داشتند و مناجات سحرگاهشان را به گوشم رساندند و رازهاشان را با من در ميان گذاشتند.
چه روزها كه با محفلهايشان خانه ام را آباد كردند و سرشتم را با فضايلشان عطر آگين ساختند و با آب وفايشان درختم را به برگ و بار نشاندند و با جلوه خجستگى خويش ، نحوست مرا زدودند.
چه نهالهاى منقبت كه برايم كاشتند و كشتگاه مرا از آفات ، حراست كردند. چه بسيار كه به سبب آنان به خانه ها و قصرها اشراف مى يافتم و غرق در جامه شادمانى مى شدم . در دره هاى من چه مرده هاى روزگاران را كه حيات بخشيدند و بر شانه هاى من از گياهان ممنوع روياندند. در ميان آنان تير اجل مرا هدف قرار هدف قرار داد و حكم روزگار بر من حسد ورزيد. آنان غريبانى ميان دشمنان و آماج تيرهاى طغيان گشتند؛ با قطع سرانگشتانشان بزرگواريها قطعه قطعه شد، منقبتها در فقدان آنها زبان به شكوه گشود و نيكيها با زوال اعضايشان رخت بربست و داوريها مرثيه خوان تنهايى آنان شد...
از امام زين العابدين روايت شده است كه با آنكه حليم و بردبار بود، به حدى كه وصف ناپذير است ، اما از بسيار گريه كنندگان بر آن بلا و ناله كنندگان بر آن مصيبتها بود.

منبع:مقتل امام حسين (عليه السلام)

R A H A
01-13-2012, 09:57 PM
ابن قولويه با سند خويش از ابى بصير چنين نقل مى كند:
نزد امام صادق عليه السلام بودم و با آن حضرت صحبت مى كردم . پسرش ‍ وارد شد. حضرت مرحبا گفت و او را به آغوش كشيد و بوسيد و فرمود: خدا خوار سازد هر كه شما را تحقير كند و انتقام بگيرد از هر كه خون شما را بريزد و خوار سازد هر كه خوارتان سازد هر كه خوارتان سازد و لعنت كند هر كه شما را بكشد و خدا پيوسته سر پرست و نگهبان و ياورتان باد! چه طولانى شد گريه زنان و پيامبران و صديقين و شهيدان و فرشتگان آسمان ! آنگاه گريست و فرمود:
اى ابا بصير! هر گاه به فرزند حسين عليه السلام مى نگرم ، بى اختيار به ياد مصيبتهاى آنان و پدرشان مى افتم و اندوهگين مى شوم . ابا بصير! فاطمه عليها السلام بر او گريه مى كند و شيون سر مى دهد و جهنم ناله اى مى كند كه اگر نه آن بود كه ماموران دوزخ صداى گريه دوزخ را مى شنوند و خود را آماده ساخته اند، از بيم آنكه مبادا كسى از دوزخ بيرون آيد، يا دود جهنم پخش شود و زمينيان را بسوزاند، از اين رو مانع و جلوگير مى شوند، تا وقتى كه دوزخ گريان است و آن را منع مى كنند و درهايش را محكم مى كنند، به خاطر ترسى كه بر زمينيان دارند. جهنم آرام نمى گيرد تا آنكه صداى فاطمه آرام شود. درياها نزديك است كه بشكافند و با هم در آميزند. با هر قطره دريا فرشته اى مامور است . چون آن فرشته صداى قطره را بشنود با بال خود شعله اش را فرو مى نشاند و برخى از روى برخى ديگر نگه مى دارد، از بيم آنكه دنيا و زمين و هر چه در آن است نابود نشود.
فرشتگان همچنان هراسان و گريان با گريه فاطمه اند و به درگاه خدا ناله و زارى مى كنند. عرشيان هم تضرع مى كنند. صداى فرشتگان به تقديس خدا بلند مى شود و كوهها متلاشى مى شود و زمين بر ساكنانش لرزه مى افكند.
گفتم : فدايت شوم ! اين موضوع ، بزرگ است . فرمود: بزرگتر از آن هم هست كه نشنيده اى .
فرمود: اى ابا بصير! آيا نمى خواهى از كسانى باشى كه فاطمه عليها السلام را سعادتمند مى كنند؟ وقتى چنان گفت ، گريستم و نتوانستم سخنى بگويم و گريه امانم نداد. آنگاه حضرت به نماز برخاست و به دعا پرداخت . من با همان حال از محضرش بيرون آمدم . ديگر نه غذايى خوردم و نه خوابم گرفت . در حالت روزه و هراسان دوباره نزد او آمدم . چون ديدم آرام گرفته است آرام شدم و خدا را شكر كردم كه بر من عذاب و عقوبتى نازل نشد.


منبع:مقتل امام حسين عليه السلام

R A H A
01-13-2012, 09:58 PM
ارزش و جایگاه اربعین حسینی از دیدگاه مقام معظم رهبری


اهمیت اربعین از کجاست ؟ صرف اینکه چهل روز از شهادت شهید می گذرد ، چه خصوصیتی دارد ؟ اربعین خصوصیتش به خاطر این است که در اربعین حسینی یاد شهادت حسین زنده شد و این چیز بسیار مهمی است . شما فرض کنید اگر این شهادت عظیم در تاریخ اتفاق می افتاد یعنی حسین بن علی و بقیه شهیدان در کربلا شهید می شدند ، اما بنی امیه موفق می شدند همانطور که خود حسین را و یاران عزیزش را از صفحه روزگار برافکندند و جسم پاکشان را در زیر خاک پنهان کردند ، یاد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهای بعد محو کنند .ببینید در این صورت آیا این شهادت فایده ای برای عالم اسلام داشت ؟ یا اگر هم برای آن روز یک اثری می گذاشت ، آیا این خاطره در تاریخ هم ، برای نسلهای بعد هم ، برای گرفتاریها و سیاهی ها و تاریکی ها و یزیدیهای دوران آینده تاریخ هم اثری روشنگر و افشا کننده داشت ؟ اگر حسین شهید می شد ، اما مردم آن روز و مردم نسلهای بعد نمی فهمیدند که حسین شهید شده ، آیا این خاطره چه اثری و چه نقشی می توانست در رشد و سازندگی و هدایت و برانگیزانندگی ملتها و اجتماعات و تاریخ بگذارد ؟
می بینید که هیچ اثری نداشت ، بله حسین که شهید می شد ، خود او به اعلی علیین رضوان خدا می رسید ، شهیدانی که کسی نفهمید و در غربت ، در سکوت ، در خاموشی شهید شدند ، به اجر خودشان در آخرت رسیدند ، روح آنها فتوح و گشایش را در درگاه رحمت الهی به دست آورد ، اما آیا چقدر درس شدند ، چقدر اسوه شدند ، درس ، آن شهیدی می شود که شهادت او و مظلومیت او را نسلهای معاصر و آینده او بدانند و بشنوند ، درس و اسوه آن شهیدی می شود که خون او بجوشد و در تاریخ سرازیر بشود ، مظلومیت یک ملت آن وقتی می تواند زخم پیکر ستم کشیده شلاق خورده ملتها را شفا بدهد و مرهم بگذارد که این مظلومیت فریاد بشود ، این مظلومیت به گوش انسانهای دیگر برسد ، برای همین است که امروز ابرقدرتها صدا توی صدا انداختند که صدای ما بلند نشود ، برای همین است که حاضرند پولهای گزاف خرج کنند تا دنیا نفهمد که جنگ تحمیلی چرا به وجود آمد ، با چه انگیزه ای ، با دست که ، با تحریک که . آن روز هم دستگاههای استکباری ، حاضر بودند هر چه دارند خرج کنند به قیمت این که نام و یاد حسین و خون حسین و شهادت عاشورا مثل درس در مردم آن زمان و ملتهای بعد باقی نماند و شناخته نشود . البته در اوائل کار درست نمی فهمیدند که چقدر مطلب با عظمت است . هر چه بیشتر گذشت ، بیشتر فهمیدند .
در اواسط دوران بنی عباس حتی قبر حسین بن علی علیه السلام را ویران کردند ، آب انداختند ، خواستند از او هیچ اثری باقی نماند . نقش یاد و خاطره شهیدان و شهادت این است ، شهادت بدون خاطره ، بدون یاد ، بدون جوشش خون شهید ، اثر خودش را نمی بخشد و اربعین آن روزی است که برافراشته شدن پرچم پیام شهادت کربلا در آن روز آغاز شد و روز بازماندگان شهداست . حالا چه در اربعین اول ، خانواده امام حسین علیه السلام به کربلا آمده باشند و چه نیامده باشند . اما اربعین اول آن روزی است که برای اولین بار زائران شناخته شده حسین بن علی به کربلا آمدند ؛ جابربن عبدالله انصاری است و عطیه از اصحاب پیغمبر ، از یاران امیر المومنین و آمدند آن جا و جابربن عبدالله حتی نابینا بود - آن طور که در نوشته ها و اخبار هست - و دستش را عطیه گرفت و برد روی قبر حسین بن علی گذاشت و او قبر را لمس کرد و گریه کرد و با حسین بن علی علیه السلام حرف زد و با آمدن خود و با سخن گفتن خود خاطره حسین بن علی را زنده کرد و سنت زیارت قبر شهداء را پایه گذاری کرد . یک چنین روزمهمی است روز اربعین.

R A H A
01-13-2012, 09:58 PM
حركت امام حسين(ع) براى اقامه‏ى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب‏الاصلاح فى امّة جدّى اريد ان امر بالمعروف وانهى عن‏المنكر ...»( بحارالانوار، ج 44، ص 329). در زيارت اربعين كه يكى از بهترين زيارات است، مى‏خوانيم: «و منح‏النّصح و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من‏الجهالة و حيرةالضّلاله». آن حضرت در بين راه، حديث معروفى را كه از پيامبر(ص) نقل كرده‏اند، بيان مى‏فرمايند: «ايهاالنّاس انّ رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه عليه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم‏اللَّه ناكثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه عليه و اله و سلم يعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لاقول كان حقّا على‏اللَّه ان يدخله مدخله» (بحارالانوار، ج 44، ص 382).
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نيز گفتارى كه درباره‏ى آن بزرگوار از معصومين رسيده است، اين مطلب را روشن مى‏كند كه غرض، اقامه‏ى حق و عدل و دين خدا و ايجاد حاكميت شريعت و برهم زدن بنيان ظلم و جور و طغيان بوده است. غرض، ادامه‏ى راه پيامبر اكرم(ص) و ديگر پيامبران بوده است كه: «يا وارث ادم صفوةاللَّه يا وارث نوح نبىّ‏اللَّه ...»( مفاتيح‏الجنان، زيارت وارث‏) و معلوم است كه پيامبران هم براى چه آمدند: «ليقوم‏النّاس بالقسط». اقامه‏ى قسط و حق و ايجاد حكومت و نظام اسلامى.
اساساً اهميت اربعين در آن است كه در اين روز، با تدبير الهى خاندان پيامبر(ص)، ياد نهضت حسينى براى هميشه جاودانه شد و اين كار پايه‏گذارى گرديد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبيل شهادت حسين‏بن‏على(عليه‏السّلام ) در عاشورا - به حفظ ياد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‏ى زيادى نخواهند برد.
درست است كه خداى متعال، شهدا را در همين دنيا هم زنده نگه مى‏دارد و شهيد به طور قهرى در تاريخ و ياد مردم ماندگار است؛ اما ابزار طبيعى‏يى كه خداى متعال براى اين كار - مثل همه‏ى كارها - قرار داده است، همين چيزى است كه در اختيار و اراده‏ى ماست. ما هستيم كه با تصميم درست و بجا، مى‏توانيم ياد شهدا و خاطره و فلسفه‏ى شهادت را احيا كنيم و زنده نگهداريم.

