shirin71
01-11-2012, 12:30 AM
بیوگرافی زند یاد محمد علی فردین
زمینه فعالیت: بازیگر سینما
ملیت: ایرانی
تولد : ۱۳۰۹
تهران:
مرگ:
تهران:
مدفن: قطعه هنرمندان بهشت زهرا
سال*های فعالیت:1338-1357
فعالیت*ها
* قهرمان وزن پنجم (۷۳ کیلو گرم) تیم ملی کشتی آزاد - قد: ۱۸۹ - وزن: ۷۸ کیلوگرم
* برنده مدال نقره وزن پنجم مسابقات کشتی آزاد جهانی توکیو در سال ۱۳۳۳
* همکاری با دکتر مصطفی اسکویی در هنر کده سینما و تئاتر آناهیتا ۱۳۳۷
* صاحب استودیو فرودین فیلم
زندگی
محمد علی فردین فرزند گل علی فردین در ۱۶ فروردین ۱۳۰۹در یک خانواده متوسط و البته اهل هنر به دنیا آمد. فردین اولین فعالیت سینماییش را با فیلم در فیلم دو قلوها بنقش بدلکار ناصر ملک مطیعی با صورت باند پیچی شده ظاهر و وارد سینما شد. و بعد در فیلم چشمه آب حیات همراه با ایرج قادری که اولین فعالبت سینمایی هر دو محسوب می*شود ظاهر شد.
فردین با فیلم آقای قرن بیستم به شهرت رسید و با فیلم گنج قارون شهرت خود را صد چندان کرد. فیلم گنج قارون درست اندرکاران آن فکر می*کردند که شانسی برای اکران ندارد به همین دلیل سیامک یاسمی کارگردان فیلم گنج قارون تمامی بلیط*های هفته اول را خرید ولی نتیجه برعکس شد چون آغاز یک تحول در سینما بود. فردین در باره نقش*هایی که در فیلم*ها به سبک گنج قارون بازی می*کرد احساس ناراحتی و یکنواختی می*کرد و چون دلش می*خواست در نقشی به غیر از علی بی غم ... ظاهر شود اقدام به ساخت فیلم جهنم+من کرد که تمامی آن در کویر ساخته می*شد. فردین در این باره گفته*است که به حدی نقش*ها برایم تکراری شده بود که در فیلمی به نام جهنم+من که در آن نه از کافه، نه آواز خبری بود و ما فقط می*توانستیم یک ساعت و نیم فیلمبرداری کنیم چون در ساعات دیگر امکان فیلمبرداری به علت گرما وجود نداشت.
بعضی از منتقدین فردین را به غرور محکوم کرده*اند و دلیلشان این است که به عنوان مثال ناصر ملک مطیعی نقش*های کوچک هم بازی می*کرد ولی فردین فقط نقش اول را بازی می*کرد. فردین شخصیتی در سینما بود که امکان آن وجود نداشت که در نقش*های کوتاه بازی کند.
مرحوم فردین در سال۷۷-۷۸ مصاحبه*ای با رضا کیانیان انجام داد که البته بعد از فوت آن مرحوم منتشر شد. نام کتاب ناصر و فردین است. همچنین در این کتاب با ناصر ملک مطیعی نیز مصاحبه شده*است. تیتر روزنامه*ها پس از فوت فردین از زبان بازیگران سینمای ایران: جمشید مشایخی:دیگر کسی به محبوبیت او نمی*رسد. مجید مظفری:نمی توانیم نام فردین را از سینما ایران جدا کنیم. عزت الله انتظامی:فردین محبوب تر از همیشه. ایرج راد:فردین یک پدیده بود. او مرد عشق بود و وفادار زندگی آری برین مرد خدا می*توان گریست.[۱]
جایزه
بهترین بازیگر مرد برای فیلم سلطان قلبها در جشنواره فیلم سپاس ۱۳۴۸ تهران - ایران
فیلم شناسی
کارگردان
1. بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
2. قرار بزرگ (۱۳۵۴)
3. قصه شب (۱۳۵۲)
4. جهنم + من (۱۳۵۱)
5. قصر زرین (۱۳۴۸)
6. سلطان قلبها (۱۳۴۷)
7. حاتم طائی (۱۳۴۵)
8. گدایان تهران (۱۳۴۵)
9. خوشگل خوشگلا (۱۳۴۴)
10. عشق و انتقام (۱۳۴۴)
11. گرگهای گرسنه (۱۳۴۱)
نویسنده
1. قصه شب (۱۳۵۲)
2. سلطان قلبها (۱۳۴۷) 3. حاتم طائی (۱۳۴۵) 4. خوشگل خوشگلا (۱۳۴۴) 5. عشق و انتقام (۱۳۴۴)
مشاور فیلمنامه
قرار بزرگ (۱۳۵۴)
بازیگر
1. برزخی*ها (۱۳۶۱) (در نقش علی فرح تاج شیراز هوابرد)
2. بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
3. غزل (۱۳۵۵)
4. تعصب (۱۳۵۴)
5. قرار بزرگ (۱۳۵۴)
