صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 34

موضوع: اربعین حسینی بر عاشقان آن حضرت تسلیت باد

  1. #21
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    از عاشورا تا اربعين

    عاشورا
    ، روز شهادت حماسه سازان
    و اربعین، روز زیارت مرقد عاشورا سازان
    است.

    عاشورا، خروش خون حسین
    واربعین، پژواک این فریاد ظلم شکن است.


    عاشورا و اربعین، نقطه ابتدا و انتهای عشق نیست؛
    بلکه
    چله عارفانه تشیع سرخ علوی است.

    عاشورا تا اربعین،نقطه اوج عشق حسینی است .

    در این چهل روز، حسین علیه‏السلام
    تنها سخن محافل است تا در طول عمر
    انسان، بهانه بیداری و ظلم‏ستیزی باشد.

    عاشورا ، زمانه خون و ایثار است
    و اربعین ، بهانه تبلیغ و پیمان.

    در عاشورا، حسین علیه‏السلام با تاریخْ سخن گفت
    و در
    اربعین ، تاریخ پای درس حسین علیه‏السلام نشست.

    عاشورا روز کشت «خون خدا» در کویر جامعه ظلم ‏زده است
    و
    اربعین، آغاز برداشت نخستین ثمره آن.

    آری، اربعینْ فرصتی برای اعلام همبستگی با عاشوراست.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #22
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    چهل روز گذشت ....

    از آن روز که خورشید به جای آسمان،
    در بالای نیزه می‌درخشید، 40 روز گذشته است.

    حالا دیگر کاروان اسرا به زخم زبان،
    به تازیانه، به شلاق عادت کرده‌اند.

    چوب خیزران دیگر بر لب‌های مبارک
    حضرت سید‌الشهدا (ع) فرود آید یا نه، فرقی ندارد.

    40 روز است یتیمان حسین
    در خرابه‌های شام، منزل گزیده‌اند.

    جوانان بنی‌هاشم جملگی به شهادت رسیده‌اند.

    کوچه بنی‌هاشم را حزنی عظیم و غمی بزرگ فراگرفته
    و جز ناله «ام‌البنین» دیگر صدایی شنیده نمی‌شود.

    بنی‌آدم دیگر اعضای یک پیکر نیستند...
    بنی‌آدم پیکر بنی‌هاشم را قطعه ‌قطعه کردند
    و آدم(ع) از محمد(ص) شرمنده شد.

    بنی‌آدم به‌خاطر یک مشت گندم،
    مردم را به جان حسین انداخت
    و سم اسب‌ها تا می‌توانستند
    روی ابدان بریده بریده تاختند.


    اللهم العن العصابة التي جاهدت الحسين
    وشايعت وبايعت و تابعت علي قتله
    اللهم العن جميعا


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #23
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    چهل روز ...

    در غروب عطش آلود، وقتى برق شقاوت خنجرى آبگون
    بر حنجره آخرین شهید نشست.

    وقتى صداى شكستن استخوان در گوش سم‏ها پیچید
    و آنگاه كه خیمه‏ها در رقص شعله‏ها گم شدند،

    جلادان همه چیز را تمام شده انگاشتند.
    هشتاد و چهار كودك و زن، در ازدحام نیزه و شمشیر،

    از ساحل گودالى كه همه هستى ‏شان را در آغوش گرفته بود گذشتند.
    تازیانه در پى تازیانه، تحقیر و توهین
    و قاه ‏قاهى كه با آه آه كودكان گره مى‏خورد،
    گستره میدان شعله‏ور را مى‏پوشاند.

    دشمن به جشن و سرور ایستاده است
    و نوازندگان، دست افشان و پایكوبان،
    در كوچه‏هاى آراسته، به انتظار كاروانى هستند
    كه با هفتاد و دو داغ، با هفتاد و دو پرچم،
    با شكسته ‏ترین دل و تاول‏زده‏ترین پا،
    به ضیافت تمسخر و طعنه و خاكستر و خنده آمده است.

    زنان با تمامى زیورآلاتشان به تماشا آمده ‏اند.
    همه را اندیشه این است كه با فرو نشستن سرها بر نیزه،
    همه سرها فرو شكسته است.