R A H A
01-13-2012, 09:59 PM
درسى كه اربعين به ما مى‏دهد

درسى كه اربعين به ما مى‏دهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطره‏ى شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببينيد از اول انقلاب تا امروز، تبليغات عليه انقلاب و امام و اسلام و اين ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبليغات و طوفانى كه عليه جنگ به راه نيفتاد جنگى كه دفاع و حراست از اسلام و ميهن و حيثيت و شرف مردم بود. ببينيد دشمنان عليه شهداى عزيزى كه جانشان - يعنى بزرگترين سرمايه‏شان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و مستقيم و غيرمستقيم، با راديوها و روزنامه‏ها و مجله‏ها و كتابهايى كه منتشر مى‏كردند، در ذهن آدمهاى ساده‏لوح در همه جاى دنيا، چه تلقينى توانستند بكنند.
حتّى افراد معدودى از آدمهاى ساده‏دل و جاهل و نيز انسانهاى موجّه و غير موجّهى در كشور خودمان هم، در آن فضاى ملتهب جنگ، گاهى حرفهايى مى‏زدند كه ناشى از ندانستن و عدم احاطه به حقايق بود. همين چيزها بود كه امام عزيز را برمى‏آشفت و وادار مى‏كرد كه با آن فرياد ملكوتى ، حقايق را با صراحت بيان كند.
اگر در مقابل اين تبليغات، تبليغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ايران و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان، در خدمت حقيقتى كه در اين كشور وجود دارد، قرار نگيرد، دشمن در ميدان تبليغات غالب خواهد شد. ميدان تبليغات، ميدان بسيار عظيم و خطرناكى است. البته، اكثريت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به بركت آگاهىِ ناشى از انقلاب، در مقابل تبليغات دشمن بيمه هستند و مصونيت پيدا كرده‏اند. از بس دشمن دروغ گفت و چيزهايى را كه در مقابل چشم مردم بود، به عكس و واژگون نشان داد و منعكس كرد، اطمينان مردم ما نسبت به گفته‏ها و بافته‏ها و ياوه‏گوييهاى تبليغات جهانى ، بكلى سلب شده است.
دستگاه ظالم جبار يزيدى با تبليغات خود، حسين‏بن‏على(ع) را محكوم مى‏ساخت و وانمود مى‏كرد كه حسين‏بن‏على(ع) كسى بود كه بر ضد دستگاه عدل و حكومت اسلامى و براى دنيا قيام كرده است!! بعضى هم، اين تبليغات دروغ را باور مى‏كردند. بعد هم كه حسين‏بن‏على(عليه‏السّلام )، با آن وضع عجيب و با آن شكل فجيع، به وسيله‏ى دژخيمان در صحراى كربلا به شهادت رسيد، آن را يك غلبه و فتح وانمود مى‏كردند! اما تبليغات صحيح دستگاه امامت، تمام اين بافته‏ها را عوض كرد. حق، اين گونه است.
از بيانات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي (مدظله العالى)29/ 06/ 68

R A H A
01-13-2012, 10:05 PM
مأموریت اسیران كربلا

http://img.tebyan.net/big/1384/01/20897311202081325719312818317884124142164246.jpg


مأموریتی كه اسیران كربلا دست كم در مدت چهل روز آغاز مأموریت به عهده داشتند بسیار سخت و چالشی و مهم بود. وقتی اسیران مأموریت ابلاغ رسالت عاشورایی را به عهده گرفته بودند از نظر روحی می بایست بسیار متزلزل باشند؛ دشمن در اوج بود و مست غروری كه با كشته شدن دشمن به دست آورده بودند و اهل بیت، زنان و فرزندان اسیری بودند كه كشته شدگان در پیشاپیش ایشان در حركت بود. با این همه، شكست این پیروزی می بایست در همان روز آغاز می شد و مأموریت آن بود كه آنان را در اوج قدرت به حضیض ذلت بكشاند. این گونه است كه حضرت زینب (س) در همان آغاز حركت عملی تبلیغی خویش را شروع می كند و سخنانی را در قتلگاه بر زبان می راند كه دل های شاد را غمگین و مغروران پیروز را خوار می گرداند. آنانی كه دست پر به خود نگریستند دستان خویش را تهی یافتند و شرمسار از خود و خدا و زن و بچه خویش گشتند.
مأموریت چهل روزه اهل بیت چنان تأثیرگذار بود كه به تعبیری تلاش های بیست و چندساله معاویه و یا پنجاه ساله نفاق جدید، هباء منثور مانند پنبه به دست پنبه زنان و حلاجان ماهر و كاركشته اهل بیت پیامبر (ص) زده شد. این گونه است كه نظام ولایی و نگرش های برخاسته از آن دوباره چون جوانه ای از میان خاكستر بیرون زد و یا چون ققنوسی از درون آتش كشته شدگان سربرآورد.
سخنان و كارهایی كه اسیران كردند همانند فرآیندی است كه انسان در چهل سال بدان می رسد؛ این چهل روزه بود كه كار چهل و پنجاه سال را كرد و اصلاحاتی را به انجام رساند و زمینه برای اصلاحات دایمی فراهم شد و جامعه با این شیوه آموخت كه همواره نیازمند اصلاحات دایمی است تا عناصر منكر دور ریخته شود و عناصر معروف جایگزین آن شود.
اكنون ما با این شیوه آموخته ایم كه حتی عناصر نادرستی را كه در عزاداری امام حسین(ع) وارد می شود و به شكل مرموزانه و آرام به عنوان فرهنگ عاشورایی جاخوش می كند بیرون بریزیم و اصلاحات دایمی حتی در فرهنگ عزاداری عاشورایی انجام دهیم و به صرف سنت و آداب ده و یا صد و یا حتی هزار ساله آن را نپذیریم.

منبع: کیهان، نویسنده:علی اكبر شریفی
گروه دین و اندیشه تبیان

R A H A
01-13-2012, 10:05 PM
اولین زائر امام حسین علیه السلام



از عطیه روایت شده که در روز اربعین، با جابر بن عبداللّه انصاری به زیارت قبر امام حسین علیه السلام رفتیم. وقتی به کربلا رسیدیم، جابر غسل کرده و بر سر قبر حضرت رفت و گفت: «دست مرا بر قبر گذار.» چون دستش به قبر رسید بی هوش شد و وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین، سپس گفت: «آیا دوست، جواب دوست را نمی دهد؟ چگونه جواب می دهی در حالی که سرت را از بدن جدا کرده اند.» و گفت: «سوگند به خدا که ما نیز در آن جا حضور داشتیم.» من گفتم: چگونه؟ در حالی که شمشیری نزدیم، و این گروه مابین سرو بدن شان جدایی افتاده و اولادشان اسیر شده و [ما...]، جابر گفت: «از رسول خدا شنیدم که هر که گروهی را دوست دارد، با آنان محشور می شود و هر که عمل مردمی را دوست داشته باشد، در عمل ایشان شریک شود. همانا دوست ایشان به بهشت بازگشت نماید و دشمن ایشان به دوزخ بازگردد.

R A H A
01-13-2012, 10:06 PM
مراسم اربعین مشتمل بر چهار برنامه است که هر یک از نظر تایید و مقبولیت تاریخی و مذهبی در مراحل مختلفی قرار دارند. این مراسم عبارتند از:



۱- زیارت مخصوصه: در استحباب و سنت زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین (بیستم صفر) - از دور یا نزدیک - اختلاف نظر وجود ندارد، چنان که در زیارت ایام متبرکه نیمه شعبان و شبهای قدر اختلافی مشاهده نمی‏شود.
۲- ورود جابر و زیارت وی در بیستم صفر: این مساله مورد شک و استبعاد مرحوم سید بن طاووس قرار گرفته است.
۳- دفن سرهای مطهر و الحاق آنها به بدنهای اطهر در روز اربعین: که میان علما، فقها و مورخان شیعه شهرت دارد.
۴- ورود اهل بیت (ع) در روز اربعین به کربلا.

R A H A
01-13-2012, 10:06 PM
در باره این مساله دیدگاههای مختلف و متضادی اظهار شده و مورد تشکیک و استبعاد جدی قرار گرفته است. این موضوع از دو جهت محل بحث است: اصل ورود به کربلا; تاریخ ورود.
اما در مورد اصل ورود اهل بیت (ع) به کربلا باید گفت که گروه بسیاری از علمای برجسته و مشاهیر متقدم و متاخر و مورخان شیعه و سنی آن را تایید کرده‏اند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد. در برابر، جمعی از متاخران و برخی از متقدمان این جریان را بعید بلکه ممتنع و محال عادی دانسته‏اند (۱) و به تعبیر بعضی نیز کذب محض و افسانه است. (۲)
استدلال این گروه در استبعاد و استحاله و تکذیب این موضوع، دو امر است:
اول: سکوت و عدم تعرض مورخان و کتب تاریخ، با این که موضوع مهم و قابل ذکر و شایسته تعرض بود در نتیجه از نگاه این گروه «عدم الدلیل، دلیل العدم‏» ; یعنی چگونه می‏توان باور داشت این جریان تا قرن هفتم پنهان مانده باشد و تنها به وسیله سید بن طاووس ابراز و اعلان شود.