6. جوانمرد (۱۳۵۳)
7. سلام بر عشق (۱۳۵۳)
8. شکست ناپذیر (۱۳۵۳)
9. مواظب کلات باش (۱۳۵۳)
10. ناجورها (۱۳۵۳)
11. جبار سرجوخه فراری (۱۳۵۲)
12. قصه شب (۱۳۵۲)
13. جهنم + من (۱۳۵۱)
14. ایوب (۱۳۵۰)
15. بابا شمل (۱۳۵۰)
16. راز درخت سنجد (۱۳۵۰)
17. مرد هزار لبخند (۱۳۵۰)
18. مردان خشن (۱۳۵۰)
19. میعادگاه خشم (۱۳۵۰)
20. همای سعادت (۱۳۵۰)
21. یک خوشگل و هزار مشکل (۱۳۵۰)
22. سکه شانس (۱۳۴۹)
23. کوچه مردها (۱۳۴۹)
24. مردی از جنوب شهر (۱۳۴۹)
25. یاقوت سه چشم (۱۳۴۹)
26. بهشت دور نیست (۱۳۴۸)
27. دنیای پر امید (۱۳۴۸)
28. قصر زرین (۱۳۴۸)
29. نعره طوفان (۱۳۴۸)
30. خشم کولی (۱۳۴۷)
31. سلطان قلبها (۱۳۴۷)
32. طوفان بر فراز پاترا (۱۳۴۷)
33. مردانه بکش (۱۳۴۷)
34. چرخ فلک (۱۳۴۶)
35. شکوه جوانمردی (۱۳۴۶)
36. طوفان نوح (۱۳۴۶)
37. امیرارسلان نامدار (۱۳۴۵)
38. جهان پهلوان (۱۳۴۵)
39. حاتم طائی (۱۳۴۵)
40. گدایان تهران (۱۳۴۵)
41. مردی از تهران (۱۳۴۵)
42. ببر کوهستان (۱۳۴۴)
43. خوشگل خوشگلا (۱۳۴۴)
44. عشق و انتقام (۱۳۴۴)
45. قهرمان قهرمانان (۱۳۴۴)
46. گنج قارون (۱۳۴۴)
47. مو طلایی شهر ما (۱۳۴۴)
48. آقای قرن بیستم (۱۳۴۳)
49. انسان*ها (۱۳۴۳)
50. ترانه*های روستائی (۱۳۴۳)
51. جهنم زیر پای من (۱۳۴۳)
52. دهکده طلایی (۱۳۴۳)
53. مسیر رودخانه (۱۳۴۳)
54. زن*ها فرشته*اند (۱۳۴۲)
55. ساحل انتظار (۱۳۴۲)
56. زمین تلخ (۱۳۴۱)
57. طلای سفید (۱۳۴۱)
58. گرگهای گرسنه (۱۳۴۱)
59. بیوه*های خندان (۱۳۴۰)
60. دختری فریاد می*کشد (۱۳۴۰)
61. فریاد نیمه شب (۱۳۴۰)
62. فردا روشن است (۱۳۳۹)
63. چشمه آب حیات (۱۳۳۸)
64. دوقلوها (۱۳۳۸)
65. شوالیه تاریکی (۱۳۴۰)
تهیه کننده
1. بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
2. قرار بزرگ (۱۳۵۴)
3. قصه شب (۱۳۵۲)
4. جهنم + من (۱۳۵۱)
5. سکه شانس (۱۳۴۹)
6. خوشگل خوشگلا (۱۳۴۴)
7. گرگهای گرسنه (۱۳۴۱)
تدوین
قرار بزرگ (۱۳۵۴)
سخن بزرگان در مورد مرحوم فردین....
فردین در طول زندگی خود شش مدرسه ساخت
فردین 18 فیلم را شخصا کارگردانی نمود
خانواده فردین از کمکهای فردین به نیازمندان اطلاعی نداشتند
فردین: من عاشق مردم هستم و به عشق مردم زنده هستمو برای مردم استکه میخواهم بعد از 20 سال فقط یک بار دیگر در فیلمی شرکت کنم
بیش از 5 سال است که از مرگ اسطوره سینمای ایران فردین بزرگ میگذرد. چندماه قبل از درگذشت فردین انجمن همیاری ایرانیان نیویورک در نظر داشت که به پاس بیش از 5 دهه خدمت چشمگیر فردین به سینمای ایران طی یک مراسم بزرگداشت لوح سپاس و یادبودی به ** اهدا نماید، که این امر قدری به عهده تعویق افتاد. فردین سرزنده و سالم بود و گمان نمیرفت که معیشت الهی بر این قرار گیرد که فردین از میان ما برود. این تعویق موجب تاسف بسیار شد. بهرحال روزی به منزل فردین رفتیم. خانواده فردین مهری خانم همسر فردین، آمنه، عاطفه سیاوش و سعید فرزندان فردین، نارملا همسر سیاوش و پسر چند ماهه و شیرینشان که نام پدربزرگ خود محمدعلی فردین را گرفته بود،
فردین معتقد بود یک فیلم خوب فیلمی است که تماشاگر از دیدن آن لذت برده و حداقل این فیلم 24 ساعت روی بیننده اثر داشته باشد. و فکر میکرد داستان و سوژه فیلم باید از زندگی مردم الهام گرفته شود.
فردین میگفت "من عاشق این مردم هستم و به عشق مردم زنده هستم و اگر هم بعد از 20 سال میخواهم بیایم به سینما، حتی یک بار، فقط به خاطر خواست مردم است وگرنه دیگر من آن فردین نیستم و فقط برای مردم است که میخواهم یک بار دیگر روی صحنه فیلم بروم."