    اما خروش رعدگونه زینب‏علیها السلام،
    آذرخش خشم سجادعلیه السلام
    و زمزمه حسین‏علیه السلام بر نیزه،
    همه چیز را شكست.

    شهر یكپارچه ضجه و اشك و ناله شد
    و باران كلام زینب جان‏ها را شست
    و آفتاب را از پس غبارها و پرده‏ها
    به میهمانى چشم‏هاى بسته آورد.

    چهل روز گذشت.

    حقیقت، عریان‏تر و زلال‏تر از همیشه
    از افق خون سربرآورد.
    كربلا به بلوغ خویش رسید
    و جوشش خون شهید،
    خاشاك ستم را به بازى گرفت.

    خونى كه آن روز در غریبانه ‏ترین غروب،
    در گمنام‏ترین زمین،
    در عطشناك‏ترین لحظه بر خاك چكه كرد،
    در آوندهاى زمین جارى شد
    و رگ‏هاى خاك را به جنبش و جوشش و رویش خواند.

    چهل روز آسمان
    در سوگ قربانیان كربلا گریست
    و هستى، داغدار مظلومیت‏حسین‏علیه السلام شد.

    چهل روز


    ضرورت همیشه بلوغ است،
    مرز رسیدن به تكامل است
    و مگر ما سرما و گرما را به « چله‏ » نمى‏شناسیم

    و مگر میعادگاه موسى در خلوت طور،
    با چهل روز به كمال نرسید.
    اینك، چهل روز است كه هر سبزه مى‏ روید،
    هر گل مى‏شكفد، هر چشمه مى‏جوشد
    و حتى خورشید در طلوع و غروب،
    سوگوار مظلوم قربانگاه عشق است.

    چهل روز است

    كه انقلاب از زیر خاكستر قلب‏ها شراره مى‏زند.
    آنان كه رنج پیمان‏شكنى بر جانشان پنجه مى‏كشید
    و همه آنان كه شاهد مظلومیت
    كاروان تازیانه و اشك و اندوه بودند
    و همه آنان كه وقتى به كربلا رسیدند
    كه تنها غبار صحنه جنگ و بوى خون تازه
    و دود خیمه‏هاى نیم سوخته را دیدند،
    اینك برآشفته‏اند، بر خویش شوریده ‏اند.
    شلاق اعتراض بر قلب خویش مى‏كوبند
    و اسب جهاد زین مى ‏كنند.

    چهل روز است
    كه یزید جز رسوایى ندیده
    و جز پتك استخوان كوب، فریادى نشنیده.

    چهل روز است
    استبداد بر خود مى ‏پیچد
    و حق در سیماى كودكانى داغدار
    و دیدگانى اشكبار و زنانى سوگوار رخ نموده است.

    اینك، هنگامه بلوغ ایثار است.
    هنگامه برداشتن بذرى است كه
    در تفتیده‏ترین روز در صحراى طف
    در خاك حاصلخیز قتلگاه افشانده شد.

    اربعین است.

    كاروان به مقصد رسیده است.
    تیر عشق كارگر افتاده و قلب سیاهى چاك خورده است.
    آفتاب از پس ابر شایعه و دروغ و فریب سر برآورده
    و پشت پلك‏هاى بسته را مى‏كوبد
    و دروازه دیدگان را به گشودن مى‏خواند.

    اربعین است.

    هنگامه كمال خون،
    بارورى عشق و ایثار،
    فصل رویدن، چیدن و دوباره روییدن.
    هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن.

    و كدامین دست محبت‏آمیز است
    تا دستى را كه چهل روز از گودال،
    به امید فشردن دستى همراه، برآمده، بفشارد ؟

    كدامین سر سوداى همراهى این سر بریده را دارد
    و كدامین همت، ذوالجناح بى‏ سوار را زین خواهد كرد؟

    اربعین است.

    عشق با تمام قامت ‏بر قله « گودال ‏» ایستاده است !
    دو دستى كه در ساحل علقمه كاشته شد،
    بلند و استوار چونان نخل‏هاى بارور، سربرآورده
    و حنجره‏اى كوچك كه به وسعت تمامى مظلومیت فریاد مى‏كشید
    در آسمان به جست‏وجوى همصدا و همنوا سیر مى‏كند.