R A H A
01-13-2012, 10:06 PM
دوم: مساله فاصله میان شام و عراق یا دمشق و کوفه است البته این در صورتی است که مدت رفتن از کوفه تا شام را بیست روز و مدت اقامت اهل بیت (ع) در دمشق را یک ماه (چنان که نقل شده) در نظر بگیریم، به علاوه مدتی که ابن زیاد برای کسب تکلیف از یزید نیاز داشت. خصوصا این که گوینده جریان اربعین - سید بن طاووس - در کتاب دیگر خود که بعدا تالیف نمود، (۳) این نظریه را رد کرده آن را بسیار بعید دانسته است و به تبعیت از استبعاد ایشان، مرحوم حاج میرزا حسین نوری نیز آن را بعید شمرد. (۴)
علامه شعرانی و شهید مطهری نیز با تعبیرهای مختلف همین نظریه را ابراز داشته‏اند.
از آنجا که هدف این نوشتار بررسی علل استبعاد اربعین در کلام سید بن طاووس و اثبات جریان اربعین می‏باشد، لازم است‏به ذکر نام عده‏ای که جریان اربعین را تصریح یا تایید نموده‏اند بپردازیم:
قائلان به اربعین دو دسته‏اند، دسته‏ای صراحتا اظهار نموده‏اند که اهل بیت (ع) در روز اربعین به کربلا آمده‏اند و دسته دیگر بر این باورند که سر مطهر امام (ع) و سایر شهدا در کربلا دفن گردیده و یا سرهای مطهر به وسیله امام سجاد (ع) به بدنهای مطهر الحاق شد.
از آنجا که دفن سر مطهر در کربلا قطعا به دست مبارک امام سجاد (ع) انجام شد و ورود ایشان به همراه سرهای مطهر شهدا به کربلا نیز فقط در بیستم صفر بود و هیچ‏یک از مورخان شیعه و سنی قائل نشده‏اند که سرهای مطهر - مخصوصا سر مطهر امام حسین (ع) - به وسیله کسی غیر از امام سجاد (ع) دفن شده و یا این که امام سجاد (ع) در غیر بیستم صفر سال ۶۱ برای دفن سرهای مقدس به کربلا آمده باشد، از این رو اعتراف و تصدیق به دفن سر مطهر امام حسین (ع) در کربلا توسط امام سجاد (ع) در روز بیستم صفر خود گواه و شاهدی است صادق و عالی بر آمدن اهل بیت (ع) در روز اربعین به کربلا.

R A H A
01-13-2012, 10:06 PM
مبنای تاریخی اربعین در آثار بزرگان
الف) آثار مستقل
عده‏ای از محققان و بزرگان، کتاب مستقل در اثبات ورود اهل بیت (ع) به کربلا تالیف کرده‏اند. از جمله:
۱- «فاجعه الاربعین‏» یا «حدیث الاربعین‏» تالیف عالم بزرگوار شیخ حسن بلادی.
۲- «تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهدا (ع)» تالیف علامه محقق سید محمد علی قاضی طباطبایی شهید محراب مصلای جمعه تبریز. این کتاب افزون بر هشتصد صفحه است که با مراجعه و بررسی بیش از پانصد و هفتاد کتاب به نگارش درآمده است. در تکمیل نوشتار حاضر از این کتاب نفیس استفاده بسیاری شده است. (جزاه الله خیرا) همچنین بسیاری از ادبا و علما موضوع اربعین و ورود اهل بیت‏به کربلا را در قالب اشعار عربی و فارسی بازگو و ضبط کرده‏اند.

R A H A
01-13-2012, 10:07 PM
ب) تصریحات و تاییدات
اما عده‏ای که پیش از سید بن طاووس در آثار یا مقاتل خود به مناسبت، تصریح و یا تاییدی بر اربعین داشته‏اند:



۱- ابو مخنف - لوط بن یحیی - معاصر با امام حسین (ع) (۵)
۲- شیخ صدوق، (متوفای سال ۳۸۱ق.) :
«امام سجاد (ع) با اهل بیت (ع) و سرهای مطهر شهیدان از دمشق خارج شد و سرهای مقدس را در کربلا دفن کرد» . (۶)
هر چند ایشان تصریح نکرده‏اند که ورود اهل بیت (ع) در روز اربعین سال ۶۱ ق. بوده است اما از آنجا که هیچ کس زمان دیگری را در تاریخ، برای ورود اهل بیت (ع) به کربلا به ثبت نرسانده است، در نتیجه ورود امام سجاد (ع) به همراه اهل بیت‏به کربلا، در روز اربعین سال ۶۱ ق. بوده است.
۳- اسفرائنی (متوفای ۴۰۶ق.) - از علمای بزرگ مذهب شافعی - در مقتل خود تصریح می‏کند که اهل بیت (ع)، بیستم صفر وارد کربلا شده و با جابر ملاقات کردند. او می‏گوید: «و لما وصلوا الی بعض الطریق‏» (و چون به راهی رسیدند) نمی‏گوید: «و لما وصلوا الی طریق کربلا او العراق‏» (و چون به راه کربلا یا عراق رسیدند) تا اشکال شود راه کربلا از بین راه مدینه نیست، بلکه از خود شام است.
۴- علم الهدی سید مرتضی (متوفای ۴۳۶ق.) می‏نویسد:
«ان راس الحسین (ع) اعید الی بدنه فی کربلا» (۷)
یعنی: همانا سر مطهر امام حسین (ع) در کربلا به پیکر مقدس آن حضرت، عودت داده شد.
۵- ابو ریحان بیرونی، محقق و ریاضیدان شهیر (متوفای ۴۴۰ق.) در کتاب نفیس خود «الآثار الباقیه‏» چنین می‏گوید:
«و فی العشرین رد راس الحسین (ع) الی جثته حتی دفن مع جثته و فیه زیاره الاربعین و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام‏» (۸)
یعنی: سر مقدس امام حسین (ع) در بیستم صفر به جسد مطهر امام برگردانده و با پیکرش دفن گردید. زیارت اربعین در خصوص این روز است. اهل بیت (ع) نیز بعد از مراجعت از شام این روز را حرمت نهادند.
پس ایشان تصریح می‏کند که ورود اهل بیت (ع) به کربلا پس از بازگشت از سفر شام بود نه قبل از رفتن به شام که مرحوم شعرانی ترجیح می‏دهد.

R A H A
01-13-2012, 10:07 PM
۶- شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰ق.) علت‏سنت‏شدن زیارت امام حسین (ع) در اربعین را تنها انجام مراسم تدفین سرهای مطهر امام (ع) و سایر شهدا در کربلا می‏داند. (۹)
البته سید بن طاووس، می‏گوید شیخ طوسی معتقد است امام سجاد (ع) با اهل بیت (ع) در روز اربعین (بیستم صفر) وارد مدینه شدند (نه کربلا) و سید بن طاووس این نظر را بعید می‏شمرد از این جهت که چگونه ممکن است در مدت ۴۰ روز به مدینه برسند؟ (۱۰)
۷- شیخ فتال نیشابوری (متوفای ۵۰۸ق.) می‏گوید:
«خرج علی بن الحسین (ع) بالنسوه و رد راس الحسین (ع) الی کربلا» (۱۱)
یعنی: امام سجاد (ع) به همراه اهل بیت (ع)، سر امام حسین (ع) را به کربلا بازگرداند.
۸- عماد الدین طبری آملی (متوفای اوایل قرن ششم) . (۱۲)
۹- شیخ شهید طبرسی در سال ۵۰۸ق. (۱۳)
۱۰- ابن شهر آشوب (متوفای سال ۵۸۸ق.) در مناقب اعاده سر مطهر به بدن را ذکر کرده است. (۱۴)
۱۱- علامه شهیر و مورخ کبیر، سبط ابن الجوزی از علمای بزرگ اهل سنت (متوفای سال ۶۵۴ق.) چنین می‏گوید:
«الاشهر انه رد الی کربلا فدفن مع الجسد» . (۱۵)
یعنی: بنا بر نظر مشهورتر، سر امام حسین (ع) به کربلا بازگردانده و با پیکرش دفن گردید.
۱۲- سید بن طاووس - علی بن موسی بن جعفر - (متوفای ۶۶۸ق.)، در کتاب لهوف، رجوع اهل بیت (ع) به کربلا و همچنین دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده، و در کتاب اقبال، (۱۶) لحوق سر مطهر به بدن در روز بیستم صفر را پذیرفته، گر چه در باره آورنده سر مطهر و کیفیت دفن آن سکوت کرده است.

R A H A
01-13-2012, 10:08 PM
۱۳- شیخ فقیه ابن نما حلی - جعفر بن محمد بن جعفر - (متوفای اواخر قرن هفتم) نسبت‏به ورود اهل بیت (ع) به کربلا و ملاقاتشان با جابر تصریح نموده است. (۱۷)
شایان توجه است که شیخ اجازه (۱۸) ما مرحوم آیت الله حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب «الذریعه‏» (۱۹) تاریخ وفات ابن نما مؤلف کتاب «مثیر الاحزان‏» را سال ۶۴۵ ثبت نمودند، در صورتی که این سال، سال تاریخ فوت پدر ایشان فقیه نامی محمد بن جعفر بن نما استاد سید بن طاووس و محقق حلی است.
۱۴- مورخ معروف «خواند میر» (متوفای ۹۴۲ق.)، اربعین را اصح روایات در دفن سر مطهر دانسته، و می‏گوید:
«امام چهارم با خواهران و... در بیستم شهر صفر، سر امام حسین (ع) و سایر شهیدان کربلا (رضی الله عنهم) را به بدنهای ایشان منضم ساخت‏» . (۲۰)
۱۵- الشبراوی، عبد الله بن محمد، شیخ جامع ازهر قاهره، صاحب کتاب «الاتحاف بحب الاشراف‏» (متوفای ۱۱۷۲ق.) نقل می‏کند:
«بعد از چهل روز سر به بدن ملحق شد» . (۲۱)