فردین 6 مدرسه ساخت و 18 فیلم را کارگردانی نمود و با بهره گیری از قابلیتهای ذاتی و هوش سرشارش توانست سهمی در تکوین تاریخ اجتماعی و فرهنگی ملت خویش داشته باشد.
سرکار مهری خانم، همسر فردین میگوید " روزی با همسرم از سینما بیرون میآمدیم و طبق معمول مردم به ابراز احساسات پرداختند و از آن میان جوانی فریاد زد، میدانی این ماشین که در آن نشسته ای از پول ما و از بهای فروش بلیتهای سینماست! او هم بدون تأمل دستانش را به سوی مردم مهربانی که همیشه با شور و عشق از او استقبال میکردند دراز کرد و گفت: من متعلق به شما هستم و آنچه دارم از شما مردم خوب و مهربان است. و این زیباترین جمله ایست که از او همیشه در ذهنم به جای مانده و جاودانه است."
در پایان این دیدار لوح یادبودی از طرف انجمن همیاری ایرانیان نیویورک توسط امیر صبوری مدیر این انجمن به سرکار خانم مهری فردین اهداء گردید.
صحبت در مورد فردین زیاد است، در فیلم ها، در مجلات، در خانواده ها و محافل فردین اسطوره ای بود که بر قلب ها ***** میکرد، طوری که بعد از 21 سال در آخرین اثرش یعنی مرگش صدها هزار تن از دوستدارانش را به گرد خود آورد.
بزرگان فرهنگ و هنر ایران در مورد فردین سخن میگویند
ناصر ملک مطیعی
فردین در سینمای فارسی تحول به وجود آورد و تمام وجودش عشق به سینما و مردم بود. فردین چون بلبلی در قفس 21 سال آرزوی برگشت به سینما را داشت ولی دیر شده بود و توانش تمام شده بود. بنای امروز سینمای ایران که افتخارات فراوانی به دست آورده است روی خرابه های سینمای قبل میباشد. فردین به من میگفت امروز دلم نمیآید که با این همه تخصص و تکنیک و این همه وسایل که در کار سینما پیدا شده کار نکنیم. ملک مطیعی میافزاید:" مرگ فردین هم، با برکت بود چون بعد از 21 سال اسم ما را هم در مطبوعات نوشتند.
بهروز افخمی کارگردان
افخمی اظهار داشت برای انتخاب نمایندگان مجلس ششم، فردین به یکی از حوزه های رای گیری رفت. مردم او را شناختند و دور او حلقه زدند و وقتی متوجه شدند که او به من (بهروز افخمی) رای داده همه جماعتی که دور او بودند به من رای دادند.
انوشیروان روحانی
فردین اسطوره سینمای ایران بود. و مراسم تشییع جنازه فردین نمایانگر اقتدار و محبوبیت فردین بزرگوار بود و دیدیم که بعد از 21 سال سکوت با اینکه هیچ کاری نداشت مردم چگونه از او استقبال کردند و صدها هزار نفر در مراسم خاکسپاری ** حضور پیدا کردند و به قول یکی از دوستان مطبوعاتی "قلب سلطان قلبها ایستاد". آهنگ سلطان قلبها توسط انوشیروان روحانی برای یکی از فیلمهای فردین ساخته شده است. روحانی گفت فردین با سرفرازی رفت و ما باید فکر خودمان را بکنیم.
شاهرخ نادری
فردین خوشبخت بود. همه مردم ایران از مرگ او متاثر شدند. مردم از میدان امجدیه تا حسن آباد میدویدند و پیکر فردین را مشایعت میکردند. من در خودم خیلی چیزها را سراغ داشتم و در سازماندهی بسیاری از مراسم خاکسپاری هنرمندان شرکت داشته ام ولی برای فردین هیچ کاری نتوانستم انجام دهم چون که صدها هزار نفر از مردم تمام کارها را انجام دادند. آفرین به قدرشناسی و محبت مردم. آنها گاها ماشین ها را اینطرف و آنطرف میکشیدند و راه را برای عبور پیکر فردین باز میکردند. ما باید خوشحال باشیم که مردم این همه به هنرمندان خودشان علاقه نشان میدهند و بعد از 21 سال که آنها از کار برکنار شده اند هنوز مورد احترام و تفقد هستند. ملت ما اثبات کرد که ملت حق شناسی هستند و هنرمندان را فراموش نکرده اند. همه باید از فردین یاد بگیرند که محبوبیت احتیاج به تبلیغ ندارد. آفرین بر این مردم
شهلا ریاحی
فردین علاقمند به کارش بود و کارش را خیلی خوب انجام میداد. در چند کاری که افتخار همکاری با ایشان را داشتم ** فردی بسیار منظم و منزه بود. در فیلم "جهان پهلوان" من نقش مادر ایشان را بازی میکردم که با گریم چهره، من در نقش زن مسنی درآمدم و بازی خوبی با آقای فردین داشتم. در روز ختم مرحوم فردین در مسجد بلال جماعت زیادی از مردم آمده بودند که وقتی مرا دیدند همه میگفتند مادر فردین آمد و من خودم را مادر ایشان میدانم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
پوری بنایی
اولین فیلمی که نقش مقابل فردین را داشتم فیلم "مو طلایی شهرما" بود. ایشان از شروع کارشان یک جوان فهیم بود. آن زمان من 19 سال داشتم. یادم میآید که همیشه با برخورد قشنگ خودشان به من میگفت: تو مثل خواهرم هستی و خودت را در سینما خوب حفظ کرده ای. فردین چون روح بلند و ورزشکاری داشت به تمام گروه فیلم بخصوص کارگرهای فنی توجه خاصی داشت و با جان و دل به آنها کمک میکرد. من کمک به هم نوع را از او یاد گرفتم. به خاطر دارم آقایی نزد فردین آمده بود و مشکل مالی داشت و بعد از مدتی خانم این آقا دو قلو به دنیا آورد. یکی از افراد گروه فیلمبرداری وقتی ماجرا را به فردین گفت او فورا کار را تعطیل کرد و سه تا فرش کاشان با یکی از بچه های استودیو به عنوان کادو برای دو قلوها فرستاد. من نزد یک چنین هنرمند بزرگی احساس راحتی و آرامش میکردم. و در طول عمر بازیگری ام هیچ هنرمندی را ندیدم که به کارش این چنین عشق بورزد.
