PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سکوت!!!



R A H A
01-07-2012, 09:38 PM
سکوت را تجربه کن و آیینه صفت شو

زندگی را در خود منعکس کن


ذهن خود را به آلبوم خاطرات مرده تبدیل نکن

همچون آیینه باش و لحظه لحظه زندگی کن


آیینه هرگز عکسی را در خود نمی گذارد همواره خالی است

عشق رایحه و روشنایی شناخت خویشتن و خود بودن است


عشق لبریزی شور و مستی است...سهیم شدن خویشتن با دیگران است

وقتی در میابی که از هستی جدا نیستی عشق تحقق میابد


عشق رابطه نیست مرتبه ای از وجود است

عشق به هیچ کس تکیه ندارد


آدمی عاشق نمی شود بلکه عین عشق می شود

البته وقتی عین عشق شد عاشق نیز هست


عاشقی محصول عشق است نه منبع عشق

اگر ندانی که کیستی عاشق نیز نخواهی بود


اگر ندانی که کیستی عین ترس خواهی شد

ترس نقطه ی مقابل عشق است ...نقطه مقابل عشق نفرت نیست


نفرت عشق وارونه است

در عشق آدمی بسط میابد در ترس آدمی منقبض میشود


عشق درهای دل آدمی را میگشاید...ترس درهای دل آدمی را می بندد

عشق اعتماد میکند و ترس شک می کند


در ترس آدمی احساس تنهایی میکند و در عشق آدمی محو میشود

در عشق مرزهای وجود آدمی میریزد



و بدین سان درختان ...پرندگان... آب ها... ابرها

ماه و خورشید و ستاره ها


پاره ای از وجود آدمی میشوند

عشق هنگامی تحقق می یابد که تو آسمان درون خویش را تجربه کرده باشی


مراقبه کن - سکوت و آرامش ذهن

غواص وجود خود شو و به عمق وجود خود برو


وقتی پرندگان میخوانند خوب به آوازشان گوش بسپار

وقتی به آستانه ی گلی می رسی با حیرت گرم تماشایش شو


اجازه نده دانسته های کهنه و بیات حجاب نگاه تو شوند

به چیزی برچسب نچسبان



یاد بگیر سازی را بنوازی

آدم ها را ببین و با آنها در آمیز


هر انسانی آیینه ایست که خدا را به شیوه ی ویژه خود به تو نشان میدهد

از آدم ها یاد بگیر... نترس


هستی تو را به شیوه های گوناگون حمایت میکند

اعتماد کن


اعتماد تو را از نیروی عشق سرشار میکند

نیروی عشق همه هستی را متبرک میکند


عشق به خودی خود کامل است

نیازی نیست عشق کاملتر از آن چیزی شود که هست


میل به کامل کردن عشق نتیجه ی فهم غلط از عشق است

دایره دایره است ما دایره کامل تر و ناقص تر نداریم


همه دایره ها کامل اند

اگر کامل نیستند دایره نیستند


کمال ذاتی عشق نیز هست



تو نمی توانی کم تر یا بیشتر عشق بورزی

تو یا عشق می ورزی یا عشق نمی ورزی

R A H A
01-07-2012, 09:38 PM
سکوت، سکوت ، سکوت...
سکوت زبان از انزوا است
سکوت سایه من است ، توهم نیست
سکوت دلیل خلوت من است
سکوت سکوت واژه ها به قدری خام
سکوت می کند من متفکر عمیق
سکوت می کند من یک صلح ساز
سکوت، سکوت ، سکوت...
سکوت رشد می کند تا عقل من
سکوت می دهد من آزادی من
سکوت پاک کننده ی اشک غم من ،
سکوت میریزد اشک های شاد من ،
سکوت خلاصه تجارب سال ،
زمزمه سکوت در گوش من ،

سکوت، سکوت ، سکوت...
همیشه به من می دهد امید به غلبه برترس من

R A H A
01-07-2012, 09:39 PM
گاهي سکوت ،

همان دروغ است .

کمی شیک تر ،

روشنفکرانه تر

و با مسئولیت کمتر!

R A H A
01-07-2012, 09:39 PM
واژه ها حقیر شده اند، من سکوت نکرده ام ...وقتی پلک هایم روی هم می روند

دو نصفه می شود خواب هایم

یکی ...

حضور تو و آن چشم های درشت آسمانی

و دیگری نبودنت

کابوسی دوباره ...

آخر ، مسیح بی گناه من

کدامین صلیب تو را از من گرفت ؟ !

هنگامی که انجیل تو

هنوز ، سرنوشت دست های من است ...

بگو : فریاد تو

کدامین بغض در گلو مانده است ؟!

که سکوت سهم من است و بس ...

R A H A
01-07-2012, 09:39 PM
هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان نا گفته است
از حرکات ناکرده اعتراف به عشقهای نهان و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو
هی فلانی ...
شاید زندگی همین باشد
یعنی وقتی عشق دستور می دهد محال سر تسلیم فرود می آورد
یعنی یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز با او و برای او نمی خواهی
آری به گمانم زندگی باید همین باشد ...

R A H A
01-07-2012, 09:40 PM
زنده، اين گونه به غم

خفته ام در تابوت.

حرف ها دارم در دل

مي گزم لب به سكوت.