R A H A
01-13-2012, 10:08 PM
۱۶- زکریا بن محمد قزوینی (متوفای ۱۳۰۵ق.) در کتاب عجائب المخلوقات چنین می‏گوید:
«الیوم الاول منه عید بنی امیه ادخلت فیه راس الحسین (رضی الله عنه) بدمشق و العشرون منه رد راس الحسین الی جثته.» یعنی: اولین روز ماه صفر، عید بنی امیه بود، سر مقدس امام حسین (ع) در این روز وارد دمشق شد و در روز بیستم همین ماه، سر مبارک امام، به بدن مطهرش بازگردانده شد.
۱۷- علامه جلیل القدر سید محسن امین عاملی در «لواعج الاشجان‏» به نقل از بشاره المصطفی، و در «اعیان الشیعه‏» می‏گوید:
«ورود اهل بیت‏به کربلا مشهور است‏» . (۲۲)
۱۸- عالم شریف سید عبد الرزاق مقرم در «مقتل الحسین (ع)» چنین می‏گوید:
«اهل بیت (ع) در کربلا با جابر ملاقات کردند» . (۲۳)
و نیز می‏گوید:
«امام سجاد (ع) سر مطهر پدر و سایر شهدا را در کربلا ملحق به بدنها کرد» . (۲۴)
۱۹- ابن حجر مکی، احمد بن محمد، (متوفای سال ۹۳۷ق.) صاحب کتاب «الصواعق المحرقه‏» و شرح قصیده همزیه بوصیری می‏گوید:
«بعد از چهل روز سر به بدن ملحق شد» . (۲۵)
۲۰- سید جلیل زبده الفقهاء فاضل قزوینی، رضی بن نبی، (متوفای سال ۱۱۱۸ق.) در کتاب نفیس «تظلم الزهرا» عین عبارت سید بن طاووس در کتاب اقبال را نقل می‏کند و به طور جدی و صریح گفته سید را پاسخ می‏دهد:
«اقول: غایه ما قال (ره) - بعد تسلیمه - محض استبعاد و لا ینبغی بمحضه انکار الروایات فانا سمعنا من الموثقین قرب کوفه من دمشق بما قد تیسر للبرید ان یسیر بثلاثه ایام و لا سیما للولاه و الحکام بالجور و سیما مثل هذا الخبر المشوم الذی هو عید للشامیین و مده مقامهم فی دمشق - علی ما فی المنتخب - لا یعلم کونها زائده علی ثمانیه ایام تقریبا و لم نظفر علی روایه دلت علی مقامهم فیها مده شهر. والله یعلم. و ایضا قد یذهب الحمام بالمکاتب باسرع من ذلک.» یعنی: به عقیده من، سید - بعد از پذیرش جریان اربعین - بعدها صرفا آن را بعید دانسته است و سزاوار نیست‏با استبعاد صرف او روایات تاریخی را انکار نمود; زیرا ما از برخی از اشخاص مورد اطمینان شنیده‏ایم که کوفه به دمشق نزدیک بوده به گونه‏ای که یک پیک می‏توانست‏سه روزه بخصوص برای کسب تکلیف والیان و حکام جور بویژه مثل خبر شوم کربلا را که برای اهل شام عید به‏شمارمی‏رفت‏به آنها برساند. اما مدت اقامت اهل بیت (ع) در شام - بنا بر آنچه در المنتخب آمده - تقریبا بیش از هشت روز نبوده است و ما به نقل دیگری که بر اقامت آنان در شام به اندازه یک ماه دلالت کند دست نیافتیم - خدا عالم است - به اضافه چه بسا گاه کبوتر نامه‏بر زودتر از پیک زمینی پیغام برساند.
همچنین عده دیگری از مشاهیر علمای شیعه و سنی قائل به اربعین هستند که برای اطلاع بیشتر می‏توان به مقتل مقرم و تحقیق اربعین مراجعه نمود.

R A H A
01-13-2012, 10:08 PM
علل استبعاد از زبان سید بن طاووس
قبل از نقل جریان اربعین، بررسی ادله‏ای که سید بن طاووس برای بعید شمردن جریان ذکر می‏کند، لازم است.
دلایل استبعاد از نظر او عبارتند از: ۱- استجازه; ۲- اقامت‏یک ماهه; ۳- بعد مسافت; که به بررسی هر یک می‏پردازیم:
۱- استجازه
سید بن طاووس معتقد است مدت زمانی که برای رفتن قاصد ابن زیاد به شام، برای کسب تکلیف در باره اعلام پایان یافتن جنگ و انجام ماموریت محوله و کسب تکلیف از یزید در باره سرهای مطهر و اسیران، صرف شد با ورود اهل بیت در روز بیستم صفر به کربلا سازگار نیست.
در رد این دلیل سید بن طاووس باید بگوییم اولا: جریان استجازه، مبهم و معماگونه است، زیرا نه معلوم شد و نه کسی گفته ست‏حامل و ناقل اجازه چه کسی بود؟ چه وقت رفت و کدام زمان برگشت و...؟ علاوه بر این چرا قاصد، سر مطهر امام (ع) را به منظور اثبات صحت گفتارش به همراه خود برای یزید نبرد؟ چون خود سید می‏گوید سر امام (ع) همراه با اهل بیت (ع) از کوفه خارج شد.
محدث خیابانی می‏گوید:
«تا به حال با وجود فحص شدید و تفتیش اکید در هیچ تاریخ و تالیفی از خاصه و عامه ایصال این مکتوب و جواب را به شام و کوفه ندیده‏ام که به چه نحو و کدام وسیله بوده و حال آن که از تذکره الخواص و قمقام مستفاد می‏شود که روز پانزدهم رؤوس و اسرا را از کوفه به شام حرکت دادند» . (۲۶)
ابن اثیر در الکامل و طبری در تاریخ خود داستانی راجع به ایام اسارت اهل بیت (ع) در کوفه نقل می‏کند که گویای استجازه است ولی مبهم و سربسته، آن هم به صورت حکایت قول (قیل) . (۲۷)
ثانیا: داستان استجازه با گفته شیخ مفید که مفادش حرکت اهل بیت (ع) در روز سیزدهم یا چهاردهم است (۲۸) و به وضوح دلالت‏بر عدم استجازه می‏نماید، تعارض دارد و در این فرض، گفتار شیخ مفید از چند جهت‏بر دیدگاه سید بن طاووس مقدم است: ۱- تقدم زمانی دو قرن و نیم

R A H A
01-13-2012, 10:09 PM
علاوه بر مطالب گذشته، زمینه سؤال جدیدی وجود دارد و آن این که مگر عمر سعد برای فرستادن سرها و اهل بیت (ع) از کربلا به کوفه از ابن زیاد اجازه خواست که ابن زیاد از یزید اجازه بخواهد؟
نکته دیگری که در تعیین اربعین نقش دارد، جریان خروج و ورود اهل بیت (ع) از کوفه به شام است‏بدین جهت‏بررسی آن ضروری به نظر می‏رسد.
شیخ مفید در مورد خروج اهل بیت (ع) از کوفه چنین شرح می‏دهد:
«روز دوازدهم یا سیزدهم ابن زیاد سر مطهر امام (ع) را به وسیله زحر بن قیس برای یزید به شام فرستاد. پس از آن در روز چهاردهم یا پانزدهم اهل بیت (ع) را روانه شام کرد و کاروان اهل بیت (ع) به کسانی که سرها را می‏بردند، رسیدند» . (۲۹)
شهید قاضی طباطبایی می‏گوید:
«در کتب تاریخ، کاروان اهل بیت (ع) روز پانزدهم محرم از کوفه به سمت‏شام خارج شدند» . (۳۰)
تقویم و سالنامه پژوهشی آستان قدس رضوی (سالهای ۷۰ و ۷۱) روز نوزدهم محرم را روز حرکت و خروج اهل بیت (ع) از کوفه به شام می‏داند.
ورود سرهای مطهر به شام، در روز اول صفر معروف و مشهور است و تاریخ دیگری نقل نشده است. و بسیاری عید دانستن اول صفر سال ۶۱ توسط بنی امیه را نقل کرده‏اند. از طرف دیگر، همراهی سرهای پاک و اهل بیت (ع) هنگام ورود به شام، گویا مورد اتفاق نظر همگان است. سید بن طاووس، شیخ مفید و دیگران معتقدند اهل بیت (ع) و سرهای مطهر با هم به سمت‏شام حرکت کرده و با هم وارد شام شدند. هر چند سید، تاریخ خروج اهل بیت (ع) از کوفه و ورود آنها به شام را معین نمی‏کند، اما همین مقدار که قبول دارد اهل بیت (ع) و سرهای شهدا با هم از کوفه خارج و با هم وارد شام شدند، برای پذیرفتن ورود اهل بیت (ع) در روز اول صفر به شام، کافی است. همچنین ایشان گفته مورخان معتبر و معروف را در رابطه با خروج و ورود از کوفه به شام، رد نکرده است.
بنابراین، پذیرش ورود اهل بیت (ع) به شام در روز اول صفر، الزامی است، و در نتیجه یا استجازه انجام نشد - چنان که احتمال قوی همین است - یا در ده روز اول، انجام شد; یعنی دهه اول به رفت و برگشت قاصد و کسب اجازه، صرف شد، دهه دوم صرف حرکت اهل بیت (ع) به شام; و روز اول صفر - طبق نظر معروف - وارد شام شدند و به همین مناسبت آن روز، عید رسمی امویان و دشمنان اهل بیت (ع) شد.

R A H A
01-13-2012, 10:09 PM
۲- اقامت‏یک ماهه اهل بیت (ع)
سید بن طاووس با استناد به روایتی که بر اقامت‏یک ماهه اهل بیت (ع) در شام دلالت دارد آن را با جریان اربعین سازگار نمی‏داند.
این موضوع نه تنها از نظر تاریخی قابل تایید نیست‏بلکه از استدلال استجازه هم ضعیفتر است; چون در استجازه، نقل ابن اثیر و طبری - هر چند به طور مبهم - وجود داشت. سید نیز در کتابهای دیگر خود به آن اشاره‏ای نمی‏کند و فقط در کتاب اقبال به عنوان استبعاد می‏گوید:
«اربعین با روایت اقامت‏یک ماه در دمشق سازگار و هماهنگ نیست‏» . (۳۱)
علاوه بر این، تتبع نقلهای تاریخی، شاهد خوبی بر عدم اقامت‏یک ماهه اهل بیت (ع) در شام است، و از قراین متعدد و عبارات مختلف استفاده می‏شود که از هشت‏یا ده روز بیشتر نبوده است.
کلمات محدث قمی و دیگران گویای این است که چون مردم شام از حقیقت امر مطلع شدند و فهمیدند که کشته شدگان، فرزندان پیغمبر (ص) و اسرا، خاندان نبوت می‏باشند، شرایط و اوضاع کاملا بر علیه یزید برگشت; به همین سبب وجود اهل بیت (ع) در شام، مایه نفرت بیشتر شامیان از بنی امیه و تزلزل سلطنت این دودمان می‏شد. بنابراین یزید با تظاهر به احترام این بزرگواران، سعی در برگرداندن آنها به مدینه نمود.

