پی نوشت‏ها

1. صفحه دوم و سوم از مقدمه نویسنده و مترجم. [انتهای ترجمه محمد مهدی فولادوند از قرآن کریم].
2. مترجم خود به این روش در مقدمه اشاره کرده است. [انتهای ترجمه محمد مهدی فولادوند از قرآن کریم]
3. الف) نمونه برای ترجمه «عزیز» به «توانا» و «حکیم» به همان لفظ: ص 44: سوره بقره آیه 260.
ج) نمونه برای ترجمه «عزیز» به «ارجمند» و «حکیم» به «فرزانه»: ص 553 سوره حشر. در همه این موارد لفظ عزیز و حکیم به‏عنوان دو صفت بدون حرف عطف و متصل به هم در قرآن آمده است ولی در ترجمه گاه به حرف عطف «واو» می‏آید و گاه بدون حرف عطف آمده است. چنین حالتی ممکن است از جهت تنوع و جلوگیری از تکرار و یکسانی مفید باشد ولی در ترجمه‏ای که بخواهد قوام و استواری را نشان بدهد چندان مطلوب نیست؛ مگر این که بگوییم مترجم در هر مورد بر طبق مقتضیات جملات و کلمات یکسانِ آیاتِ مختلف را به واژه‏ای خاص برگردانده است. والله‏اعلم
4. این اصطلاح در قرآن 14 مرتبه به کار رفته است (المعجم‏الفهرس، ص 538).
5. مانند واژه «علقه» که مترجم در برگردان از واژه «آویزک» یاد کرده است. ص 597.
6. و از همین نمونه است: صفحه 9، آیه 59 سوره بقره ــ ص 554 آیه 2، سوره منافقون ــ ص 551 آیه 11 صف.
7. اگر «واو» و «فاء» با «هل» استفهامیه آمده باشد آن را در فارسی نیز ذکر کرده و برگردانده است مثلاً ص 312.
8. از مواردی که تأکید مذکور در آیات را در ترجمه نیاورده باشد زیاد به چشم می‏خورد مثلاً: ص 405، 396.
9. و از همین نمونه است ترجمه آیه 10 از سوره حج: ص 333.
منابع و مآخذ
عمید، حسن (1362) فرهنگ فارسی، تهران انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم.
فصلنامه مترجم، سال سوم، شماره 10.
راغب اصفهانی [بی‏تا] مفردات، بیروت، دارالمعرفه.
فواد عبدالباقی، محمد (1360)، المعجم الفهرس لالفاظ القرآن الکریم، افست، تهران، انتشارات اسماعیلیان.