احمد شاملو

R A H A
01-07-2012, 09:41 PM
لبهايش از سکوت بود
انگشتش به هيچ سو لغزيد
ناگهان طرح چهره اش از هم پاشيد و غبارش را باد برد
روي علف هاي اشك آلود به راه افتاده ام

R A H A
01-07-2012, 09:41 PM
سکوت ترانه ایست که تنها به تکلم نمی آید.

زیباترین آهنگ،

هماهنگ آوازهای بی صداست.

سکوت را می توان شنید،

در ازدحام فریادهای منقبض،

حتی از میان مرثیه های فرسوده و مندرس،

سکوت را می توان شنید.

در پژواک فروخوردۀ البرز ـ کوه موقر ـ

که سالهاست در انتظار عقابان به کوچ رفته اش مانده.

سکوت را می توان شنید.

در آژنگ خزر

که هر لحظه در امواج کف آلودۀ خود غرق می شود

یا از کویر

که در وسعت بیکرانۀ خود پنهان می گردد.

از جنگل سبز

که به عقد پاییز در نمی آید

یعنی که خود را به قبای نکبت زردی و ترس

نمی آلاید.

سکوت رضا نیست

خشم است و طغیان.

و منتها یک سکوت طولانی

انقلابی ست ویرانگر و توفانی.


مهدی حسین پور

R A H A
01-07-2012, 09:41 PM
روزي اگر بشكند سکوت پر از حرف
بام و دراين سراي ميرود از هوش
راه فروبسته گرچه مرغ به آوا
قالب خاموش او صدايي گوياست

R A H A
01-07-2012, 09:42 PM
كاش ميشد در سکوت دشت شب
ناله غمگين باران را شنيد
بعد دست قطره هايش را گرفت
تا بهار آرزو ها پر كشيد

R A H A
01-07-2012, 09:44 PM
در سکوت تنهاییم
وقتی خورشید به پیشوازشب میرود
و کوچه از صدای پای آهنین عابر تهی میشودبا کوله باری از غم و درد میروم
وتورا با تمام خاطرات دیرینه ام تنها میگذارم
ولی بدان که هر جا روم
نبض خاطرم به یاد تو میتپد
ای دلرباترینم

R A H A
01-07-2012, 09:44 PM
سکوت سپـيدم را ربود.
فـــــــــریاد از آن سکوت
نفـــــرين بر اين عبـــــور
من،سکـــوتم را باز خواهــم گـــرفت...

R A H A
01-07-2012, 09:44 PM
یادم میاد کنارم می‏نشستی
...
یادت میاد من برات پیانو می‏زدم
...
یادم میاد تو دستات رو دورم حلقه می‏کردی
...
یادت میاد من واست از عاشقی می‏خوندم
...
یادم میاد سرت رو شونه‏هام میذاشتی
...
یادت میاد اشک‏هام دونه‏دونه روی گونه‏هات می‏چکید
...
یادم میاد تو اشک‏هام رو می‏بوسیدی و می‏گفتی مرد که گریه نمی‏کنه
...
یادت نمیاد چون من همیشه سکوت ‏می‏کردم، غم نداشتن تو برای یه مرد هم خیلی سنگین بود.

R A H A
01-07-2012, 09:48 PM
تو رفتي و دو چشمانم به در ماند
سکوت سرد سايه تا سحر ماند
سکوتي تلخ و اندوهبار و سنگين
لبانم تا سحر بي همسفر ماند
زشادي هاي سبز با تو بودن
برايم شاخه اي بي برگ و بر ماند
تو رفتي و ندانستي که بي تو
خيالت تا ابد در قلب و سر ماند

R A H A
01-07-2012, 09:49 PM
راستی
چگونه باید تمام این عقوبت را
به کسی دیگر نسبت داد
و خود آرام از این خانه به کوچه رفت
صدا کرد
گفت : ایا شما می دانستید
من اگر سکوت را بشکنم
جبران لحظه هایی را گفته ام
که هیچ یک از شما در آن حضور نداشتید
اگر همه ی شما حضور داشتید
تحمل من کم بود
مجبور بودم
همه ی شما را فقط با نام کوچکتان
صدا کنم

R A H A
01-07-2012, 09:49 PM
بمان با من!
فقط بمان و سکوت کن
تو را قسم به فرشتگان، به خدا...
بمان!
همین یک روز را بمان
همین یک لحظه
همین یه آه...
بمان!
و بگذار زندگیم رنگ آرامش داشته باشد
بگذار روزهایم آبی باشد
بگذار اشکهایم برای بودنت ریخته شود...
بمان!
بگذار قشنگترین حادثه رخ بدهد
بگذار دستانم یکبار دیگه لمست کنند
بگذار حضورت بر تنم را بفهمم...
بمان!
که واژه هایم تو را طلب می کنند
که کلماتم تشنه تو هستند
که تنم بی تاب است...
بمان!
فقط بمان با من!

R A H A
01-07-2012, 09:49 PM
همیشه عاشق تنهاست تو را میگویم عشق یك رویاست
نباید از ان بیدار شد
نباید از ان دور شد
باید آزادش گذاشت
كه در خوابمان به خواست خویش
و به حرمت سكوت و نبود
بیاید و برود
حیث او اینجاست
اگر ساكت نباشیم می رود
خنده كن این یك ماهی گیری ایست
ایست
سكوت
عشق اینجاست
از آن بترس كه های و هوی ندارد
درونت آشفته است
چون خواب ساكت تو در نبودت در عالم وجود
به عشق آلوده است
این یك رویاست.