R A H A
01-13-2012, 10:10 PM
ابن اثیر می‏گوید یزید گفت:
لعن الله ابن مرجانه... فانه بغضنی - بقتل الحسین - الی المسلمین و زرع فی قلوبهم العداوه فابغضنی البر و الفاجر بما استعظموه من قتلی الحسین. مالی و لابن مرجانه؟ لعنه الله و غضب علیه‏» . (۳۲)
یعنی: خدا پسر مرجانه را لعنت کند که با قتل حسین، مرا مبغوض مسلمانان ساخت و بذر دشمنی با ما را در دلهایشان کاشت در نتیجه نیکوکار و بدکار را به دلیل قتل حسین، با من دشمن ساخت. مرا با پسر مرجانه چه کار؟ خداوند او را لعنت کند و بر او خشم نماید.
شیخ مفید نیز می‏گوید:
«و لما وضعت الرؤوس بین یدی یزید و فیها راس الحسین علیه السلام قال یزید... ثم امر بالنسوه ان ینزلن... فافرد لهم دارا یتصل بدار یزید فاقاموا ایاما ثم ندب النعمان بن بشیر و قال: تجهز لتخرج بهؤلاء النسوه الی المدینه‏» . (۳۳)
یعنی: آنگاه که سرهای شهدا در برابر یزید قرار داده شد و سر مقدس امام حسین (ع) در میان آنان بود گفت: ... سپس دستور داد که اهل بیت (ع) فرود آیند... اهل بیت (ع) در کنار منزلگاه یزید، چند روزی اقامت داشتند تا این که - روزی - یزید نعمان بن بشیر را خواست و به او گفت: آماده باش تا با اهل بیت (ع) به مدینه بروید.
این کلمات بوضوح بر عدم اقامت‏یک ماهه در شام دلالت می‏کند.
همچنین طبری می‏گوید:
«ثم ادخلهم علی عیاله فجهزهم و حملهم الی المدینه‏» . (۳۴)
یعنی: سپس آمد و آنان را آماده نموده و به سوی مدینه حرکت دادند.
و در جای دیگر می‏گوید:
«و لما حبس یزید دعا بعلی بن الحسین و صبیان الحسین و نسائه فادخلوا علیه و الناس ینظرون... ثم قال یزید: یا نعمان بن بشیر جهزهم بما یصلحهم و ابعث معهم اجلا من اهل الشام فیسیر بهم الی المدینه ثم امر بالنسوه ان ینزلن فی دار... فدخلن دار یزید... فاقاموا علیه المناحه ثلاثا..» . (۳۵)
ظاهر این عبارت این است که در همان روز اول ورود اهل بیت‏به شام و مجلس یزید، او دستور داد تا مقدمات رفتن به مدینه را فراهم آورند. «ثم امر بالنسوه ان ینزلن‏» از واژه «ثم‏» استفاده می‏شود که پس از امر به فراهم نمودن مقدمات رفتن به مدینه، دستور داد «نزول‏» کنند; یعنی بار سفر بازکنند. چون نزول وارد و داخل شدن نیست، بلکه فرود آمدن و پیاده شدن از وسایل نقلیه است. پس پیش از بارانداختن مسافران کربلا در شام، فرمان بازگشت آنان صادر شد.
ابن کثیر نیز می‏گوید:
«اهل تحقیق گفته‏اند: بیشتر از یک هفته یا هشت روز، اقامت اهل بیت (ع) در شام نبود» . (۳۶)
در مقتل ابی مخنف نیز عباراتی با همین مضامین وجود دارد.
نتیجه بحث این که اقامت‏یک ماهه در دمشق، از نظر اسناد و مدارک تاریخی قابل قبول و مورد تایید نیست.

R A H A
01-13-2012, 10:10 PM
- بعد مسافت (فاصله طولانی بین کوفه و شام)
سید بن طاووس می‏گوید: فاصله بین کوفه و شام حدود ده روز راه است که با برگشت آن ۲۰ روز می‏شود. از این رو این فاصله طولانی به علاوه اقامت‏یک‏ماهه اهل بیت (ع) در شام، با ورود اهل بیت (ع) در بیستم صفر به کربلا منافات دارد.
در جواب این سخن سید بن طاووس، لازم است‏به ادله‏ای اشاره شود که بر امکان پیمودن این مسافت در مدتی کمتر از آنچه سید معتقد است دلالت دارند:
۱- سید بن طاووس خود اعتراف دارد که مسافت‏بین کوفه و شام برای پیمودن عادی ۱۰ روز است; زیرا خود او گفته بود مدت رفت و بازگشت‏بین این دو شهر، بیست روز یا بیشتر است. از این رو می‏توان باور داشت که پیک و قاصد سریع السیر دولتی که حامل پیام مهم امنیتی و نظامی نیز باشد، راه را پنج روزه طی می‏کند.
۲- بعضی از طوایف اطراف دمشق، مسافت دمشق تا نجف اشرف را هشت روزه و برخی از قبایل هفت روزه می‏پیمایند. (۳۷)
۳- از شخصی به نام ابو خالد نقل می‏کنند که روز جمعه کنار شط فرات با میثم تمار بودم، او گفت: الساعه معاویه در شام مرد، و من روز جمعه آینده با قاصدی که از شام آمده بود ملاقات کردم و خبر از شام گرفتم، گفت معاویه از دنیا رفت و مردم با پسرش یزید بیعت کردند. گفتم کدام روز معاویه مرد؟ گفت: روز جمعه گذشته. (۳۸)
با توجه به این که یزید هنگام مرگ معاویه در شام نبود و فرصتی هر چند کوتاه برای آمدن یزید به شام و بیعت مردم با او لازم بود، اگر این قاصد پس از بیعت مردم بلافاصله از شام خارج شده باشد حد اکثر مدت شش روز بین راه بود.
۴- اشخاص موثق می‏گویند مسافت کوفه تا شام را طی سه روز به راحتی می‏توان پیمود. (۳۹)
۵- در تابلوی بین شهری وزارت راه سوریه نوشته شده: دمشق - بغداد ۵۰۰ کیلومتر.
از بغداد تا کوفه نیز حدود ۱۵۰ کیلومتر و از بغداد تا کربلا حدود ۷۰ کیلومتر می‏باشد.
محدث قمی می‏گوید:
«روز هشتم، یزید اهل بیت را روانه کرد» . (۴۰)
با توجه به ورود اهل بیت (ع) در روز اول صفر و فاصله ده روزه کوفه به شام (چنان که سید اعتراف دارد) رسیدن اهل بیت (ع) به کربلا را در بیستم صفر به آسانی می‏توان تصدیق و باور کرد. چون حدود دوازده روز می‏شود.
۶- امام حسین (ع)، فاصله ۴۷۰ کیلومتری مدینه و مکه را پنج روزه پیمودند (تقریبا روزانه ۹۰ کیلومتر) در نتیجه مسافت‏شام تا کربلا را که حدود ۵۷۰ کیلومتر است، طی هفت روز به راحتی می‏توان پیمود. و مسافت‏شام تا کوفه را به طور عادی هشت روزه می‏توان طی کرد.
۷- سرعت‏شتر در بیابان به دوازده کیلومتر و در شتر تندرو (جماز) حتی به ۲۴ کیلومتر در ساعت می‏رسد. (۴۱)
لازم به ذکر است که علامه جلیل متتبع توانا شهید قاضی طباطبایی در کتاب نفیس «تحقیق اربعین‏» از تاریخ طبری نقل می‏کند که «ابا بکره‏» به دستور «بسر بن ارطاه‏» از کوفه به شام هفت روزه رفت و برگشت.
اما به اعتقاد «طبری‏» مطلب به این شکل درست نیست، بلکه او از بصره به کوفه هفت روزه رفت و برگشت. (۴۲)
مقرم نیز می‏گوید: «ابا بکره به شام رفت‏» . (۴۳)

R A H A
01-13-2012, 10:12 PM
گذري اربعيني به قرآن

آياتي که در آن لفظ اربعين بکار رفته چهار آيه شريفه است که سه مورد آن درباره قوم حضرت موسي علي نبينا و آله و عليه السلام است. و دو مورد از همين سه آيه درباره ملاقات اين پيامبر بزرگ با خداوند است و آيه ديگر نيز ادامه همين موضوع است .

زيرا با رفتن حضرت موسي به ميقات با خداوند و اينکه حضرت ده روز تأخير داشتند با فريب سامري بني اسرائيل گوساله پرست شدند و دست از يکتاپرستي برداشتند.بهمين خاطر خداوند به مجازات اين عملشان آنها را از سرزمين خوش آب و هوايي که بودند چهل سال تبعيد کرد. بطوري که در اين چهل سال هر چه تلاش کردند نتوانستند به سرزمين خود باز گردند و به اراده خداوند دوباره سر جاي اول برمي گشتند. و اينک آيات:
1. وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعينَ‏ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (1) ؛ و(به ياد آوريد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذارديم؛ (و او، براى گرفتن فرمانهاى الهى، به ميعادگاه آمد؛) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نموديد؛ در حالى كه ستمكار بوديد. خداوند(به موسى) فرمود: «اين سرزمين(مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است(و به آن نخواهند رسيد)؛ پيوسته در زمين(در اين بيابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره(سرنوشت) اين جمعيت گنهكار، غمگين مباش!»
2.وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ‏ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني‏ في‏ قَوْمي‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ (2)
و ما با موسى، سى شب وعده گذاشتيم؛ سپس آن را با ده شب(ديگر) تكميل نموديم؛ به اين ترتيب، ميعاد پروردگارش(با او)، چهل شب تمام شد. و موسى به برادرش هارون گفت: «جانشين من در ميان قومم باش. و(آنها) را اصلاح كن! و از روش مفسدان، پيروى منما!»
(عياشى) از امام باقر(عليه السلام) در خصوص آيه‏ وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً نقل مى‏كند كه فرمود: چهل شب در علم الهى مقدّر شده بود، اگر چه ظاهرا تقدير بر سى شب بود و سپس خداوند ده شب بر آن افزود. (3)
3. قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعينَ‏ سَنَةً يَتيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقينَ (4)؛ خداوند(به موسى) فرمود: «اين سرزمين(مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است(و به آن نخواهند رسيد)؛ پيوسته در زمين(در اين بيابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره(سرنوشت) اين جمعيّت گنهكار، غمگين مباش!»
گوساله گفت: اى موسى اين بندگان خدا بدبخت و مبتلا نشدند مگر به جهت اينكه در درود فرستادن بر محمّد و آل محمّد سستى كردند و در دوستى او و وصىّ او انكار ورزيدند و مرا به خدايى برگزيدند، حال كه خداوند به واسطه سستى در صلوات بر پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت اطهرش عليهم السلام آنها را به گوساله‏پرستى مبتلا نمود


تفسير امام حسن عسگرى(عليه السلام) در خصوص آيه،وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً، ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ‏ مى‏فرمايد، موسى(عليه السلام) به بنى اسرائيل فرموده بود، وقتى كه خداوند فرج شما را برساند و دشمنان شما را هلاك كند، كتابى از جانب پروردگارتان به نزدتان نازل مى‏شود كه مشتمل بر اوامر و نواهى و مواعظ و امثال مى‏باشد، لذا وقتى فرج بنى اسرائيل فرا رسيد، خداوند عزّ و جلّ به موسى فرمان داد كه در ميعاد او حاضر شود و سى روز روزه بگيرد و در كوه به مناجات بپردازد و موسى گمان كرد بعد از سى روز كتاب الهى نازل مى‏شود، لذا سى روز روزه گرفت و در شب آخر قبل از افطار مشغول مسواك زدن دندان خود شد، خداوند به او وحى كرد، اى موسى تو مى‏دانى كه بوى دهان روزه‏دار نزد من از هر عطرى خوشبوتر است، پس ده روز ديگر نيز روزه بگير و هنگام افطار مسواك مزن، موسى نيز چنين كرد، خداوند هم به او وعده داد كه كتاب تورات را بعد از چهل شب بر او نازل كند و چنين نيز شد.