    راستى، كدامین یاورى به « همنوایى ‏» و همراهى برمى‏ خیزد؟
    مگر هر روز عاشورا و همه خاك، كربلا نیست ؟
    بیایید همواره همراه كربلاییان گام برداریم
    تا حسینى بمانیم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #24
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    آه از آن دم که میان قتلگاه

    زینب آمد بر فراز نعش شاه

    تا به نعش بى سرش نزدیک شد

    آسمان در چشم او تاریک شد

    دید با چشمش ولى باور نداشت

    تن همان تن بود، اما سر نداشت

    گفت : اى نعشى که این سان بى سرى

    توهمان نو باوه پیغمبرى ؟

    گفت : اى فرزند زهراى بتول !
    حاجى حج جنون ، حجت قبول

    ناگهان خورشید را بر نیزه دید

    مشت زد چاک گریبان را درید
    اى برادر! بى تو روز و شب مباد
    درزمانه بعد از این زینب مباد
    اى برادر! کاشکى زینب نبود
    جان خواهر! کاشکى زینب نبود
    بعد از این از کربلا تا شام تار
    مى شوم بر ناقه عریان سوار

    بعد از این اى چلچراغ خانه ام
    تازیانه مى خورد بر شانه ام
    ناله من تا مدینه مى رود
    خاردر پاى سکینه مى رود

    حرفها از این و آن خواهم شنید
    طعنه ها از کوفیان خواهم شنید

    کوفه ، شهر گول و نیرنگ و فریب
    کوفه ، شهر آشنایان غریب !

    یاد از دیروز و از آن آب وتاب
    آه از فردا و از شام خراب

    اى که معجر مى ربایى ازسرم
    زینبم من ، دختر پیغمبرم

    روزگارى ، روزگارى داشتم
    سایه سار از ذوالفقار ما چه شد؟

    گرچه روزى این چنین، موعود بود
    گوهر غلطان در خون ... الوداع

    الوداع ...اى پور ختم المرسلین
    تا به دیدار دگر ، تا اربعین


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #25
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    چهل روزه که بوی گل نیومد
    صدای چهچه بلبل نیومد
    چهل روزه چهل منزل اسیرم
    غم چل ساله گویی کرده پیرم
    چهل روزه حسینم را ندیدم
    غم عشقش بجون و دل خریدم
    چهل روزه غم چل ساله دیدم
    غم و اندوه دیدم ناله دیدم
    همینجا غرق در غم شد وجودم
    تن پاک ترا گم کرده بودم
    میان نیزه ها دلباختم من
    ترا دیدم ولی نشناختم من
    اگر امروز برداری سرت را
    به زحمت می شناسی خواهرت را
    زجا برخیز ای نور دو دیده
    شده مویم سپید و قد خمیده
    اگر مردی در این صحرا نمی بود
    اگر نامحرمی اینجا نمی بود
    برون می کردم از تن پیرهن را
    که بینی بازوی مجروح من را
    نه تنها من که طفلان اینچنین اند
    همه با درد و ماتم همنشین اند
    تمام قلبها از غصه پاره
    تمام گوشها بی گوشواره

    882800oyl340j0dw


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  10. #26
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    «حسین!


    اى پرچم خونین حق بر دوش،

    حسین!

    اى انقلابى مرد

    حسین!

    اى رایت آزادگى در دست،

    در آن صحراى سرخ و روز آتشگون

    قیام قامتت در خون نشست، اما

    پیام نهضتت برخاست

    از آن طوفان «طف» در روز عاشورا،

    به دشت «نینوا» ناى حقیقت از «نوا» افتاد

    ولى ...

    مرغ شباهنگ حقیقت،

    از نواى ناله "حق، حق" نمى‏افتد.»

    سلام بر تو، اى حسین!