نصرت الله کریمی
با زنده یاد فردین در سال 1343 آشنا شدم. در اولین برخورد او را انسانی جوانمرد و دوست داشتنی و نیکوسرشت یافتم، گرچه هرگز با او همکاری سینمایی نداشته ام اما وجود او را برای ایجاد سینمای بومی بسیار موثر تلقی میکنم. سینمای ما که در سالهای 1330 در حد فقیرانه ای آغاز شد نه از طرف دولت حمایت میشد و نه سرمایه داران حاضر بودند در این حرفه سرمایه خود را به خطر اندازند. ناگهان به طور اتفاقی ورزشکار مشهوری با قامت و چهره زیبا وارد این حرفه شد. شهرت او موجب هجوم عده زیادی به گیشه های سینماها شد. سرمایه ای که از طریق فروش بلیت جمع آوری شده بود برای ایجاد استودیوهای لابراتوارها و خرید وسایل فنی به کار رفت. در واقع اهرم سرمایه با همیاری مردم صنعت سینمای کشور ما را گسترش داد. اما هر اهرمی نیاز به نقطه اتکایی دارد و زنده یاد فردین نقطه اتکای اهرمی بود که بار سنگین هزینه های تهیه فیلم را به حرکت درآورد. جمعیت کم نظیری که برای آخرین وداع در تشییع جنازه مرحوم فردین گرد آمده بودند، بی اختیار مرا به یاد تشییع جنازه زنده یاد تختی انداخت و ترجیع بند یکی از اشعار فریدون مشیری عزیز در ذهنم تداعی شد "تو نیستی که ببینی" ای کاش بود و با چشم خویش شور و هیجان دوست دارانش را مشاهده میکرد.
حمید قنبری
ما همگی خانواده سینما او را دوست داشتیم. در طول هفته نسبت به مسئولیتی که در سندیکای هنرمندان داشتم میبایست چند بار فردین را ببینم. اگر فردین وقت نمیکرد بیاید سندیکا، من و آقای محمد متوسلانی (دبیر سندیکا) به دفتر کارش میرفتیم. معمولا هنگام ظهر عده زیادی از دوستان او بین 15 تا 20 نفر هر روز میآمدند. البته هر روز این عده ثابت نبودند و نسبت به کاری که داشتند یا میخواستند دیداری داشته باشند، تعدادشان متغیر بود و با فردین نهار میخوردند. ما اگر در سندیکا مشکلاتی داشتیم که همیشه داشتیم با فردین مطرح میکردیم. فردین تا آنجا که میتوانست رفع مشکل میکرد حتی تا جایی که اگر فلان هنرمند در اثر بدهی و گرفتاری به زندان افتاده بود فردین زود به خانواده اش کمک میکرد و یا اجاره خانه اش را که عقب افتاده بود میپرداخت. همین طور مسائل مختلف و مشکلات را تا آنجا که میتوانست حل میکرد. در هر ماه یک گونی نامه برای فردین به سندیکا میآمد و هر کس درخواستی داشت. عده ای عکس امضاء شده او را میخواستند، عده ای درخواست شهریه مدرسه و دانشگاه و کتابهای درسی داشتند، عده ای وسایل موسیقی میخواستند و . . . که فردین به تمام این درخواستها پاسخ مثبت میداد.
فروغ فرخزاد
چقدر دور میدان چرخیدن خوبست
چقدر روی پشت بام خوابیدن خوبست
چقدر باغ ملی رفتن خوبست
چقدر مزه پپسی خوبست
چقدر سینمای فردین خوبست
و کسی از آسمان توپخانه در شب آتش بازی میآید و سفره را میاندازد و . . .
نان را قسمت میکند
و پپسی را قسمت میکند
و باغ ملی را قسمت میکند . . .
و سینمای فردین را قسمت میکند.