R A H A
01-13-2012, 10:13 PM
وقتى سى روز گذشت و موسى بازنگشت سامرى به نزد جهال و مستضعفين بنى اسرائيل رفت و به آنها گفت: موسى به شما وعده داد كه بعد از سى روز باز گردد، اكنون اين مدّت سپرى شد و موسى باز نگشته، حتما موسى از امر پروردگار نافرمانى‏ كرده و پروردگارتان اراده كرده كه به شما نشان دهد مى‏تواند خودش به نفسه شما را دعوت كند و احتياجى به ارسال موسى ندارد، آن وقت گوساله‏اى را كه ساخت خودش بود به آنها نشان داد، آنها گفتند: چگونه اين گوساله مى‏تواند معبود ما باشد؟ ... زمانى كه موسى به سوى قومش بازگشت متوجّه گوساله شد و در حضور مردم به او خطاب كرد: اى گوساله آيا همان طور كه اين مردم گمان كرده‏اند، پروردگارت در تو حلول كرده؟ گوساله پاسخ داد: اى موسى، به خدا قسم منزّه است پروردگار ما از اينكه، گوساله يا چيزى مثل درخت يا هر مكان ديگرى او را در بر بگيرد ... گوساله گفت: اى موسى اين بندگان خدا بدبخت و مبتلا نشدند مگر به جهت اينكه در درود فرستادن بر محمّد و آل محمّد سستى كردند و در دوستى او و وصىّ او انكار ورزيدند و مرا به خدايى برگزيدند، حال كه خداوند به واسطه سستى در صلوات بر پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت اطهرش عليهم السلام آنها را به گوساله‏پرستى مبتلا نمود، چگونه شما از خذلان بزرگتر و دشمنى با محمّد(صلي الله عليه و آله) و على (عليه السلام) نمى‏ترسيد؟ در حالى كه آيات و دلائل آشكار حقانيّت آنها را مشاهده كرده‏ايد.(5)

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ‏ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي‏ في‏ ذُرِّيَّتي‏ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ (6)؛ ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مى‏كند و با ناراحتى بر زمين مى‏گذارد؛ و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است؛ تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد مى‏گويد: «پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى بجا آورم و كار شايسته‏اى انجام دهم كه از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوى تو بازمى‏گردم و توبه مى‏كنم، و من از مسلمانانم!»

عبد الرحمن بن كثير نقل كرده كه محضر امام صادق عليه السّلام عرضه داشتم:
فدايت شوم از كجا براى اولاد امام حسين(عليه السلام) فضيلت و برترى نسبت به فرزندان امام حسن(عليه السلام) پيدا شد و حال آن كه اين دو بزرگوار در يك درجه مساوى با هم بودند؟
امام عليه السّلام فرمودند: نمى‏بينم كه از من بپذيريد و قانع شويد ولى در عين حال مى‏گويم: هنوز حضرت امام حسين عليه السّلام متولّد نشده بود كه جبرئيل به پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نازل شد و عرض كرد: فرزندى براى شما به دنيا خواهد آمد كه بعد از شما امّتتان او را خواهند كشت.

حضرت فرمودند: اى جبرئيل به اين فرزند حاجتى ندارم. جبرئيل تا سه مرتبه خطاب مذكور را تكرار نمود ...
پس حضرت پى حضرت فاطمه (سلام اللَّه عليها) فرستاده و به ايشان فرمودند: خداوند متعال شما را بشارت داده به فرزندى كه بعد از من امّتم او را مى‏كشند. حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها عرض كرد: من احتياجى به اين فرزند ندارم. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله سه مرتبه خطاب مذكور را با ايشان تكرار نموده بعد فرمودند:
به ناچار در اين فرزند امامت و وراثت از نبوّت و مالك شدن خزانه (انفال) خواهد بود.

حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها عرضه داشت: از خدا راضى شدم پس به امام حسين عليه السّلام حامل شد و شش ماه اين حمل در شكم آن حضرت بود سپس وضع حمل نمود و فرزند شش ماهه به دنيا آمد و هيچ مولودى غير از وجود مبارك امام حسين عليه السّلام و حضرت عيسى بن مريم شش ماهه متولّد نشد كه زنده بماند... و چون‏ حقّ تعالى اين آيه شريفه را نازل فرمود: وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ‏ ... حضرت امام حسين عليه السّلام از خداى عزّ و جلّ مطابق همين آيه سؤال و درخواست نمود پس حقّ تبارك و تعالى طبق سؤال آن حضرت دعايش را مستجاب فرمود. (7)




سيد روح الله علوي
بخش سيره و عترت



پي نوشت ها:
1. سوره بقره، آيه 51
2. سوره اعراف، آيه 142
3. ‏قصص الأنبياء(قصص قرآن)، فاطمه مشايخ، ص : 406 ‏، ناشر: انتشارات فرحان‏، چاپ: تهران‏، 1381
4. مائده،26
5. قصص الأنبياء، فاطمه مشايخ، ص 406 و 407
6. 15 أحقاف
7. علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج‏1، ص: 667 تا669

R A H A
01-13-2012, 10:13 PM
مبناى تاریخى اربعین در آثار بزرگان:

الف) آثار مستقل
عده‏اى از محققان و بزرگان، کتاب مستقل در اثبات ورود اهل بیت(ع) به کربلا تالیف کرده‏اند. ازجمله:
1- "فاجعة الاربعین" یا "حدیث الاربعین" تالیف عالم بزرگوار شیخ حسن بلادى.

2- "تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهدا(ع)" تالیف علامه محقق سیدمحمدعلى قاضى طباطبایى شهید محراب مصلاى جمعه تبریز. این کتاب افزون بر هشتصد صفحه است که با مراجعه و بررسى بیش از پانصد و هفتاد کتاب به نگارش درآمده است. در تکمیل نوشتار حاضر از این کتاب نفیس استفاده بسیارى شده است. (جزاه الله خیرا) همچنین بسیارى از ادبا و علما موضوع اربعین و ورود اهل بیت‏به کربلا را در قالب اشعار عربى و فارسى بازگو و ضبط کرده‏اند.

ب) تصریحات و تاییدات
اما عده‏اى که پیش از سید بن طاووس در آثار یا مقاتل خود به مناسبت، تصریح و یا تاییدى بر اربعین داشته‏اند:
1- ابو مخنف- لوط بن یحیى - معاصر با امام حسین(ع) (1)
2- شیخ صدوق، (متوفاى سال 381ق.):
"امام سجاد(ع) با اهل بیت(ع) و سرهاى مطهر شهیدان از دمشق خارج شد و سرهاى مقدس را در کربلا دفن کرد". (2)

هر چند ایشان تصریح نکرده‏اند که ورود اهل بیت(ع) در روز اربعین سال 61 ق. بوده است اما از آنجا که هیچ کس زمان دیگرى را در تاریخ، براى ورود اهل بیت(ع) به کربلا به ثبت نرسانده است، در نتیجه ورود امام سجاد(ع) به همراه اهل بیت(ع) ‏به کربلا، در روز اربعین سال 61 ق. بوده است.

3- اسفرائنى (متوفاى 406ق.) - از علماى بزرگ مذهب شافعى- در مقتل خود تصریح مى‏کند که اهل بیت(ع)، 20 صفر وارد کربلا شده و با جابر ملاقات کردند. او مى‏گوید: "و لما وصلوا الى بعض الطریق‏" (و چون به راهى رسیدند) نمى‏گوید: "و لما وصلوا الى طریق کربلا او العراق" (و چون به راه کربلا یا عراق رسیدند) تا اشکال شود راه کربلا از بین راه مدینه نیست، بلکه از خود شام است.

4- علم الهدى سید مرتضى (متوفاى 436ق.) مى‏نویسد: "ان راس الحسین (ع) اعید الى بدنه فى کربلا" (3)
یعنى: همانا سر مطهر امام حسین(ع) در کربلا به پیکر مقدس آن حضرت، عودت داده شد.

5- ابو ریحان بیرونى، محقق و ریاضیدان شهیر (متوفاى 440ق.) در کتاب نفیس خود "الآثار الباقیة" چنین مى‏گوید: "و فى العشرین رد راس الحسین(ع) الى جثته حتى دفن مع جثته و فیه زیارة الاربعین و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام‏"(4)
یعنى: سر مقدس امام حسین(ع) در 20 صفر به جسد مطهر امام برگردانده و با پیکرش دفن شد. زیارت اربعین در خصوص این روز است. اهل بیت(ع) نیز بعد از مراجعت از شام این روز را حرمت نهادند.
پس ایشان تصریح مى‏کند که ورود اهل بیت(ع) به کربلا پس از بازگشت از سفر شام بود نه قبل از رفتن به شام که مرحوم شعرانى ترجیح مى‏دهد.

R A H A
01-13-2012, 10:13 PM
البته سیدبن طاووس، مى‏گوید شیخ طوسى معتقد است امام سجاد(ع) با اهل بیت(ع) در روز اربعین (20 صفر) وارد مدینه شدند (نه کربلا) و سیدبن طاووس این نظر را بعید مى‏شمرد از این جهت که چگونه ممکن است در مدت 40 روز به مدینه برسند؟ (6)


"خرج على بن الحسین(ع) بالنسوة و رد راس الحسین(ع) الى کربلا"(7)
یعنى: امام سجاد(ع) به همراه اهل بیت(ع)، سر امام حسین(ع) را به کربلا بازگرداند.


یعنى: بنابر نظر مشهورتر، سر امام حسین(ع) به کربلا بازگردانده و با پیکرش دفن شد.