    سلام بر خط شفق‌گون كربلا،

    كه خون تو را، اى خون خدا همواره بر چهره افق مى‏پاشد

    و غروب هنگام، سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى‏گیرد،

    تا آن جنایت هولناك را هر چه آشكارتر بنمایاند

    و چشم تاریخ را بر این صحنه همیشه خونین بدو زد

    و گوش زمان را از آن فریادها تندرگونه

    آن عاشوراى دوران ساز، پر كند.

    اى حسین ...

    اى عارف مسلّح !

    كربلاى تو، عشق را معنى كرد

    و انقلاب تو اسلام را زنده ساخت

    و شهادت تو، حضور همیشگى

    در همه زمان‏ها و زمین‏ها بود.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  11. #27
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دوباره قافله آهنگ کربلا کردند
    ز سینه‎ها شرر ناله بر ملا کردند

    به تربت شهدا ریختند اشک بصر
    چو نی نوا همه در دشت نینوا کردند

    گریستند بر آن لحظه‎ای که یک یک را
    به تازیانه از آن کشتگان جدا کردند

    گهی به علقمه گاهی به جانب گودال
    چه سعی‎ها که در آن مروه و صفا کردند

    گرفته دست دعا در کنار قبر حسین
    به گریه عمه سادات را دعا کردند

    برای یافتن قبر طفل شش ماهه
    بسی طواف در اطراف خیمه‎ها کردند

    روان به جانب گودال قتلگاه شدند
    کشیده چهره به خاک و خدا خدا کردند

    ستاره بود که از دیده ریختند به خاک
    شراره بود که بر آسمان رها کردند

    گریستند چنان یاد ظهر عاشورا
    که اربعین همه تکرار کربلا کردند

    هزار مرتبه "میثم" به امتی نفرین
    که بر پیمبر و اولاد او جفا کردند

    "غلامرضا سازگار"(میثم)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  12. #28
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    چهل وادی صبر

    2149205525434231711571719418133239127197
    سلام بر ستاره‎های سوخته بر اندام دشت!
    سلام بر بدن‎های چاک چاک!
    سلام بر خورشیدهای بر نیزه!
    سلام بر مظلومیت بر خاک مانده.
    سلام بر اربعین!
    سلام بر لحظه‎های غریب وصال!
    سلام بر لحظه‎ای که تو را از عطر خوش بهشتی‎ات باز شناختم!
    سلام بر پیراهنی که بوی غربت مادر را می‎دهد!
    سلام بر اجساد مطهری که غریب، بر خاک رها شدند!
    سلام بر حنجره خشک و تشنه علی اصغر!
    سلام بر خیمه‎های سوخته، بر بدن‎های جدا شده از سر، معصومیت خاکستر شده،
    سلام بر تو برادر!
    چهل وادی دویدم منازل صبر را .
    چهل وادی کشیدم بر دوش خود رنج را .
    چهل وادی فرو خوردم بغض را .
    چهل وادی ویران شدم در خویشتن؛
    43
    خراب گشتم برادر، در خرابه‎های شام .
    فرو ریختم برادر، در گریه‎های شبانه سه ساله.
    زینت پدر را زیر خنده‎های خویش به تاراج بردند.
    حرمت فرزندانت را نادیده گرفتند.
    چهل وادی صبر کردم،
    برادر!
    صبر کردم؛
    صبری جمیل برادر؛
    «ما رأیت إلاّ جمیلا.»
    پروانه سان سوختم بر گرد خیمه سجاد.
    شعله‎ها را در آویختم تا جگرگوشه‎ات را از هیمه آتش بیرون کشیدم.
    ذره ذره آب شدم تا کودک هراسانت را از تاریکی‎ها بیرون کشیدم .
    هزاران بار مرگ چشیدم تا ضجه‎های داغ دیده طفلان را آرام کردم.
    هزاران بار بغض فرو خوردم تا از پس دروازه‎های نامردی گذشتم.
    ایستادم، برادر؛ همانگونه که سزاوار خواهر چون تویی است.
    ایستادم؛
    سربلند، در اوج شکستگی.
    ایستادم و یک به یک پرده‎های نیرنگشان را چون تار عنکبوتی سست، پاره کردم.
    ایستادم و مصیبت حنجره‎های خشک را به گوش‎های غفلت زده رساندم. ایستادم و چشم‎های کور را به سوختگی خیام، باز کردم.
    ایستادم و انگشت‎های ظلم را در جام‎های به خون آلوده شکستم.
    چه کسی می‎توانست بعد از این همه رسوایی،
    صدای حقیقت را بر خاک ترک خورده کربلا نشنود؟!
    43
    چه کسی می‎توانست بعد از این رسوایی تظلم را نبیند؟!
    چه کسی می‎توانست بعد از این، مظلومیت تو را انکار کند؟!
    من آمدم برادر؛ با یک دنیا حرف‎های ناگفته، با کمری شکسته و گیسوانی به سپیدی نشسته.
    من آمدم؛
    با دلی داغ دیده و اندوهی فراوان و با قلبی سوخته.
    حالا منم و تو و رنج چهل روز اسارت که بیش از چهل سال، مرا در هم شکست.
    آرام بخواب، برادر!
    در آرامشی ابدی که خون سرخ تو و یارانت، تا قیامت بر صحنه تاریخ نقش بسته است.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  13. #29
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    tcdsxq7qjzupjuve3ay2