بخشی از شعر "کسی که مثل هیچکس نیست" اثر شاعر بزرگ معاصر فروغ فرخزاد میتواند بهانه خوبی برای تشریح چگونگی روزگار
تاثیر پدیده "فردین" بر اجتماع خویش باشد
روحش شاد یادش گرامی
زمینه فعالیت: بازیگر سینما
ملیت: ایرانی
تولد : ۱۳۰۹
تهران:
مرگ:
تهران:
مدفن: قطعه هنرمندان بهشت زهرا
سال*های فعالیت:1338-1357
فعالیت*ها
* قهرمان وزن پنجم (۷۳ کیلو گرم) تیم ملی کشتی آزاد - قد: ۱۸۹ - وزن: ۷۸ کیلوگرم
* برنده مدال نقره وزن پنجم مسابقات کشتی آزاد جهانی توکیو در سال ۱۳۳۳
* همکاری با دکتر مصطفی اسکویی در هنر کده سینما و تئاتر آناهیتا ۱۳۳۷
* صاحب استودیو فرودین فیلم
زندگی
محمد علی فردین فرزند گل علی فردین در ۱۶ فروردین ۱۳۰۹در یک خانواده متوسط و البته اهل هنر به دنیا آمد. فردین اولین فعالیت سینماییش را با فیلم در فیلم دو قلوها بنقش بدلکار ناصر ملک مطیعی با صورت باند پیچی شده ظاهر و وارد سینما شد. و بعد در فیلم چشمه آب حیات همراه با ایرج قادری که اولین فعالبت سینمایی هر دو محسوب می*شود ظاهر شد.
فردین با فیلم آقای قرن بیستم به شهرت رسید و با فیلم گنج قارون شهرت خود را صد چندان کرد. فیلم گنج قارون درست اندرکاران آن فکر می*کردند که شانسی برای اکران ندارد به همین دلیل سیامک یاسمی کارگردان فیلم گنج قارون تمامی بلیط*های هفته اول را خرید ولی نتیجه برعکس شد چون آغاز یک تحول در سینما بود. فردین در باره نقش*هایی که در فیلم*ها به سبک گنج قارون بازی می*کرد احساس ناراحتی و یکنواختی می*کرد و چون دلش می*خواست در نقشی به غیر از علی بی غم ... ظاهر شود اقدام به ساخت فیلم جهنم+من کرد که تمامی آن در کویر ساخته می*شد. فردین در این باره گفته*است که به حدی نقش*ها برایم تکراری شده بود که در فیلمی به نام جهنم+من که در آن نه از کافه، نه آواز خبری بود و ما فقط می*توانستیم یک ساعت و نیم فیلمبرداری کنیم چون در ساعات دیگر امکان فیلمبرداری به علت گرما وجود نداشت.
بعضی از منتقدین فردین را به غرور محکوم کرده*اند و دلیلشان این است که به عنوان مثال ناصر ملک مطیعی نقش*های کوچک هم بازی می*کرد ولی فردین فقط نقش اول را بازی می*کرد. فردین شخصیتی در سینما بود که امکان آن وجود نداشت که در نقش*های کوتاه بازی کند.
مرحوم فردین در سال۷۷-۷۸ مصاحبه*ای با رضا کیانیان انجام داد که البته بعد از فوت آن مرحوم منتشر شد. نام کتاب ناصر و فردین است. همچنین در این کتاب با ناصر ملک مطیعی نیز مصاحبه شده*است. تیتر روزنامه*ها پس از فوت فردین از زبان بازیگران سینمای ایران: جمشید مشایخی:دیگر کسی به محبوبیت او نمی*رسد. مجید مظفری:نمی توانیم نام فردین را از سینما ایران جدا کنیم. عزت الله انتظامی:فردین محبوب تر از همیشه. ایرج راد:فردین یک پدیده بود. او مرد عشق بود و وفادار زندگی آری برین مرد خدا می*توان گریست.[۱]
جایزه
بهترین بازیگر مرد برای فیلم سلطان قلبها در جشنواره فیلم سپاس ۱۳۴۸ تهران - ایران
فیلم شناسی
کارگردان
1. بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
2. قرار بزرگ (۱۳۵۴)
3. قصه شب (۱۳۵۲)
4. جهنم + من (۱۳۵۱)
5. قصر زرین (۱۳۴۸)
6. سلطان قلبها (۱۳۴۷)
7. حاتم طائی (۱۳۴۵)
8. گدایان تهران (۱۳۴۵)
9. خوشگل خوشگلا (۱۳۴۴)
10. عشق و انتقام (۱۳۴۴)
11. گرگهای گرسنه (۱۳۴۱)
نویسنده
1. قصه شب (۱۳۵۲)
2. سلطان قلبها (۱۳۴۷) 3. حاتم طائی (۱۳۴۵) 4. خوشگل خوشگلا (۱۳۴۴) 5. عشق و انتقام (۱۳۴۴)
مشاور فیلمنامه
قرار بزرگ (۱۳۵۴)
بازیگر
1. برزخی*ها (۱۳۶۱) (در نقش علی فرح تاج شیراز هوابرد)
2. بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