9- شیخ شهید طبرسى در سال 508ق.(9) 10- ابن شهر آشوب (متوفاى سال 588ق.) در مناقب اعاده سر مطهر به بدن را ذکر کرده است.(10) 11- علامه شهیر و مورخ کبیر، سبط ابن الجوزى از علماى بزرگ اهل سنت (متوفاى سال 654ق.) چنین مى‏گوید: "الاشهر انه رد الى کربلا فدفن مع الجسد". (11) 6- شیخ طوسى (متوفاى 460ق.) علت‏سنت‏شدن زیارت امام حسین(ع) در اربعین را تنها انجام مراسم تدفین سرهاى مطهر امام(ع) و سایر شهدا در کربلا مى‏داند.(5) 7- شیخ فتال نیشابورى (متوفاى 508ق.) مى‏گوید: 8- عمادالدین طبرى آملى (متوفاى اوایل قرن ششم).(8) 12- سیدبن طاووس- على بن موسى بن جعفر- (متوفاى 668ق.)، در کتاب لهوف، رجوع اهل بیت(ع) به کربلا و همچنین دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده و در کتاب اقبال، (16) لحوق سر مطهر به بدن در روز بیستم صفر را پذیرفته، گر چه در باره آورنده سر مطهر و کیفیت دفن آن سکوت کرده است. 13- شیخ فقیه ابن نما حلى- جعفر بن محمد بن جعفر- (متوفاى اواخر قرن هفتم) نسبت‏به ورود اهل بیت(ع) به کربلا و ملاقاتشان با جابر تصریح نموده است.(12)

R A H A
01-13-2012, 10:14 PM
شایان توجه است که شیخ اجازه (13) ما مرحوم آیت الله حاج شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب "الذریعه"(19) تاریخ وفات ابن نما مؤلف کتاب "مثیر الاحزان" را سال 645 ثبت نمودند، در صورتى که این سال، سال تاریخ فوت پدر ایشان فقیه نامى محمد بن جعفر بن نما استاد سید بن طاووس و محقق حلى است.

14- مورخ معروف "خواند میر" (متوفاى 942ق.)، اربعین را اصح روایات در دفن سر مطهر دانسته و مى‏گوید: "امام چهارم با خواهران و... در بیستم شهر صفر، سر امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا (رضى الله عنهم) را به بدن هاى ایشان منضم ساخت‏". (14)

15- الشبراوى، عبد الله بن محمد، شیخ جامع ازهر قاهره، صاحب کتاب "الاتحاف بحب الاشراف‏" (متوفاى 1172ق.) نقل مى‏کند: "بعد از چهل روز سر به بدن ملحق شد". (15)

16- زکریا بن محمد قزوینى (متوفاى 1305ق.) در کتاب عجائب المخلوقات چنین مى‏گوید: "الیوم الاول منه عید بنى امیه ادخلت فیه راس الحسین (رضى الله عنه) بدمشق و العشرون منه رد راس الحسین الى جثته." یعنى: اولین روز ماه صفر، عید بنى امیه بود، سر مقدس امام حسین(ع) در این روز وارد دمشق شد و در روز 20 همین ماه، سر مبارک امام، به بدن مطهرش بازگردانده شد.

17- علامه جلیل القدر سید محسن امین عاملى در "لواعج الاشجان‏" به نقل از بشارة المصطفى، و در "اعیان الشیعه" مى‏گوید: "ورود اهل بیت‏به کربلا مشهور است". (16)

R A H A
01-13-2012, 10:15 PM
18- عالم شریف سید عبد الرزاق مقرم در "مقتل الحسین(ع)" چنین مى‏گوید: "اهل بیت(ع) در کربلا با جابر ملاقات کردند". (17)

و نیز مى‏گوید: "امام سجاد (ع) سر مطهر پدر و سایر شهدا را در کربلا ملحق به بدن ها کرد". (18)

19- ابن حجر مکى، احمد بن محمد، (متوفاى سال 937ق.) صاحب کتاب "الصواعق المحرقه" و شرح قصیده همزیه بوصیرى مى‏گوید: "بعد از چهل روز سر به بدن ملحق شد". (19)

20- سید جلیل زبدة الفقهاء فاضل قزوینى، رضى بن نبى، (متوفاى سال 1118ق.) در کتاب نفیس "تظلم الزهرا" عین عبارت سید بن طاووس در کتاب اقبال را نقل مى‏کند و به طور جدى و صریح گفته سید را پاسخ مى‏دهد:

اقول: غایة ما قال(ره) - بعد تسلیمه - محض استبعاد و لا ینبغى بمحضه انکار الروایات فانا سمعنا من الموثقین قرب کوفه من دمشق بما قد تیسر للبرید ان یسیر بثلاثة ایام و لا سیما للولاة و الحکام بالجور و سیما مثل هذا الخبر المشوم الذى هو عید للشامیین و مدة مقامهم فى دمشق - على ما فى المنتخب - لا یعلم کونها زائدة على ثمانیة ایام تقریبا و لم نظفر على روایة دلت على مقامهم فیها مدة شهر. والله یعلم. و ایضا قد یذهب الحمام بالمکاتب باسرع من ذلک."

یعنى: به عقیده من، سید- بعد از پذیرش جریان اربعین - بعدها صرفا آن را بعید دانسته است و سزاوار نیست‏با استبعاد صرف او روایات تاریخى را انکار نمود زیرا ما از برخى از اشخاص مورد اطمینان شنیده‏ایم که کوفه به دمشق نزدیک بوده به گونه‏اى که یک پیک مى‏توانست‏سه روزه به خصوص براى کسب تکلیف والیان و حکام جور به ویژه مثل خبر شوم کربلا را که براى اهل شام عید به‏شمارمى‏رفت‏به آنها برساند. اما مدت اقامت اهل بیت (ع) در شام - بنا بر آنچه در المنتخب آمده- تقریبا بیش از 8 روز نبوده است و ما به نقل دیگرى که بر اقامت آنان در شام به اندازه یک ماه دلالت کند دست نیافتیم- خدا عالم است- به اضافه چه بسا گاه کبوتر نامه‏بر زودتر از پیک زمینى پیغام برساند.

همچنین عده دیگرى از مشاهیر علماى شیعه و سنى قائل به اربعین هستند که براى اطلاع بیشتر مى‏توان به مقتل مقرم و تحقیق اربعین مراجعه کرد.

R A H A
01-13-2012, 10:15 PM
پی نوشت ها:

1) مقتل ابو مخنف، به نقل از مرحوم حاج میرزا حسین نورى، لؤلؤ و مرجان، ص‏157.

2) شیخ صدوق، امالى، 1349 ش.، ص‏168، مجلس 31.

3) شهید قاضى طباطبایى، تحقیق اربعین، ص‏341، چاپ دوم، به نقل از مناقب شهر آشوب،ج‏2، ص‏200 و نیز نقل شیخ طبرسى در اعلام الورى، ص‏250، ج‏بیروت‏1399ق.

4) همان، ص‏344 به نقل از الاثار الباقیه، ص‏331 چاپ اروپا، و نیز ص‏22 ج‏دوم به نقل از ترجمه الاثار الباقیه ص‏392، تهران 1321.

5) به نقل از مرحوم محدث قمى، نفس المهموم، ص‏466، و شهید قاضى، پیشین، ص‏341.

6) سید بن طاووس، اقبال، ص‏58.

7) شیخ فتال نیشابورى، روضة الواعظین، ص‏230.

8) بشارة المصطفى، به نقل سید محسن امین، اعیان‏الشیعه، ج‏4، ص‏47.

9) اعلام الورى، چاپ بیروت، 1399ق.، ص‏250.

10) به نقل از سید مقرم، مقتل الحسین، ص‏469.

11) شهید قاضى طباطبایى، تحقیق اربعین، ص‏342و349 چاپ‏2، به نقل از تذکرة الخواص، و نیز مقتل مقرم ص‏470 به نقل از تذکرة الخواص ص‏150 همچنین اعیان الشیعه ج‏1، ص‏626، ق‏2.

12) ص‏588.

13) مثیر الاحزان، 1318ق، ص‏59، به نقل از شهید قاضى، پیشین، ج‏2، ص‏20، و نیز سید مقرم، پیشین، ص‏469.

14) مقصود از این اصطلاح، اجازه نقل روایت است که تا چندى پیش میان دانشمندان اهل حدیث رایج‏بوده است.

15) ج‏19، ص‏349.

16) خواند میر، حبیب السیر، ج‏2، ص‏60.

17) مقتل مقرم، ص‏469 به نقل از الاتحاف بحب الاشراف ص‏12.

18) سید محسن امین عاملى، اعیان الشیعه، ج‏1، ص‏617.

19) عبد الرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص‏467، چ‏1383 ق

20) همان، ص‏469.

21) همان.

R A H A
01-13-2012, 10:17 PM
مهمترين اثر قيام امام حسين عليه السلام


در مورد قيام امام حسين عليه السلام که داراي اهدافي بوده است، ناگزير اثراتي در جامعه مسلين داشته است. و اثرات آن چيزي نيست که قابل انکار باشد. زيرا بعد از هزار و اندي از اين واقعه جانسوز حرکت امام حسين پابرجاست و علم ايشان برافراشته است.




http://img.tebyan.net/big/1387/01/5110716789217341492191741742520252080138.jpg


هر هدفي داراي اثريست و يا بايد گفت اميد هست که اثر مطلوبش را بگذارد. در مورد قيام امام حسين عليه السلام که داراي اهدافي بوده است، ناگزير اثراتي در جامعه مسلين داشته است. و اثرات آن چيزي نيست که قابل انکار باشد. زيرا بعد از هزار و اندي از اين واقعه جانسوز حرکت امام حسين پابرجاست و علم ايشان برافراشته است.

عده اي که حضرت را کشتند گمانشان بر اين بود که ديگر اثري از او در عالم باقي نمانده است. اما آيندگان با حقيقتي روبرو شدند که ناخودآگاه به تقديش پرداختند و به عمل او افتخار کردند نه اينکه آنان از پيروان او باشند بلکه چون او بشري بود که در راه حقيقت حاضر شد از بزرگترين سرمايه اش که همان جان آدميست گذشت و در اين راه عزيزترين کسانش را فدا کند؛ به همين خاطر همه انسانهايي که بويي از انسانيت برده اند به اقدام او افتخار مي کنند.

اين است که امام عظيم الشأن فرمود: محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. و اسلام هم براي تمام انسانهاست.

بزرگان براي قيام امام حسين صلوات الله عليه اهداف متعددي بيان کرده اند؛ اين اهداف گرفته شده از کلام خود حضرت از هنگامي است که قصد خروج از مدينه را کردند. در اين نوشتار سعي شده است با توجه به زيارت امام حسين عليه السلام در روز اربعين مهمترين هدف و در نهايت والاترين اثر قيام حضرت ابا عبدالله بررسي شود.


سازش نکردن با ظالمان زمان

يکي از اهداف قيام امام که براي آزاديخواهان دنيا بسيار آموزنده بوده است سازش نکردن با ظالمان زمان بود؛ اين به کرار در جملات حضرت در مدت حدود شش ماهي که به قيام مي پرداختند ديده مي شود. همانند جمله معروفشان در برابر سپاه عمرسعد در روز عاشورا که فرمود: هيهات منّه ذلّه. (1)

در كتاب احتجاج مي نگارد: هنگامى كه لشكر كفر امام حسين(عليه السلام) را محاصره نمودند آن بزرگوار بر اسب خود سوار شد و پس از اينكه مردم را ساكت نمود و حمد و ثناى خداى را بجاى آورد فرمود: ... آگاه باشيد زنازاده اي كه پسر زنازاده است مرا بين شمشير كشيدن و ذلت قرار داده است. هيهات‏ است براى او! هيهات‏ كه من ذلت را بپذيرم! (2)

و اولين جمله ايشان در مدينه در دارالاماره خطاب با والي مدينه وليد بن عتبه آنگاه که خواستند از ايشان به زور بيعت بگيرند اينست که: مثلي لا يباع مثله. (3) هرگز مثل مني با همچو يزيدي بيعت نمي کند.

