صفحه 3 از 43 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 428

موضوع: دل ت ن گ ی

  1. #21
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    دلم گرفته دلم عجیب گرفته است .
    و هیچ چیز
    نه این دقایق خوشبو که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش
    نه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
    نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند.
    و عشق و تنها عشق
    مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد.
    ـ چرا گرفته دلت مثل آن که تنهایی
    ـ چقدر هم تنها
    خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند .
    و دست منبسط نور روی شانه ی آنهاست.

  2. #22
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    دلـم گـرفتـــه از ایــن روزگــار دلــتــنگی
    گــرفته انــد دلم را به کار دلتنگی


    دلم دوباره در انــبــوه خــستــگی هـا ماند
    گــرفــت آئــینه ام را غبار دلتنگی



    شکست پشت مـن از داغ بــی تو بودن ها
    به روی شانه دل ماند بار دل تنگی



    از آن زمان که تو از پیش ما سفر کردی
    نشسته ایم مــن و دل کـــنار دلتنگی



    دگر پــرنـــده احســاس مــن نمی خوانــد
    مگر سرود غم ا زشاخسار دلتنگی



    بیا کــه ثــانیــه ها بــی تو کند می گذرد
    بیا که بگذرد این روزگار دل تنگی

  3. #23
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    غروب است
    با آن که سخت مضطربم
    با آن که می ترسم
    باز تا آخر دنیا با تو خواهم ماند.

  4. #24
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    عشق آبی رنگ است...

    اشک ها جاری شد...

    در فرو دست انگار ، یک نفر دلتنگ است...

    همه ی شهر کنون خوابیدند ،

    چشم من بیدار است ،

    با تپش های دل پنجره گویی امشب ،

    لحظه ی دیدار است...

    در دل شهر غریب ،

    با تو این عمر گرانمایه رقم خواهم زد ،

    در شب تنهایی...

    با تو در کوچه ی مهتاب قدم خواهم زد...

    یاد آن روز بخیر...

    فاصله بین من و تو ، فقط نامت بود ،

    در میان همگان ،

    دل من در سفر عشق خریدارت بود ،

    تا افق همسفرت خواهم بود...

    با دلم باش که در این وادی

    دل مردم سنگ است...

    یاد این باش که در پشت سرت ،

    یک نفر تا به ابد دلتنگ است...

  5. #25
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    کلبه ای می سازم

    پشت تنهایی شب، زیراین سقف کبود

    که به زیبایی پروازکبوترباشد

    چهارچوبش ازعشق، سقفش ازعطربهار

    رنگ دیوار اتاقش ازآب

    پنجره ای ازنور، پرده اش ازگل یاس

    عکس لبخند تورا می کوبم

    روی ایوان حیاط

    تا که هرصبح اقاقی ها را با توسرشارکنم

    همه دلخوشیم بودن توست

    وچراغ شب تنهای من، نورچشمان تواست

    کاشکی درسبد احساسم، شاخه ای مریم بود

    عطر آن را با عشق

    توشه راه گل قاصدکی می کردم

    که به تنهایی تو سربزند

    توبه من نزدیکی وخودت می دانی

    شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت

    گرمی دست تو را می طلبد.

  6. #26
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    هوا ترست به رنگ هوای چشمانت
    دوباره فال گرفتم برای چشمانت
    اگر چه کوچک و تنگ است حجم این دنیا
    قبول کن که بریزم به پای چشمانت
    بگو چه وقت دلم را ز یاد خواهی برد
    اگر چه خوانده ام از جای جای چشمانت
    دلم مسافر تنهای شهر شب بو هاست
    که مانده در عطش کوچه های چشمانت
    تمام آینه ها نذر یاس لبخندت
    جنون آبی در یا فدای چشمانت
    چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج
    به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت
    تو هیچ وقت پس از صبر من نمی آیی

  7. #27
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    میزند باران
    نمی از روی ناز
    ابر تنها عادتش خندیدن است
    بر خیال جمله تنهایی من
    از فراز روزگار
    جملگی در جنب و جوش
    من برای آب بودن مردم از ترس مبادا شسته گردد جانشان
    میزند باران همی
    میخروشد رود از سودای عشق ..

  8. #28
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    باز لب های عطش كرده من

    عشق سوزان تو را می جوید

    می تپد قلبم و با هر تپشی

    قصه عشق تو را می گوید...

  9. #29
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    دلم گرفته از این روزها ، دلم تنگ است

    میانِ ما و رسیدن ، هزار فرسنگ است

    مرا گشایشِ چندین دریچه کافی نیست

    هزار عرصه برای پریدنم تنگ است

    اسیرِ خاکم و پرواز سرنوشتم بود

    فروپریدن و در خاک بودنم ننگ است


    چگونه سرکند اینجا ترانه ی خود را ؟

    دلی که با تپشِ عشقِ او هماهنگ است

    هزار چشمه ی فریاد در دلم جوشید

    چگونه راه بجوید که رو به رو سنگ است

    مرا به زاویه ی باغ عشق مهمان کن

    در این هزاره فقط عشق ، پاک و بی رنگ است..........

  10. #30
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    865
    Array

    پیش فرض

    چشم براه توام و دل
    هنوز هم امید دارد
    که می آیی و این همه دلتنگی و فراق
    با آمدنت پر از عاشقانه خواهد شد .
    دل با تمام احساس تنهایی اش
    پر از حضور تو و میان این سکوت تلخ نبودنت
    پر از صدای عاشقانه ی توست .
    چشم به راه توام و
    دل به صداقت اشک های شبانه ام
    هنوز هم امید دارد که تو می آیی و
    بی قراریم با نگاه تو آرام می شود .
    من هنوز هم به رنگ خیال توام و
    رویای آمدنت قشنگترین رویای من است .
    دل احساسی ام از انتظار تو سرد و بی روح نخواهد شد و
    چشمان پر از اشتیاقم
    لحظه ی دیدار تو از یاد نخواهد برد .
    چشم به راه توام و
    دل به قشنگی دلتنگی ها هنوز هم امید دارد
    که تو می آیی و بغض بی کسی ها شکسته خواهد شد.

صفحه 3 از 43 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/