3. غزل (۱۳۵۵)
4. تعصب (۱۳۵۴)
5. قرار بزرگ (۱۳۵۴)
6. جوانمرد (۱۳۵۳)
7. سلام بر عشق (۱۳۵۳)
8. شکست ناپذیر (۱۳۵۳)
9. مواظب کلات باش (۱۳۵۳)
10. ناجورها (۱۳۵۳)
11. جبار سرجوخه فراری (۱۳۵۲)
12. قصه شب (۱۳۵۲)
13. جهنم + من (۱۳۵۱)
14. ایوب (۱۳۵۰)
15. بابا شمل (۱۳۵۰)
16. راز درخت سنجد (۱۳۵۰)
17. مرد هزار لبخند (۱۳۵۰)
18. مردان خشن (۱۳۵۰)
19. میعادگاه خشم (۱۳۵۰)
20. همای سعادت (۱۳۵۰)
21. یک خوشگل و هزار مشکل (۱۳۵۰)
22. سکه شانس (۱۳۴۹)
23. کوچه مردها (۱۳۴۹)
24. مردی از جنوب شهر (۱۳۴۹)
25. یاقوت سه چشم (۱۳۴۹)
26. بهشت دور نیست (۱۳۴۸)
27. دنیای پر امید (۱۳۴۸)
28. قصر زرین (۱۳۴۸)
29. نعره طوفان (۱۳۴۸)
30. خشم کولی (۱۳۴۷)
31. سلطان قلبها (۱۳۴۷)
32. طوفان بر فراز پاترا (۱۳۴۷)
33. مردانه بکش (۱۳۴۷)
34. چرخ فلک (۱۳۴۶)
35. شکوه جوانمردی (۱۳۴۶)
36. طوفان نوح (۱۳۴۶)
37. امیرارسلان نامدار (۱۳۴۵)
38. جهان پهلوان (۱۳۴۵)
39. حاتم طائی (۱۳۴۵)
40. گدایان تهران (۱۳۴۵)
41. مردی از تهران (۱۳۴۵)
42. ببر کوهستان (۱۳۴۴)
43. خوشگل خوشگلا (۱۳۴۴)
44. عشق و انتقام (۱۳۴۴)
45. قهرمان قهرمانان (۱۳۴۴)
46. گنج قارون (۱۳۴۴)
47. مو طلایی شهر ما (۱۳۴۴)
48. آقای قرن بیستم (۱۳۴۳)
49. انسان*ها (۱۳۴۳)
50. ترانه*های روستائی (۱۳۴۳)
51. جهنم زیر پای من (۱۳۴۳)
52. دهکده طلایی (۱۳۴۳)
53. مسیر رودخانه (۱۳۴۳)
54. زن*ها فرشته*اند (۱۳۴۲)
55. ساحل انتظار (۱۳۴۲)
56. زمین تلخ (۱۳۴۱)
57. طلای سفید (۱۳۴۱)
58. گرگهای گرسنه (۱۳۴۱)
59. بیوه*های خندان (۱۳۴۰)
60. دختری فریاد می*کشد (۱۳۴۰)
61. فریاد نیمه شب (۱۳۴۰)
62. فردا روشن است (۱۳۳۹)
63. چشمه آب حیات (۱۳۳۸)
64. دوقلوها (۱۳۳۸)
65. شوالیه تاریکی (۱۳۴۰)
تهیه کننده
1. بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
2. قرار بزرگ (۱۳۵۴)
3. قصه شب (۱۳۵۲)
4. جهنم + من (۱۳۵۱)
5. سکه شانس (۱۳۴۹)
6. خوشگل خوشگلا (۱۳۴۴)
7. گرگهای گرسنه (۱۳۴۱)
تدوین
قرار بزرگ (۱۳۵۴)
سخن بزرگان در مورد مرحوم فردین....
فردین در طول زندگی خود شش مدرسه ساخت
فردین 18 فیلم را شخصا کارگردانی نمود
خانواده فردین از کمکهای فردین به نیازمندان اطلاعی نداشتند
فردین: من عاشق مردم هستم و به عشق مردم زنده هستمو برای مردم استکه میخواهم بعد از 20 سال فقط یک بار دیگر در فیلمی شرکت کنم
بیش از 5 سال است که از مرگ اسطوره سینمای ایران فردین بزرگ میگذرد. چندماه قبل از درگذشت فردین انجمن همیاری ایرانیان نیویورک در نظر داشت که به پاس بیش از 5 دهه خدمت چشمگیر فردین به سینمای ایران طی یک مراسم بزرگداشت لوح سپاس و یادبودی به ** اهدا نماید، که این امر قدری به عهده تعویق افتاد. فردین سرزنده و سالم بود و گمان نمیرفت که معیشت الهی بر این قرار گیرد که فردین از میان ما برود. این تعویق موجب تاسف بسیار شد. بهرحال روزی به منزل فردین رفتیم. خانواده فردین مهری خانم همسر فردین، آمنه، عاطفه سیاوش و سعید فرزندان فردین، نارملا همسر سیاوش و پسر چند ماهه و شیرینشان که نام پدربزرگ خود محمدعلی فردین را گرفته بود،
فردین معتقد بود یک فیلم خوب فیلمی است که تماشاگر از دیدن آن لذت برده و حداقل این فیلم 24 ساعت روی بیننده اثر داشته باشد. و فکر میکرد داستان و سوژه فیلم باید از زندگی مردم الهام گرفته شود.
فردین میگفت "من عاشق این مردم هستم و به عشق مردم زنده هستم و اگر هم بعد از 20 سال میخواهم بیایم به سینما، حتی یک بار، فقط به خاطر خواست مردم است وگرنه دیگر من آن فردین نیستم و فقط برای مردم است که میخواهم یک بار دیگر روی صحنه فیلم بروم."