و بدين گونه به تمام انسانها در طول تاريخ پيغام داد که انسان آزاده نبايد با انسانهاي غوطه ور در ماديات سازش کند. و تاريخ شاهد اين قضيه است که قيام امام تا چه حددر اين زمينه اثر گذار بوده است.

R A H A
01-13-2012, 10:17 PM
امر به معروف و نهي از منکر

هدف ديگر حضرت امر به معروف و نهي از منکر بود. همانگونه که امام حسين عليه السلام به برادرش محمدبن حنفيه نوشت: إنّما خرجتُ لطلب الاصلاح في أمت جدي، أريد أن آمر بالمعروف و انهي عنه المنکر. (4) همانا من قيام کردم تا امر به معروف و نهي از منکر بکنم.

و نيز در زيارتي که براي امام حسين(عليه السلام) وارد شده آمده است: أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ‏ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَر (5) شهادت مي دهم که شما امر به معروف و نهي از منکر کرديد.

امام خميني(ره) در اين زمينه مي فرمايد: سيدالشهدا - سلام اللَّه عليه- از همان روز اول كه قيام كردند براى اين امر، انگيزه‏شان اقامه عدل بود.

فرمودند كه، مى‏بينيد كه معروف، عمل بهش نمى‏شود و منكر، بهش عمل مى‏شود. انگيزه اين است كه معروف را اقامه كند و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است، جز خط مستقيم توحيد هرچه هست منكرات است، اينها بايد از بين برود و ما كه تابع حضرت سيدالشهدا هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعى در زندگى داشت، قيامش، انگيزه‏اش نهى از منكر بود كه هر منكرى بايد از بين برود. (6)

اثر اين هدف در جامعه مسلمين بپا خواستن بسياري از مؤمنان براي انجام اين فريضه مهم بود.

در همه اين اهداف يک اثري مشترک هست. اين اثر بسيار مهم در زيارت اربعين آمده است:

وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة.(7)
براي نجات بندگان خدا از ناداني بذل جان کرد. تا آنان را از سرگرداني در مسيرهاي گمراه کننده نجات دهد.

اين مهمترين اثر قيام آقا ابا عبدالله الحسين است؛ اينکه مي بينيم بعد واقعه کربلا مسلمانان از خواب غفلت بيدار شدند؛ ديدند که عزيزترين بنده خدا فرزند رسول خدا خامس آل عبا حسين بن علي بن ابي طالب نور ديده فاطمه زهرا براي زنده کردن ارزشهاي متعالي اسلام جان خود را در دست گرفته تا در راه خدا نصار کند.

هفتاد و دو نفر بلافاصله به او پيوستند؛ الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السلام (8) آنان پا جا پاي حضرت گذاشتند و جان خود را فداي دين کردند. بعد از آن گروه گروه جان خود را براي خدا در کف دست گذاشتند.

تاريخ شاهد اين مدعي است و در انقلاب بزرگ ايران اسلامي نيز به چشم خود ديديم که چگونه پدران و مادران ما براي زنده کردن اهداف امام حسين عليه السلام با ذکر کربلاي حسيني همه هستي خود را به پاي اسلام ريختند.

آنچه در دفاع مقدس هشت ساله در خط مقدم و پشت خط مقدم نمايان بود ياد شهيد کربلا و ياران وفادارش و فرزندان گرامش بود. و همين به نيروهاي بسيجي نيرو مي داد تا با تواني مضاعف به نبرد با متجاوزان به سنبل اسلام ناب در جهان امروز بپردازند.

ايران اسلامي و مردم متدين آن هرچه دارند از قيام حسين بن علي عليه السلام است. اگر عزتي و آبرويي براي انقلاب هست اگر دشمن از اين نظام هراسناک است اگر اميد مستضعفان دنيا به ايران اسلامي دوخته شده است همه و همه بخاطر الگو گرفتن مردم مسلمان ايران از امام سومشان حضرت سيدالشهداءست.

.

R A H A
01-13-2012, 10:18 PM
و پايان سخن کلامي از امام راحل:

اسلام را تا حالايى كه شما مى‏بينيد، اينجا ما نشسته ايم، سيدالشهدا زنده نگه داشته است سيدالشهدا- سلام اللَّه عليه- تمام چيز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و مَنال، هرچه بود، هرچه داشت- مال و مَنال كه نداشت- هرچه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براى تقويت اسلام و مخالفت با ظلم قيام كرد.

[در] مخالف با امپراتورى آن روز، كه از امپراتوريهاى اينجا زيادتر بود، قيام كرد در مقابل او با يك عده قليل. و با اين عده قليل در عين حالى كه شهيد شد، غلبه كرد. غلبه كرد بر اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را.

ما كه دنباله او هستيم و مجالس عزا از آن وقت، به امر حضرت صادق سلام اللَّه عليه- و به سفارش ائمه هدى‏- عليهم السلام- ما بپا مى‏كنيم اين مجالس عزا را، ما همان مسئله را داريم مى‏گوييم؛ مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمكاران. (9)


سيد روح الله علوي
بخش سيره و عترت تبيان


--------------------------------------------

پي نوشت ها:

1. الإحتجاج على أهل اللجاج‏، احمد بن على طبرسى‏،ج 2، ص300
2. زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام‏، محمد جواد نجفى‏، ص 15، ناشر: اسلاميه‏
3. لهوف، سيدبن طاووس، ص 10
4. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،علامه مجلسى‏، ج‏44، ص 329 ناشر: اسلاميه‏
5. الكافي‏، شيخ كلينى‏، ج4، ص 574 ،ناشر: اسلاميه‏
6. صحيفه نور،ج‏21،ص : 1
7. تهذيب‏الأحكام،شيخ طوسى، ج6،ص 113، دارالكتب الإسلاميه تهران، 1365 هجرى شمسى
8. زيارت عاشورا
9.صحيفه نور، ج‏10، ص: 314

.

R A H A
01-13-2012, 10:19 PM
اعمال روز اربعین امام حسین (ع):

در اين روز زيارت امام حسين (ع‌) مستحب است و اين زيارت‌، همانا خواندن زيارت اربعين است كه از امام عسكري (ع‌) روايت ‌شده كه فرمود: علامات مؤمن پنج تاست‌:

خواندن 51 ركعت نماز در شبانه‌روز ـ

نمازهاي واجب و نافله و نماز و شب ـ

به دست كردن انگشتري دردست راست‌،

برآمدن پيشاني از سجده‌،

و بلند خواندن بسم الله الرحمن ‌الرحيم در نماز.

شيخ طوسي سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق عليه ‌السلام آورده است‌: السلام علي ولي الله و حبيبه‌، السلام علي خليل الله و نجيبه‌، السلام علي صفي الله و ابن صفيه‌...

اين مطلبي است كه شيخ طوسي‌، عالم فرهيخته و معتبر و معقول شيعه در قرن ‌پنجم درباره اربعين آورده است‌.

طبعا بر اساس اعتباري كه اين روز ميان ‌شيعيان داشته است‌، از همان آغاز كه تاريخش معلوم نيست‌، شيعيان به حرمت ‌آن‌، زيارت اربعين مي‌خوانده‌اند و اگر مي ‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام ‌حسين (ع‌) گرد آمده و آن امام را زيارت مي‌كردند.

اين سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست ‌و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین (ع) جمع می شوند.

R A H A
01-13-2012, 10:20 PM
عطيه و زيارت مرقد امام حسين عليه‏السلام در اربعين

اربعين و زيارت امام حسين عليه‏السلام با نام دو تن عجين است. يکي از اين دو تن «عطية بن عوف کوفي» است که در نخستين اربعين سيدالشهداء، به کربلا رفت و مرقد پاک آن حضرت را زيارت نمود.

عطيه، اهل کوفه بود و در زمان خلافت اميرمؤمنان علي عليه‏السلام ديده به جهان گشود. از او نقل شده است: وقتي از مادر متولد شدم، پدرم مرا به کوفه نزد علي عليه‏السلام برد و عرض کرد: اين پسر به تازگي از مادر متولد شده، او را چه بنامم؟

امام فرموده بود: «هذا عَطيّة اللّه‏؛ اين هديه‏اي الهي است.»

به همين مناسبت، مرا عطيه ناميدند.

عطيه با «محمدبن اشعث» بر ضد «حجاج بن يوسف ثقفي» حاکم ظالم مدينه قيام کرد، ولي پس از شکست محمدبن اشعث، راهي فارس شد.

وي از مردان مورد اعتماد است که شيعه و سني از او روايت نقل کرده‏اند. عطيه هم‏چنين خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام را در مورد غصب فدک از عبداللّه‏ بن حسن شنيده و آن را نقل کرده است.

جابربن عبداللّه‏ انصاري و زيارت اربعين

آن زمان که سر پاک امام حسين عليه‏السلام بر نيزه رفت و اهل بيت او به اسارت برده شدند، عشق حضور در کربلا و زيارت مرقد مطهر امام حسين عليه‏السلام براي عاشقانش، آرزويي دست نيافتني به نظر مي‏رسيد؛ زيرا دستگاه ستم اموي، چنان پرده سياه خود را برجهان اسلام گسترده بود که کسي باور نمي‏کرد بتوان اين پرده نفاق را دريد و خود را به زيارت سرور شهيدان عالم رساند.

اما آتش محبت حسين عليه‏السلام چنان در قلب‏هاي مؤمنان فروزان بود که هيچ گاه نتوانستند آن را خاموش کنند.

آري، همين محبت بود که انسان‏هاي دلباخته را به سوي کربلا کشاند و هنوز يک اربعين بيشتر از شهادت او نگذشته بود که عشق حسيني، پاي جابربن عبداللّه‏ انصاري را براي رفتن استوار ساخته، شوق ديدارو زيارت امام حسين عليه‏السلام او را حرکت داد.

جابر وقتي خود را به کنار فرات رسانيد، در آن غسل کرد تا پاک و مطهر شود، آن گاه به سوي قبر مطهر اباعبداللّه‏ الحسين عليه ‏السلام حرکت کرد.

او وقتي دست خود را روي قبر شريف حضرت نهاد، فريادي زد و از هوش رفت. بعد از آن که به هوش آمد، سه بار گفت:

يا حسين!

و سپس شروع به خواندن زيارت کرد.


منبع: عبداللطيف نظري، نشريه گلبرگ، شماره61