    بلاخره تمام شد

    تمام شد آن روزهای پر عطش
    آن روزهای پر هراس کودکان

    آن پدره دری ها ، آن حرمت شکنی ها
    سیلی خوردن ها ، تازیانه خوردن ها


    تحقیر شدن ، سنگ باران شدن
    روزهای غم انگیز عبور از شام

    آن روزهایی پر درد اسارت
    روزهای ایستادگی در مقابل ظلم


    روزهای خطبه خوانی زینب شکسته دل
    روزهای زخم زنجیر بر دستهای حضرت سجاد

    حالا کاروان به کربلا رسیده
    به دیار شقایقها و لاله های پرپر


    وقت است که زینب عقده گشایی کند
    وقت است که رباب با اصغرش خلوت کند

    وقت است که لیلا به وسعت آسمان اشک بریزید
    وقت است که سجاد علیه السلام با پدرش درد دل کند


    کاروان رسیده است و دیگر کسی نگران اشک هایش نیست
    دیگر نیازی نیست بغض ها را در گلو فرو خورند

    دیگر نیاز نیست که برای حفظ خون عاشورائیان
    بی صدا و پنهانی اشک بریزند


    صدای های های گریه های تمام دشت کربلا را می لرزاند
    و خون سرخ شهیدان از زمین پر بلای کربلا فوران می کند
    و اینچنین قیام سرخ حسین بر جبین تاریخ تا ابدیت حک می شود

    السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین
    و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
    و علی انصارو الاحباب الحسین




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  14. #30
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    sf2seal7330vy62tbr6

    سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی
    که بشکفتید روی نیزه ها در اوج زیبایی

    سلام ای یوسف بی پیرهن! ای بحر لب تشنه!
    سلام ای آفتاب منخسف! ای ماه صحرایی!


    زجا بر خیز، ای اشکم نثار حنجر خشکت!
    که از بهر تو آب آورده ام با چشم دریایی

    اگر چه قامتم خم گشت از کوه فراق تو
    خدا داند شکستم پشت دشمن را به تنهایی


    سر تو قطعنامه خواند و من تکبیر می گفتم
    که بر بیدادگر طشت طلا شد طشت رسوایی

    اگر از شام می پرسی زننگ شامیان این بس
    که با سنگ جفا کردند از مهمان پذیرایی


    چنان داغ تو آبم کرده و از پا درافکنده
    که ممکن نیست جز با چشم تو زینب را تماشایی

    به لطف و رأفتت نازم که در ویران سرا یک شب
    سر پاک تو شد بر ما چراغ گردهم آیی


    خدا دادِ دل ما را ز اهل شام بستاند
    که بهر کف زدن کردند دور ما صف آرایی

    گرفتم پیکرت را چون به روی دست در مقتل
    گریبان چاک زد ازاین شکیبایی، شکیبایی


    قبول حضرتت افتد که هم چون ابر باران زا
    به یاد حلق خشکت چشم میثم گشته دریایی




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/