فردین 6 مدرسه ساخت و 18 فیلم را کارگردانی نمود و با بهره گیری از قابلیتهای ذاتی و هوش سرشارش توانست سهمی در تکوین تاریخ اجتماعی و فرهنگی ملت خویش داشته باشد.
سرکار مهری خانم، همسر فردین میگوید " روزی با همسرم از سینما بیرون میآمدیم و طبق معمول مردم به ابراز احساسات پرداختند و از آن میان جوانی فریاد زد، میدانی این ماشین که در آن نشسته ای از پول ما و از بهای فروش بلیتهای سینماست! او هم بدون تأمل دستانش را به سوی مردم مهربانی که همیشه با شور و عشق از او استقبال میکردند دراز کرد و گفت: من متعلق به شما هستم و آنچه دارم از شما مردم خوب و مهربان است. و این زیباترین جمله ایست که از او همیشه در ذهنم به جای مانده و جاودانه است."
در پایان این دیدار لوح یادبودی از طرف انجمن همیاری ایرانیان نیویورک توسط امیر صبوری مدیر این انجمن به سرکار خانم مهری فردین اهداء گردید.
صحبت در مورد فردین زیاد است، در فیلم ها، در مجلات، در خانواده ها و محافل فردین اسطوره ای بود که بر قلب ها ***** میکرد، طوری که بعد از 21 سال در آخرین اثرش یعنی مرگش صدها هزار تن از دوستدارانش را به گرد خود آورد.
بزرگان فرهنگ و هنر ایران در مورد فردین سخن میگویند
ناصر ملک مطیعی
فردین در سینمای فارسی تحول به وجود آورد و تمام وجودش عشق به سینما و مردم بود. فردین چون بلبلی در قفس 21 سال آرزوی برگشت به سینما را داشت ولی دیر شده بود و توانش تمام شده بود. بنای امروز سینمای ایران که افتخارات فراوانی به دست آورده است روی خرابه های سینمای قبل میباشد. فردین به من میگفت امروز دلم نمیآید که با این همه تخصص و تکنیک و این همه وسایل که در کار سینما پیدا شده کار نکنیم. ملک مطیعی میافزاید:" مرگ فردین هم، با برکت بود چون بعد از 21 سال اسم ما را هم در مطبوعات نوشتند.
بهروز افخمی کارگردان
افخمی اظهار داشت برای انتخاب نمایندگان مجلس ششم، فردین به یکی از حوزه های رای گیری رفت. مردم او را شناختند و دور او حلقه زدند و وقتی متوجه شدند که او به من (بهروز افخمی) رای داده همه جماعتی که دور او بودند به من رای دادند.
انوشیروان روحانی
فردین اسطوره سینمای ایران بود. و مراسم تشییع جنازه فردین نمایانگر اقتدار و محبوبیت فردین بزرگوار بود و دیدیم که بعد از 21 سال سکوت با اینکه هیچ کاری نداشت مردم چگونه از او استقبال کردند و صدها هزار نفر در مراسم خاکسپاری ** حضور پیدا کردند و به قول یکی از دوستان مطبوعاتی "قلب سلطان قلبها ایستاد". آهنگ سلطان قلبها توسط انوشیروان روحانی برای یکی از فیلمهای فردین ساخته شده است. روحانی گفت فردین با سرفرازی رفت و ما باید فکر خودمان را بکنیم.
شاهرخ نادری
فردین خوشبخت بود. همه مردم ایران از مرگ او متاثر شدند. مردم از میدان امجدیه تا حسن آباد میدویدند و پیکر فردین را مشایعت میکردند. من در خودم خیلی چیزها را سراغ داشتم و در سازماندهی بسیاری از مراسم خاکسپاری هنرمندان شرکت داشته ام ولی برای فردین هیچ کاری نتوانستم انجام دهم چون که صدها هزار نفر از مردم تمام کارها را انجام دادند. آفرین به قدرشناسی و محبت مردم. آنها گاها ماشین ها را اینطرف و آنطرف میکشیدند و راه را برای عبور پیکر فردین باز میکردند. ما باید خوشحال باشیم که مردم این همه به هنرمندان خودشان علاقه نشان میدهند و بعد از 21 سال که آنها از کار برکنار شده اند هنوز مورد احترام و تفقد هستند. ملت ما اثبات کرد که ملت حق شناسی هستند و هنرمندان را فراموش نکرده اند. همه باید از فردین یاد بگیرند که محبوبیت احتیاج به تبلیغ ندارد. آفرین بر این مردم
شهلا ریاحی
فردین علاقمند به کارش بود و کارش را خیلی خوب انجام میداد. در چند کاری که افتخار همکاری با ایشان را داشتم ** فردی بسیار منظم و منزه بود. در فیلم "جهان پهلوان" من نقش مادر ایشان را بازی میکردم که با گریم چهره، من در نقش زن مسنی درآمدم و بازی خوبی با آقای فردین داشتم. در روز ختم مرحوم فردین در مسجد بلال جماعت زیادی از مردم آمده بودند که وقتی مرا دیدند همه میگفتند مادر فردین آمد و من خودم را مادر ایشان میدانم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
پوری بنایی
اولین فیلمی که نقش مقابل فردین را داشتم فیلم "مو طلایی شهرما" بود. ایشان از شروع کارشان یک جوان فهیم بود. آن زمان من 19 سال داشتم. یادم میآید که همیشه با برخورد قشنگ خودشان به من میگفت: تو مثل خواهرم هستی و خودت را در سینما خوب حفظ کرده ای. فردین چون روح بلند و ورزشکاری داشت به تمام گروه فیلم بخصوص کارگرهای فنی توجه خاصی داشت و با جان و دل به آنها کمک میکرد. من کمک به هم نوع را از او یاد گرفتم. به خاطر دارم آقایی نزد فردین آمده بود و مشکل مالی داشت و بعد از مدتی خانم این آقا دو قلو به دنیا آورد. یکی از افراد گروه فیلمبرداری وقتی ماجرا را به فردین گفت او فورا کار را تعطیل کرد و سه تا فرش کاشان با یکی از بچه های استودیو به عنوان کادو برای دو قلوها فرستاد. من نزد یک چنین هنرمند بزرگی احساس راحتی و آرامش میکردم. و در طول عمر بازیگری ام هیچ هنرمندی را ندیدم که به کارش این چنین عشق بورزد.
نصرت الله کریمی
با زنده یاد فردین در سال 1343 آشنا شدم. در اولین برخورد او را انسانی جوانمرد و دوست داشتنی و نیکوسرشت یافتم، گرچه هرگز با او همکاری سینمایی نداشته ام اما وجود او را برای ایجاد سینمای بومی بسیار موثر تلقی میکنم. سینمای ما که در سالهای 1330 در حد فقیرانه ای آغاز شد نه از طرف دولت حمایت میشد و نه سرمایه داران حاضر بودند در این حرفه سرمایه خود را به خطر اندازند. ناگهان به طور اتفاقی ورزشکار مشهوری با قامت و چهره زیبا وارد این حرفه شد. شهرت او موجب هجوم عده زیادی به گیشه های سینماها شد. سرمایه ای که از طریق فروش بلیت جمع آوری شده بود برای ایجاد استودیوهای لابراتوارها و خرید وسایل فنی به کار رفت. در واقع اهرم سرمایه با همیاری مردم صنعت سینمای کشور ما را گسترش داد. اما هر اهرمی نیاز به نقطه اتکایی دارد و زنده یاد فردین نقطه اتکای اهرمی بود که بار سنگین هزینه های تهیه فیلم را به حرکت درآورد. جمعیت کم نظیری که برای آخرین وداع در تشییع جنازه مرحوم فردین گرد آمده بودند، بی اختیار مرا به یاد تشییع جنازه زنده یاد تختی انداخت و ترجیع بند یکی از اشعار فریدون مشیری عزیز در ذهنم تداعی شد "تو نیستی که ببینی" ای کاش بود و با چشم خویش شور و هیجان دوست دارانش را مشاهده میکرد.
حمید قنبری
ما همگی خانواده سینما او را دوست داشتیم. در طول هفته نسبت به مسئولیتی که در سندیکای هنرمندان داشتم میبایست چند بار فردین را ببینم. اگر فردین وقت نمیکرد بیاید سندیکا، من و آقای محمد متوسلانی (دبیر سندیکا) به دفتر کارش میرفتیم. معمولا هنگام ظهر عده زیادی از دوستان او بین 15 تا 20 نفر هر روز میآمدند. البته هر روز این عده ثابت نبودند و نسبت به کاری که داشتند یا میخواستند دیداری داشته باشند، تعدادشان متغیر بود و با فردین نهار میخوردند. ما اگر در سندیکا مشکلاتی داشتیم که همیشه داشتیم با فردین مطرح میکردیم. فردین تا آنجا که میتوانست رفع مشکل میکرد حتی تا جایی که اگر فلان هنرمند در اثر بدهی و گرفتاری به زندان افتاده بود فردین زود به خانواده اش کمک میکرد و یا اجاره خانه اش را که عقب افتاده بود میپرداخت. همین طور مسائل مختلف و مشکلات را تا آنجا که میتوانست حل میکرد. در هر ماه یک گونی نامه برای فردین به سندیکا میآمد و هر کس درخواستی داشت. عده ای عکس امضاء شده او را میخواستند، عده ای درخواست شهریه مدرسه و دانشگاه و کتابهای درسی داشتند، عده ای وسایل موسیقی میخواستند و . . . که فردین به تمام این درخواستها پاسخ مثبت میداد.
فروغ فرخزاد
چقدر دور میدان چرخیدن خوبست
چقدر روی پشت بام خوابیدن خوبست
چقدر باغ ملی رفتن خوبست
چقدر مزه پپسی خوبست
چقدر سینمای فردین خوبست
و کسی از آسمان توپخانه در شب آتش بازی میآید و سفره را میاندازد و . . .
نان را قسمت میکند
و پپسی را قسمت میکند
و باغ ملی را قسمت میکند . . .
و سینمای فردین را قسمت میکند.
بخشی از شعر "کسی که مثل هیچکس نیست" اثر شاعر بزرگ معاصر فروغ فرخزاد میتواند بهانه خوبی برای تشریح چگونگی روزگار
تاثیر پدیده "فردین" بر اجتماع خویش باشد
روحش شاد یادش گرامی